پس از نام خدا «1» و حمد و ستایش پروردگار و درود سلام بر پیامبر خاتم (ص) و اهل بیت گرامی او و بزرگانی که در فرهنگ سازی، ما را یاری کرده اند، تا ما هر چه بیشتر با فرهنگ دینی ادبی آشناتر گردیم.
ضمن تشکر از مسئولان محترم کشوری که این امکانات را فراهم ساخته اند که ما براحتی بتوانیم با یدیگر ارتباط بر قرار کنیم و نیز مراکز تحقیقی که فیش ها و نمونه فعالیت های خود را، در سایت ها، ایتا ها، و .... در اختیار همگان گذاشته اند و ما نیز بعض نواقص مواد اولیه فرهنگ نامه های خود را از این طریق فراهم می کنیم.
در « موسسه فرهنگ سازان حجة بن الحسن (عج)» تلاش مهمی برای کاربردی کردن و تهیه زیرساخت‌های فرهنگ سازی دینی در دست انجام است؛ از این رو به این عزیزان و دیگر نویسندگان و هنرمندان عزیز باید این بشارت را بدهیم که این موسسه برای باز گذاشتن دست فعالان حوزه معارف اسلامی با رعایت خط قرمزها؛ اقدام به تهیه فرهنگ نامه های مختلفی کرده و اکنون در مرحله تنظیم و ویرایش آنهااست این تحقیقات می تواند در بستر سازی و تعیین محدوده مجاز فعالیت های فرهنگی به شما کمک کند. در صورت همکاری شما با این موسسه آماده شدن این مجموعه های کاربردی سرعت بیشتری پیدا خواهد پیدا کرد از این رو در صورت آمادگی برای همکاری؛ با ما تماس بگیرید.
مدیر مسئول موسسه فرهنگ سازان حجة بن الحسن (عج) مرتضوی
نمونه فعالیت ها بشرح زیر است.
«1» به نظر می رسد احترامی که به شخصیت های بزرگ می گذارند نشأت گرفته از عمل انبیاء بزرگ الهی است آنان که تربیت شده خداوند هستند و متصل به وحی، از این رو اول هر کار نام پروردگار را بردن، کار بسیار پسندیده و از اثرات و برکات خوبی برخوردار است، در داستان ذیل نمونه این احترام گذاری و آثار آن را مطالعه بفرمائید.
آورده اند که روزى حضرت داود (ع) در مناجاتش از خداوند خواست همنشین او را در بهشت به وى معرفى کند، از جانب خداوند ندا رسید که فردا از دروازه شهر بیرون برو، اولین کسى که با او برخورد نمایى همنشین تو در بهشت مى باشد.
روز بعد، حضرت داود (ع) به اتفاق پسرش سلیمان از شهر خارج شد، پیرمردى را دید که پشته هیزمى از کوه پائین آورده تا بفروشد. پیر مرد که «متى نام» داشت، کنار دروازه فریاد زد کیست که هیزم بخواهد؟ یک نفر پیدا شد و هیزمش را خرید.
حضرت داود (ع) پیش او رفت و سلام کرد و گفت : آیا ممکن است ، امروز ما را مهمان کنى ؟
پیر مرد پاسخ داد :مهمان حبیب خداست، بفرمائید.
سپس پیر مرد با پولى که از فروش هیزم بدست آورده بود، مقدارى گندم خرید، وقتى به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلوى مهمانانش گذاشت .
وقتى شروع به خوردن غذا کردند، پیر مرد هر لقمه اى که به دهان مى برد، ابتدا "بسم الله" و در انتها " الحمدلله" مى گفت، وقتى ناهار مختصر آن ها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت :خداوندا، هیزمى که فروختم، درختش را تو کاشتى، آن ها را تو خشک کردى، نیروى کندن هیزم را تو به من دادى ، مشترى را تو فرستادى که هیزم ها را بخرد و گندمى را که خوردیم ، بذرش را تو کاشتى، وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز تو به من دادى، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام ؟
پیرمرد این حرف ها را مى زد و گریه مى کرد. داود (ع) نگاه معنى دارى به پسرش کرد، یعنى همین است علت این که او با پیامبران محشور مى شود. برگرفته از : سراى دیگر؛ صفحه 446
رسول خدا (ص) فرمود : ( هر امری از امور که اهمیتی داشته باشد ، اگر به نام خدا آغاز نشود ، ناقص و أبتر می ماند ، و به نتیجه نمی رسد ) و کلمه ( ابتر ) بمعنای چیزیست که آخرش بریده باشد. ترجمة المیزان ج : 1 ص : 25
برچسب ها :
- داستان و لطیفه قرآنی و عادی
- علت همین است که او با پیامبران محشور مى شود
- ابتدا "بسم الله" و در انتها " الحمدلله" مى گفتن
- در برابر این همه نعمت من چه کرده ام ؟
- معرفی همنشین پیامبر در بهشت
- کیست که داشته های مرا بخواهد؟
- مهمان حبیب خداست
- بسم الله گفتن برای هر لقمه ى غذا
- فعالان حوزه معارف اسلامی
- نویسندگان و هنرمندان .معلمان. مبلغان. آموزگاران