.............فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

.............فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)
کلمات کلیدی

اهمیت آگاهی بخشی با تقویت باورهای دینی

شعر و شاعری

وصیت نامه حضرت امام علی (ع)

یاران امام مهدى‏ علیه السلام

غیبت امام مهدى‏ علیه السلام

شخصیّت امام مهدى‏ علیه السلام

انتظار فرج

مختصری از زندگانی امام حسین (ع)

فضائل امام حسین (ع)

امام حسین (ع) پس از ولادت

ویژگی های امام کاظم (ع)

مظهر ظلمت و تاریکی تحمل دیدن نور و روشنایی را ندارد.

علت دشمنی هارون با امام کاظم (ع)

زندگانی امام کاظم (ع)

شخصیت امام على (ع)

پیامبر و امام شناسی

نمونه ویژگی ها و فضایل امام علی (ع)

لزوم دوست داشتن امام علی (ع)

علت نامگذاری روز ولادت امام علی (ع) به روز پدر

برتری امام علی علیه‌السّلام بر پیامبران الهی (ع)

اهمیت یاد امام علی (ع) بودن

اهمیت محبت و دوست داشتن امام علی (ع)

اهمیت امامت و ولایت وولایتمداری

ضرورت پاسداری از خون شهدا

ویژگی های دروس حوزوی

خاطره فرد ذی فنون و همه فن حریف

شیوه جلو گیری از گرفتار شدن

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس

آسیب شناسی علوم دینی و فنون

فرهنگ اصطلاحات علوم

آخرین نظرات

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

هدیه ستایش گونه به جویندگان حق و حقیقت
روایت شده عابدى در تمام عمر در جنگلى مأوا کرده و به عبادت خداوند مشغول بود،
گنج حضرت عیسى علیه السلام
حضرت عیسى علیه السلام با حواریون سیاحت مى کرد، گذرشان به شهرى افتاد، در نزدیکى شهر گنج زیادى پیدا کردند، حواریون از عیسى علیه السلام در خواست نمودند اجازه دهد گنج را جمع آورى کنند تا بیهوده از بین نرود. فرمود: شما مشغول این کار شوید من هم به داخل شهر دنبال گنج خود که سراغ دارم، مى روم.
عیسى علیه السلام داخل شهر شد، به خانه خرابى رسید، وارد خانه شد پیره زنى را آنجا دید به او فرمود: اگر اجازه دهید امشب میهمان شما باشم، پیره زن اجازه داد. حضرت عیسى علیه السلام از زن پرسید غیر از تو کس ‍دیگرى هم در این خانه زندگى مى کند؟ گفت : آرى پسرى دارم که روزها در بیابان خار مى کند و از دسترنج او زندگى مى کنیم .
شبانگاه پسرش آمد. پیره زن گفت : امشب میهمانى داریم که آثار بزرگى و عظمت در چهره او آشکار است. اینک خدمت او را غنیمت شمار و از وجود او استفاده کن. جوان پیش عیسى علیه السلام رفت پاسى که از شب گذشت. آن بزرگوار از وضع زندگى و معاش جوان سؤ ال کرد. از جوابى که داد عیسى علیه السلام پى برد که جوانى هوشیار و بافراست است و قابلیت ترقى درجات کمال را دارد، اما معلوم مى شود پاى بند یک علاقه قلبى است .
به او گفت : جوان گویا دردى در دل دارى که آثارش از سخنانت هویدا است. به من بگو شاید برایت کارى کنم. جوان که خیال مى کرد گفتن مشکلش ‍فایده ندارد چیزى نگفت ولى چون حضرت اصرار کرد، گفت : آرى دردى دارم که جزء خدا کسى نمى تواند آن را دوا نماید.
حضرت علیه السلام فرمود: مشکل خود را براى من بگو. جوان گفت : روزى خار به شهر مى آوردم از کنار قصر دختر پادشاه رد شدم، همین که چشمم به صورت او افتاد چنان شیفته و شیدایش گردیدم که مى دانم چاره اى جز مرگ ندارم، فرمود: اگر تو بخواهى من وسایل ازدواج شما را آماده مى کنم.
جوان سخنان میهمان را به مادرش گفت، پیره زن گفت : از ظاهر این مرد معلوم مى شود دروغگو نیست.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۸ ، ۰۷:۵۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)