.............فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

.............فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)
کلمات کلیدی

اهمیت آگاهی بخشی با تقویت باورهای دینی

شعر و شاعری

وصیت نامه حضرت امام علی (ع)

یاران امام مهدى‏ علیه السلام

غیبت امام مهدى‏ علیه السلام

شخصیّت امام مهدى‏ علیه السلام

انتظار فرج

مختصری از زندگانی امام حسین (ع)

فضائل امام حسین (ع)

امام حسین (ع) پس از ولادت

ویژگی های امام کاظم (ع)

مظهر ظلمت و تاریکی تحمل دیدن نور و روشنایی را ندارد.

علت دشمنی هارون با امام کاظم (ع)

زندگانی امام کاظم (ع)

شخصیت امام على (ع)

پیامبر و امام شناسی

نمونه ویژگی ها و فضایل امام علی (ع)

لزوم دوست داشتن امام علی (ع)

علت نامگذاری روز ولادت امام علی (ع) به روز پدر

برتری امام علی علیه‌السّلام بر پیامبران الهی (ع)

اهمیت یاد امام علی (ع) بودن

اهمیت محبت و دوست داشتن امام علی (ع)

اهمیت امامت و ولایت وولایتمداری

ضرورت پاسداری از خون شهدا

ویژگی های دروس حوزوی

خاطره فرد ذی فنون و همه فن حریف

شیوه جلو گیری از گرفتار شدن

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس

آسیب شناسی علوم دینی و فنون

فرهنگ اصطلاحات علوم

آخرین نظرات

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

فرهنگ دینی و آموزه‌های آن چیست؟

وقتی چنین واژه ای گفته می شود برای کسانی که کمتر با معارف دینی سر و کار دارند می پرسند فرهنگ دینی و آموزه‌ های آن چیست؟ و از چه ویژگی هایی برخوردار است که این همه آوازه آن به گوش می رسد.

برای آشنایی این عزیزان در نوشتارها آمده است:

سخنان حکیمانه در آموزه‌های دینی

آموزه‌ های دینی، سخنان حکیمانه ای، هستند که عقل انسان را افزایش می‌ دهند. 

از این رو می بینیم گاهی یک جمله از این آموزه‌ ها ۶۰ سال و بیشتر زندگی انسان را گرم نگاه می‌ دارد!

در طنزها آمده:

فردی به پیر فرزانه‌ای گفت مرا نصیحتی کن. پیر گفت: « پیش از آنکه بر تو قرآن بخوانند، برو قرآن بخوان ! قبل از اینکه بر تو نماز بخوانند، برو نماز بخوان ! و قبل از آنکه تجربه دیگران شوی، از تجربه دیگران بهره ببر!».

اگر خوب دقت شود. این جمله، ۶۰ سال انسان را گرم نگه می‌دارد؛ به‌ خصوص در سختی‌ها و سردی‌ ها و حوادث گرم، که به انسان امید می‌دهد.

شاید سؤال شود: « چگونه و با چه سوژه ای؟»

پاسخ این سؤال؛ جوابی است که برای چیزهای آرامش دهنده به انسان آمد.!

در کلمات بسیار زیبا و کاربردی بزرگان دین که «نقشه راه» و «فانوس زندگی» است. و چراغ روشنگر فردا و فردا ها را برای ما روشن می کند راهکارهای بسیاری آمده است از جمله کوتاهی که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده.

اشتباه گیری هدف

در رابطه با « قناعت» حضرت فرموده : « مردم به دنبال چند چیز در زندگی هستند؛ هر چه می‌ دوند، پیدا نمی‌ کنند؛ چون هدف را اشتباه گرفته‌اند». 

برای مثال همه مردم به دنبال «توانگری و ثروت» هستند، ولی هر چه می‌دوند، پیدا نمی‌ کنند!

انسان هر اندازه هم که مال و ثروت داشته باشد، باز بیشتر به آن میل دارد.

گاهی انسان فکر می‌ کند اگر ثروت داشته باشد، به آرامش می‌رسد، اما واقعیت این جمله زیباست:

«بله شما ثروتمند هستید، ولی من بی‌نیاز هستم. ثروتمند کسی است که بیشتر نمی‌ خواهد!».

در خاطرات بزرگان آمده است:

آیت الله بهاءالدینی فرمودند: « امروز ثروتمند ترین شخص در کره زمین، آیت‌الله بهجت است.

ایشان یک تکه زمین در فومن داشتند، آن را هم فروختند و پولش را مصرف کردند».

توانگری به قناعت است، نه به ثروت

بر اساس برخی روایات همه مردم به دنبال توانگری و ثروت هستند. هر چه می‌ دوند، باز احساس می‌ کنند توانگر و ثروتمند نیستند؛ در حالی که توانگری به قناعت است، نه به ثروت.

قناعت، پادشاهی در زندگی است.

در روایات آمده است اگر کسی «قانع» باشد و قسم بخورد، مالک تمام دنیاست.

اما معنای قانع چیست؟ 

قانع بودن، یعنی انتخاب آگاهانه زندگی و اکتفا کردن به آن چیزی که دارد و عدم حرص و آز.

خدا نکند انسان در مسائل زندگی حریص شود. وقتی خواسته‌های انسان شدت بگیرد، هیچ وقت روی آرامش را نمی‌ بیند.

کسانی که در زندگی رقابت و چشم و هم‌ چشمی دارند و زیرآب دیگران را می‌زنند تا وضع‌شان خوب شود، هر چه به دست بیاورند، به آرامش نمی‌ رسند.

آیه شریفه «العاقِبةُ لِاَهلِ التَّقوی وَ الیقین» به آخرت اختصاص ندارد؛ بلکه شامل این دنیا نیز می‌ شود.

گاهی انسان کسانی را می‌ بیند یا توصیف آنها را می‌ شنود و دوست دارد مانند آن ها باشد؛ اما وقتی وضعیت حالشان را در نظر بگیرد، می‌ بیند که غرق در غرقاب دنیایند و تمام ابعاد زندگی‌شان لبریز از مسائل مادی و حرص و آز ثروت است.

بنا بر فرمایش امام، «توانگری به قناعت است، نه به مال و ثروت».  

اقتباس از ره توشه تبلیغ.

برچسب ها:

  • معنای قانع چیست؟x
  • فرهنگ دینی و آموزه‌های آن چیست؟x
  • برو قرآن بخوان!x
  • پیش از آنکه بر تو قرآن بخوانندx
  • خاطرات بزرگانx
  • سخنی از آیت الله بهاءالدینیx
  • زهد آیت‌ الله بهجتx
  • توانگری به قناعت استx
  • نه به ثروتx
  • رقابت و چشم و هم‌چشمیx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۱۰:۱۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

به نام خدا

نکته قابل توجه اینکه: دانستنی های پیامبر خاتم حضرت محمدبن عبدالله (ص) را به گونه های مختلفی می توان مطالعه کرد

1 – نگاه خبری راجع به این که حضرت محمد (ص) که بوده  و ...

2 – نگاه کاربردی که خوب پیامبری با آن همه ویژگى آمده:

الف : تا چه شود یعنی هدف از رسالتش چه بوده؟

ب : ما که پیرو آن حضرت هستیم چگونه می توانیم حضرت را الگو برای خود قرار دهیم؟ تا از این الگوها خوب استفاده کرده باشیم.!

و هم او در این باره (علم نافع) فرمود :

خَیْرَ الْعِلْمِ مَا نَفَع‏ گلچین صدوق    ج‏2    145    174

بهترین علم، علمى است که سود ببخشد.

ج : این الگوها در چه مواردی می توانند به ما کمک کنند؟

و هم او در این باره (علم و پرسش) فرمود :

الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مِفْتَاحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ یُؤْجِرُ أَرْبَعَةً السَّائِلَ وَ الْمُعَلِّمَ وَ الْمُسْتَمِعَ وَ الْمُحِبَّ لَهُم‏

بحار الأنوار الجامعة     ج‏1    197   

فرمود: علم گنجینه‏ هائى است که کلیدهاى آن پرسش است.

سؤال کنید، خدا شما را رحمت کند که چهار نفر در پرسش شما اجر مى ‏برند:

1- سئوال‏ کننده. 2- معلم. 3- شنونده. 4- دوستدار آن ها

د : برای راهکار گرفتن از این عزیزان چگونه زندگی نامه آنان را مطالعه کنیم تا خود بتوانیم مثل آنها عمل کرده و به دیگران نیز بیاموزیم.

بنابر این باید زندگی نامه بزرگان را با نگاه های مختلف مطالعه کرد.

ما در این مختصر فقط اشاره داریم به بعضی از عنوان ها (چرا که بحمد الله این امکان برای همه فراهم شده که مردم با اندک تلاش و کمترین هزینه بتوانند به دانستنی های تاریخی و ... برسند) و تیتر ها همراه با بعض روایت آن حضرت. تا ضمن خسته کننده نبودن مطالب برای عزیزان. سوژه تحقیقی در اختیارشان قرار داده باشیم تا بتوانند به حد نیاز شخصی از آن مطالب استفاده کنند.

یاد آور می شود: جا دارد، همیشه سه کتاب، دم دست عزیزان باشد

1 - اصل کتاب یا فایل منتهی الآمال: که زندگانی 14 معصوم (ع)، را بطور منظم در هفت بخش آورده.

از جمله ولادت و ... مراحل زندگانی آنان ، فرزندان و زنان ، اصحاب و یاران ، خلفای عصر آنان، اتفاقات و حوادث از قبیل جنگ و ... وفات و شهادت و نیز حکایت ها و کلمات  و معجزات و کرامات آنان.

2 – اصل کتاب یا فایل فروغ ابدیت که تاریخ جامعی است و خلاصه شده در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام.

3 - کتاب وقایع الأیام که اطلاعات تاریخی قمری ارائه می کند.

از باب نمونه در مناسبت ماه ربیع الاول آمده:

روز : 12 بقول (شیخ کلینى ) و (مسعودى ) و (آقا رضى قزوینى ) و مشهور بین عامه ، روز ولادت با سعادت حضرت رسول - صلى الله علیه وآله - است و مستحب است در این روز دو رکعت نماز، در رکعت اول بعد از (حمد) سه مرتبه (جحد) و در دوم ، سه مرتبه (توحید).

و در این روز نیز آن حضرت به (مدینه) ورود فرمود و روایت است که در وقت ورود آن جناب به (مدینه ) زنان و صبیان انصار خوشحالى می کردند و مى گفتند:

طلع البدر علینا من ثنیات الوداع

وجب الشکر علینا مادعالله داع

ایها المبعوث فینا جئت بالامر المطاع

شب : 17 ربیع الول : شب تولد حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و شب بسیار مبارکى است و (سید) نقل کرده که در مثل چنین شب نیز معراج آن حضرت بوده .

بدانکه آیات و اخبار متواتره از طرق خاصه و عامه دلالت دارد بر آنکه عروج فرمود رسول خدا (ص ) در یکشب به همان جسد شریف از مکه معظمه به بیت المقدس و از آنجا تا به آسمان ها، تا به (سدرة المنتهى ) رسید و عجایب ملکوت اعلى و پیغمبران و ملائکه آسمان ها را مشاهده کرد و انکار معراج یا تاءویل آن به عروج روحانى یا به حال منام ، ناشى از قلت تدین و ضعف یقین و عدم تتبع در آثار ائمه طاهرین صلوات الله علیهم - اجمعین است .

فعن الصادق (ع ) لیس من شیعتنا من انکر اربعة اشیاء المعراج و المسائلة فى القبر و خلق الجنة و النار و الشفاعة

روز : 17 ربیع الاول بنا بر مشهور بین علماى امامیه ، روز ولادت حضرت خاتم الانبیاء، محمد بن عبدالله صلى الله علیه وآله است و معروف آن است .

ولادت باسعادت در مکه معظمه، در خانه خود آن حضرت واقع شد در روز جمعه در وقت طلوع فجر در سال عام الفیل  سال 571 میلادی

در ایام سلطنت انوشیروان و عام الفیل ، همان سالى است که کفار (حبشه ) فیل آوردند براى خراب کردن کعبه معظمه و به (حجاره سجیل ) معذب و هلاک شدند.  

حکایت اصحاب فیل

الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل .

الم یجعل کیدهم فى تضلیل .  (سوره فیل : 1)

نجاشى پادشاه حبشه در راه تبلیغ دین مسیح به فعالیت زد و به وسائل مختلف کوشید تا دین مسیح را به صورت اول برگرداند و نیروى از دست رفته اش را تجدید کند.

وقتى دید از همه کشورها مردم براى حج به سوى مکه مى روند، به اندیشه فرو رفت که کارى کند تا توجه مردم را از مکه و کعبه برگرداند و این تاج سیادت را از قریش و اهل مکه بر باید و دلهاى مردم را به کشور خود متوجه نماید.

بدین جهت کلیساى مجللى در صنعاء (یکى از شهرهاى یمن ) بنا نهاد و در ساختمان آن منتهاى دقت را بکار برد و پس از پایان ، آن را به بهترین زینتها تزئین کرد و عالى ترین فرش ها و پرده ها را در آن فراهم نمود به طوری که زیبائى آن چشم را خیره و بیننده را مبهوت مى ساخت .

او تصور مى کرد با بودن چنین کلیساى معظمى دیگر کسى به سوى مکه نخواهد رفت و همه مردم حتى قریش و اهل مکه به آن کلیسا خواهند آمد.

اما بر خلاف تصور او، نه تنها اهل مکه به آنجا توجه نکردند بلکه اهالى یمن و حبشه هم مکه را فراموش نکردند و باز براى حج ، به سوى مکه رفتند.

اینجا دیگر کارى از نجاشى ساخته نبود. زیرا تصرف در دلهاى مردم با زور سر نیزه محال است و عقیده ، قابل تحمیل نیست .

اتفاقا یک کاروان تجارتى از مکه به حبشه آمد، کاروانیان همه عرب و براى تجارت به آن کشور آمده بودند.

چندین تن از کاروانیان عرب ، در یکى از اطاق هاى آن کلیسا منزل کردند و چون هوا سرد بود آتش افروختند. ولى وقت رفتن ، فراموش کردند آتش را خاموش کنند. آتش به آن کلیسا رخنه کرد و حریق مدهشى بوجود آورد. وقتى خبر سوختن کلیسا و علت پیدایش آن را به اطلاع نجاشى رساندند، سخت غضبناک شد و با خود گفت عرب ها از راه دشمنى کلیساى ما را آتش ‍ زده اند و قسم یاد کرد که کعبه را ویران کند و آن را نابود سازد.

بدین جهت فرمانده سپاه خود ((ابرهه)) را طلبید و با لشگرى مجهز به انواع تجهیزات، از اسب و فیل و سواره و پیاده به سوى مکه فرستاد.

ابرهه با آن سپاه عظیم ، مانند سیل بنیان کن به محل ماموریت خود رهسپار شد. در بین راه غارتگرى ها کرد و هر کجا گوسفند و گاو و شتر دید آن را تصرف نمود. در بیابان حجاز، شبانى را با دویست شتر ملاقات کرد. شترها از عبدالمطلب و شبان هم شبان او بود، ابرهه شترهاى عبدالمطلب را گرفت و به راه خود ادامه داد تا در بیرون شهر مکه منزل نمود.

ابرهه در خیمه خود روى تخت نشسته و سران سپاه در اطرافش ایستاده بودند که دربان او وارد شد و گفت: اینک عبدالمطلب رئیس مکه و سرور قریش بیرون خیمه است و اذن ورود مى خواهد. ابرهه اجازه داد و پس از لحظه اى عبدالمطلب وارد شد.

آثار بزرگى و عظمت در چهره او نمایان بود. ابرهه وقتى او را دید بى اختیار از جا پرید و چند قدم او را استقبال کرد و کنار خود روى تخت نشانید و مراسم احترام را به عمل آورد. سپس به مترجم خود گفت : از عبدالمطلب بپرس براى چه اینجا آمده اى ؟

گفت: به من خبر رسیده که سپاهیان تو شتران مرا گرفته اند. آمده ام درخواست کنم شتران مرا به من برگردانید.

ابرهه گفت: عجبا! من براى خراب کردن کعبه و ویران کردن اساس عظمت این مرد آمده ام ، او به فکر شتران خویش است . به خدا قسم اگر این مرد از من درخواست مى کرد از همین جا برگردم و کعبه را خراب نکنم ، من به احترام او بر مى گشتم .

عبدالمطلب گفت: من صاحب شترها هستم و این خانه هم صاحبى دارد، من باید شتران خود را حفظ کنم و صاحب این خانه هم ، خانه خود را.

ابرهه دستور داد شتران عبدالمطلب را رد کردند و آنگاه با سپاه خود به عزم ویران ساختن کعبه به سوى شهر حرکت کرد ولى هنوز قدم در شهر مکه نگذاشته بود که پرندگانى کوچک به نام ((ابابیل)) بر فراز آسمان مکه نمایان شدند و کم کم خود را بالاى سر سپاه ابرهه رساندند. آن پرندگان، حامل سنگریزه هائى به نام ((سجیل )) بودند که فرق سپاهیان را هدف مى گرفتند و سنگریزه بر سر آنها مى کوبیدند و هر سنگ ریزه اى یک تن از سپاه ابرهه را هلاک کرد.

هنوز چیزى نگذشته بود که تمام سپاه ابرهه ، به جز یک نفر هلاک شدند و آن یک نفر به شتاب خود را به حبشه رسانید و به حضور نجاشى آمد و جریان کشته شدن سپاه را به عرض رسانید. نجاشى با بهت و حیرت پرسید: آن پرندگان به چه صورت بودند که سپاه مرا نابود کردند؟

در آن حال یکى از همان پرندگان در هوا پیدا شد، آن مرد گفت : اعلی حضرتا! این یکى از همان پرندگان خطرناک است که لشکر ما را هلاک کردند.

سخن آن مرد به پایان رسید و در همان حال ، سنگ ریزه اى بوسیله همان پرنده بر سر او فرود آمد و در حضور نجاشى جان داد.

این حادثه در سال ولادت خاتم انبیاء پیغمبر عالى مقام اسلام (ص ) واقع شد.

عنوان دیگری که آموزنده است و می توان با مطالعه از آنها استفاده برد، عبارتند از:

حوادث شب ولادت حضرت محمد (ص)

به این رخدادها را «ارهاصات» می گویند.

ممنوعیت بالا رفتن ابلیس به آسمان های هفتگانه:

سرنگونی بت ها:

شکسته شدن ایوان کسری:

خاموش شدن آتشکده فارس:

اطلاع یافتن یهودیان

آن شب بر شیطان چه گذشت

زمان ولادت پیامبر (ص)

حکایت دوران حمل

نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است.

هجرت رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدینه

رمز عظمت و ماندگارى شخصیت ِ فردى که به مکتب نرفت و خط ننوشت و مسأله ‏آموز صد مدرس شد ، چیست؟

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به دست پروردگار عالمیان پرورش یافت و در مدت رسالت و پیامبرى به پیروزى‏هاى بزرگى دست ‏یافت که بخشى از آن عبارتند از:

- لغو امتیاز خواهى و برترى ‏جویى سفید بر سیاه.

- مبارزه با نظام قبیلگى و قوم محورى.

- رهانیدن ستمدیدگان از دست ظلم ستمگران و طاغوت‏.

- تثبیت و احیاى حقوق از دست رفته‏ ى زنان.

- فراخوانى مردم به کسب علم و دانش و دورى از فساد و فحشا.

- پى ریزى پایه و شالوده‏ ی حکومت‏ بر اساس عقل ، منطق و درایت ‏به جاى احساس و عاطفه.

و در یک کلام، او توانست مردمان خشن ، بى‏عاطفه و بى احساس شبه جزیره ی عربستان را پس از قرن‏ها فلاکت و بدبختى به عزت و سربلندى و نام ‏آورى برساند و گستره‏ ی حکومت اسلامى را از آن سرزمین خشک و سوزان تا عمق آفریقا و اروپاى سر سبز و پردامنه امتداد بخشد .

نمونه ویژگی های پیامبر (ص)

الف : نرم ‏خویى پیامبر

خداوند متعال در سوره‏ ی مبارکه ی آل عمران ، آیه 159 چنین مى‏ فرماید :

« فیما رَحمة مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّا غَلیظَ القَلبِ لا نَفَضُّوا مِن حَولِکَ فَاعْفُ عَنهُم وَ اسْتَغفِرْ لَهُم وَشاوِرهُم فِی الاَمرِ فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَکَلْ عَلی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُ المُتَوکِلینَ.

در این آیه رمز جذب و گرایش مردم نسبت به پیامبرصلى ‏الله علیه و آله ، نرم ‏خویى ، خوش‏رویى و ملایمت آن حضرت در رفتار با مردم شمرده شده است

و تأکید مى‏ کند که : " اگر چنین نبودی ، مردم از اطراف تو پراکنده مى‏شدند و این موهبتى الهى است."

ب : همکارى در کارهاى گروهى

روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به همراه کاروان در سفر بودند ، پیامبر فرمود: « گوسفندى براى غذا آماده شود.» یکى از صحابه گفت: ذبح آن با من ، دیگرى گفت :  پوست کردن و سلاخى آن نیز با من ، دیگرى گفت: پختن آن هم با من ، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: « جمع آورى هیزم و چوب نیز به عهده من ‏»، اصحاب گفتند: یا رسول ‏الله ، با بودن ما شما زحمت نکشید. فرمود: « مى‏ دانم شما کارها را انجام مى ‏دهید ولیکن من دوست ندارم که بر شما امتیازى داشته باشم و خداوند نیز از امتیاز داشتن بنده ‏اش در میان اصحاب خود خشنود نیست‏ ». آن گاه برخاست و به جمع ‏آورى هیزم پرداخت. . مکارم الاخلاق، ج 1، ص 536، ح 187.

 ج : رفاقت و دوستى با یاران

در کتاب شریف کافى حدیثی ‏بسیار جالب و خواندنى ، در موضوع رفاقت رسول خدا صلى الله علیه و آله با صحابه نقل شده که متن آن چنین است:

« رسول خدا صلى الله علیه و آله براى انجام غسل از منزل خارج شده و به سوى چاه رفتند . حذیفة بن‏ یمان با پارچه‏اى حایل ایجاد کرد تا پیامبر غسل کرد. آن گاه حذیفه براى غسل نشست ، پیامبر صلى الله علیه و آله پارچه‏ اى را برداشت تا براى او حایلى درست کند. حذیفه ابا کرد و گفت: پدر و مادرم به فدایت اى رسول خدا ، این کار را نکنید. پیامبر صلى الله علیه و آله نپذیرفت و پارچه را نگه داشت تا حذیفه غسل کرد و فرمود: « هر گاه دو نفر با هم دوست ‏شدند ، محبوب‏ترین آن‏ها نزد خداوند کسى است که با دوستش بیشتر رفاقت و همکارى کند.»  کافى، ج 2، ص 491.

ادامه عنوان ها:

اوج مهر ورزى رسول خدا صلى الله علیه و آله

حلم و بردبارى رسول خدا (ص)

ولادت پیامبر در کتاب یهودیان:

همه می دانستند محمد (ص) می آید

نام مقدس حضرت محمد (ص) پیش از رسول اکرم با نام مقدس ((محمد غیر از سه نفر نامیده نشده بود پدران آن سه نفر به طمع رسیدن فرزندانشان بمقام نبوت آنها را محمد نامیدند، آنها عبارتند از: محمد بن سفیان مجاشعى جد جد فرزدق ، محمد بن احیحة بن حلاج برادر مادرى جناب عبدالمطلب ، محمد بن حمران بن ربیعه پدران این سه نفر مهمان پادشاهى شدند که از کتاب اول اطلاع داشت ، وى از نام و بعثت رسول اکرم به ایشان صحبت کرد، موقع مسافرت این سه نفر همسران آنها حامله بودند، آنها در دل خود نذر کردند که اگر فرزندشان پسر باشد نامش را محمد بگذارند، لذابه نذر خود عمل کرده و نام پسران خود را ((محمد )) گذاشتند.

مدرک : وفیات الاعیان ج 5 ص 148.

ولادت پیامبر در کتب اهل سنت:

تولد پیامبر در کتاب های تاریخی و روایات غیر اسلامی: و مقدس ‏ترین کتاب‌ها مانند تورات و انجیل.

معجزاتی امثال‏ «شق‏ القمر»

مى خواستند جسد پیامبر (ص ) را بدزدند

حقیقت عید میلاد پیامبر (ص) و آداب آن‏

محبت پیامبر (ص) به مادر رضاعى

حلیمه سعدیه ، پیامبر(ص ) را در کودکى به بادیه خود برد و شیر داد و چند سال از او سرپرستى کرد، بعدها که پیامبر(ص ) بزرگ شد و با خدیجه (س ) ازدواج کرد، حلیمه به مکه به حضور پیامبر(ص ) آمد و از قحطى و خشکسالى و هلاکت گوسفندان و چهارپایان شکایت کرد، پیامبر(ص ) به او محبت سرشار نمود، و با خدیجه (س ) در مورد کمک به او صحبت کرد، خدیجه (س ) چهل گوسفند و شتر به حلیمه داد، و او آنها را برداشت و به سوى بادیه بازگشت ، و پس از ظهور اسلام ، با شوهرش به حضور پیامبر(ص ) آمدند و قبول اسلام کردند.   

سیره عبادى پیامبر (ص)

عبادت پیامبر (ص)

برجسته‏ ترین سیماى حضرت که بستر رسیدن به کمالات دیگرش بود، بندگى و عبودیت او بود.

اگر معراج رفت چون عبد خدا بود. «اسرى بعبده» «1»

اگر رسول شد چون عبد او بود. «واشهد ان محمداً عبده و رسوله»

اگر به او وحى مى‏شد، چون بنده او بود. «فاوحى الى عبده» «2»َ

و هم او در این باره (برترین عبادت) فرمود :

 أَعْظَمُ الْعِبَادَةِ أَجْراً أَخْفَاهَا

 قرب الاسناد ص 84. بحار الأنوار     ج‏67    251   

عبادت هر چه مخفى‏ تر و پنهان‏ تر باشد اجر و ثوابش بیشتر است.

 اعمال روز ولادت پیامبر (ص)

روز ولادت حضرت، روز بسیار شریفى است و از براى آن چند عمل است :

1 - غسل .

2 - روزه و از براى آن ، فضیلت بسیار است و روایت شده که هر که این روز را روزه بدارد، ثواب روزه یکسال براى او، خدا بنویسد و امروز یکى از چهار روز است که در تمام سال بفضیلت روزه ، ممتاز است .

3 - زیارت رسول خدا (ص ) نزدیک و دور و علماء گفته اند که اگر در غیر مدینه طبیه باشى و خواهى زیارت کنى آنحضرت را، غسل بکن و بایست و دل خود را متوجه آنحضرت گردان و بگو: اشهدان لا اله الا الله،الخ .

4 - زیارت امیرالمؤ منین (ع) بهمان زیارتی که حضرت صادق (ع ) کرده و تعلیم (محمد بن مسلم ) فرموده و این دو زیارت در (زادالمعاد) و دیگر کتب موجود است .

5 - در وقتی که روز بلند شود، دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از (حمد) ده مرتبه (اناانزلناه ) و ده مرتبه (توحید) بخواند و بعد از سلام در مصلاى خود بنشیند و این دعا بخواند اللهم انت حلى لا یموت، الخ .

6 - آنکه مسلمانان اینروز را تعظیم بدارند و تصدق و خیرات بنمایند و مؤ منین را مسرور کنند و بزیارت مشاهد مشرفه روند.

سیره رفتاری پیامبر (ص)

زهد پیامبر صلى الله علیه و آله‏

بى‏ تکلّفى پیامبر صلى الله علیه و آله‏

غمخوار و همدردی پیامبر صلى الله علیه و آله‏

مشورت پیامبر صلى الله علیه و آله‏ با مردم

وفاى پیامبر صلى الله علیه و آله‏

صداقت پیامبر صلى الله علیه و آله‏

پیشگام بودن پیامبر (ص) در مبارزه‏

همسردارى پیامبر صلى الله علیه و آله‏

مهمان‏ نوازى پیامبر صلى الله علیه و آله‏

رفتار پیامبر صلى الله علیه و آله‏ با مخالفان‏

برخورد یکسان پیامبر (ص) با غنى و فقیر

سیره اخلاقی اعتقادی پیامبر (ص)

تدبیر پیامبر صلى الله علیه و آله‏

قاطعیّت پیامبر صلى الله علیه و آله‏

عدّه‏ اى خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند: ما به تو ایمان مى‏آوریم به شرط اینکه:  1- بت‏ها را عبادت کنیم. 2- نماز نخوانیم.

امّا پیامبر صلى الله علیه و آله نپذیرفت، زیرا حاضر نبود گوشه‏ اى از مکتب آسیب ببیند گرچه به قیمت زیاد شدن پیروان باشد.

سیره بهداشتی پیامبر (ص)

نظافت‏ پیامبر (ص)‏

پیامبر به نظافت بسیار اهمیت‏ مى‏داد. گاهى مسواک خود را پشت گوش مى‏ گذاشت که در دسترس باشد.

آراستگی پیامبر (ص)‏

خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. این نکته که مضمون احادیث مکرر است.(1) در شکل ظاهری و هیئت آشکار انسان های مسلمان هم تجلّی می یابد و خداوند زیبایی و آراستگی را برای بندگان و در مؤمنان هم می پسندند و ژولیدگی و در هم ریختگی را برآنان روا نمی دارد.

خوشبویی پیامبر (ص)‏

از نشانه های دیگر آراستگی، استفاده از عطریات و مواد خوشبو کننده است، که هم عامل نشاط و روحیه خود شخص معطر است و هم به دیگران نشاط و مسرّت می بخشد.

بهداشت بدن پیامبر (ص)‏

استحمام کردن، شستشو، نظافت بدن و زدودن موهای آن از عوامل تأمین سلامتی و نظافت و از نشانه های آراستگی است. گرفتن ناخن، چیدن موی شارب، زدودن موهای زیر بغل نیز از همین نمونه هاست.

پیامبر اکرم جمعه به جمعه موهای زائد بدن را می زدود، ناخن هایش را می گرفت شاربش را کوتاه می کرد.

مسواک زدن پیامبر (ص)‏

رسول خدا صلی الله علیه و آله اهمیت فراوانی به مسواک می داد.دندان هایش پیوسته برّاق و سفید بود و امت خویش را هم به مسواک زدن دستور می داد. هر گاه می خوابید، مسواک را بالای سر خود می گذاشت. قبل از خواب مسواک می زد.

وقتی از خواب بیدار می شد مسواک می زد.(1) این نکته بهداشتی توصیه خدا به آن حضرت بود.

سیره فردى پیامبر (ص)

مرحوم علامه طباطبایى در جلد ششم تفسیر المیزان، صفحه 321 به بعد، در مورد سیره پیامبر بحث مفصّلى دارند که بخشى از آن را در اینجا مى ‏آوریم.

پیامبر، نعمت‏ هاى الهى را گرچه ظریف و کم بود، بزرگ مى‏ شمرد و هرگز مذمّت نمى‏ کرد.

براى مسایل مادى و دنیوى عصبانى نمى‏ شد.

خنده او تبسّم بود، نه قهقهه.

بزرگ هر قومى را احترام مى‏ کرد.

هنگامى که وارد جمعیتى مى‏ شد محل نشستن خود را آخرین نقطه مجلس قرار مى ‏داد (نه از روى دوش مردم پا برمى ‏داشت و نه مردم را آزار مى‏ داد).

طورى برخورد مى کرد که هرکسى خیال مى‏ کرد محبوب‏ترین فرد نزد پیامبر، خود اوست.

و هم او در این باره (دیدار دوستان) فرمود :

 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الزِّیَارَةُ تُنْبِتُ الْمَوَدَّة

بحار الأنوار الجامعة     ج‏71    355   

فرمود (ص): نوبت به نوبت دیدار کن تا دوستى را فزون کنى.

هر کس از او حاجتى مى‏ خواست، یا آن را انجام مى‏داد و یا با زبان خوش او را رد مى‏ کرد.

براى مردم پدر بود و همه نزد او مساوى بودند.

مجلس او مجلس حلم و حیا و صدق و امانت بود و در آن مجلس صداها بلند نمى ‏شد.

پیران را احترام مى‏ کرد و کودکان را مورد محبت و ترحم قرار مى ‏داد.

گشاده رو، نرمخو و خوش برخورد بود.

خشونت، نارواگویى، عیبجویى و ستایشگرى نابجا او نبود.

هرچه را میل نداشت، به جاى انتقاد، نسبت به آن تغافل مى‏ کرد.

کسى را از خودش مأیوس نمى ‏کرد.

اهل جدال، چانه زنى و سرگرم شدن به حرف هاى بیهوده نبود.

از کسى مذمّت نمى‏ کرد.

مانند بردگان، روى زمین مى ‏نشست.

با دست خود کفش خود را وصله مى‏ کرد.

بر الاغ بدون جهاز سوار مى‏ شد و پشت خود نیز کسى را سوار مى‏ کرد.

از خوف خداوند، اشک فراوان داشت.

به ذکر الهى بسیار مشغول بود.

هر روز هفتاد مرتبه استغفار مى ‏کرد.

سخى‏ترین، راستگوترین، باوفاترین و نرم‏خوترین مردم بود.

َ و هم او در این باره (صدقه) فرمود :

 أَکْثِرُوا مِنَ الصَّدَقَةِ تُرْزَقُوا

إرشاد القلوب إلى الصواب    ج‏1    45  

صدقه بسیار بدهید تا روزى شما فراوان شود

با فقرا مى‏ نشست و با مساکین غذا مى‏ خورد و نسبت به فرهیختگان عنایت داشت.

نسبت به فامیل صله رحم مى‏ کرد ولى آنها را بر کسانى که افضل بودند، به خاطر فامیلى ترجیح نمى ‏داد.

و هم او در این باره (صله رحم) فرمود :

سِرْ سَنَةً صِلْ رَحِمَک‏  بحار الأنوار الجامعة     ج‏71    21 

یک سال سفر کن براى صله رحم،

عذر مقصرین را مى‏ پذیرفت.

در خوراک و لباس با بردگانش یکسان بود.

لحظه‏ اى وقت خود را تلف نمى‏ کرد.

و هم او در این باره (مذاکره و سخن گفتن) فرمود :

فَإِنَّ الْحَدِیثَ جِلَاءُ الْقُلُوب‏ بحار الأنوار   ج‏2    152   

سخن گفتن دل ها را صیقل مى‏ دهد

(هنگام خستگى) به باغ هاى اصحاب خود روانه مى‏ شد.

نه کسى را بخاطر فقرش تحقیر مى‏ کرد و نه کسى را بخاطر قدرتش تکریم مى‏ نمود.

دیر عصبانى مى‏ شد ولى زود راضى مى‏ گشت.

به همه سلام مى‏ کرد و مى‏ فرمود تا آخر عمر سلام کردن به کودکان را رها نمى‏ کنم تا این عادت بعد از من بماند.

و هم او در این باره (سلام) فرمود :

البادى‏ء بالسّلام برى من الکبر. پیام پیامبر    متن‏ عربى    760  

آغازگر سلام، از کبر برکنار است.

در مجلس، پاى خود را دراز نمى‏ کرد.

در انتخاب میان دو کار، سخت‏ ترین آنها را مى‏ پذیرفت.

در حال تکیه دادن، غذا نمى‏ خورد.

به بوى خوش معروف بود.

در سفره دست خود را به اطراف دراز نمى‏ کرد و از پیش خود غذا بر مى‏ داشت.

آب آشامیدنى را به سه نفس میل مى‏ کرد.

به همه مردم یکسان مى‏ نگریست و گاهى مزاح مى‏ فرمود ولى جز حرف حق نمى‏ زد.

یک روز مرد عربى هدیه‏ اى نزد حضرت آورد. سپس از حضرت خواست که قیمت هدیه را به او بدهد! پیامبر خندید و از آن پس هرگاه پیامبر محزون مى‏ شد مى‏ فرمود: اى کاش آن مرد عرب مى‏ آمد.

در نشستن رو به قبله مى‏ نشست.

هنگامى که سوار مرکب بود، اجازه نمى‏ داد پیاده‏ اى همراه او راه برود، یا او را سوار مى‏ کرد و یا مى‏ فرمود: تو حرکت کن و در فلان مکان همدیگر را خواهیم دید.

هرگز از کسى انتقام نگرفت، بلکه او را مى‏ بخشید.

اگر سه روز یارانش را نمى‏ دید، سراغشان را مى‏ گرفت، اگر مسافر بود در حقش دعا مى‏ کرد و اگر مریض بود از او عیادت مى‏ نمود و اگر سالم بود به دیدارش مى‏ رفت.

و هم او در این باره (دعا) فرمود :

أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الدُّعَاء ارشاد القلوب-ترجمه سلگى    ج‏1    399

بهترین عبادت ها دعا کردن است‏

انس مى‏ گوید: نُه سال خادم پیامبر بودم، یاد ندارم حتى براى یک بار به من گفته باشد:

چرا چنین یا چنان کردى! حتى اگر زنان حضرت مرا بر کارى ملامت مى‏ کردند، مى‏ فرمود:

او را رها کنید، مقدّر چنین بوده است.

بعد از طلوع خورشید براى کار از خانه خارج مى‏ شد.

شارب و ناخن خود را کوتاه و آن را دفن مى‏ کرد.

براى روز جمعه لباس مخصوص داشت. عمامه بر سر مى‏ گذاشت و انگشتر در دست راست مى‏ کرد.

به هنگام مهمان شدن، حتى دعوت بردگان را مى‏ پذیرفت.

اگر در سفره خرما بود، غذاى خود را با خرما آغاز مى‏ کرد.

بین هر دو لقمه خدا را شکر خدا مى‏ کرد.

بعد از غذا خوردن خلال مى‏ کرد.

به هنگام نوشیدن آب «بسم اللّه» مى‏ گفت.

در آب فوت نمى‏ کرد.

براى خوردن غذا، دست خود را به خوبى مى‏ شست.

از غذاى داغ پرهیز مى‏ کرد.

(قبل از ملاقات با مردم،) سیر و پیاز میل نمى‏ کرد.

به تنهائى غذا نمى‏ خورد (و دیگران را مهمان مى‏ کرد).

روز عید قربان، دو حیوان مى‏ کشت: یکى از جانب خود و یکى براى آن دسته از امّتش که امکان قربانى نداشتند.

به هنگام تشییع جنازه غمناک و کم حرف بود.

با مقدار بسیار کمى آب (ده سیر) وضو مى‏ گرفت و با حدود سه کیلو آب غسل مى‏ کرد.

مسواک پیامبر همیشه همراه و حتى زیر متکایش بود.

نمازهاى مستحبى پیامبر دو برابر نمازهاى واجبش بود.

هنگامى که براى نماز شب بیدار مى‏ شد، ابتدا به اطراف آسمان نگاه مى‏ کرد و آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت مى‏ کرد.

به نمازهاى مستحبّى خود در ماه رمضان مى‏ افزود.

سیره تبلیغى پیامبر (ص)

هنگامى که آیه 214 سوره شعراء نازل شد که «انذر عشیرتک الاقربین»، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بستگانش را به مهمانى فرا خواند و پس از پذیرائى سخن خود را آغاز و آنان را از شرک و بت پرستى نهى فرمود. «1»

سیره عملى پیامبر (ص)

برپایی شعائر الهی

اولین اقدام حضرت در مدینه ساختن مسجد بود.

مرکز عبادت، وحدت، مشورت و خدمت و قضاوت، تصمیم‏گیرى‏هاى کلان، محوریّت مسجد و نماز در سیره تمام انبیا به چشم مى‏خورد.

خداوند اولین نقطه خشکى را کعبه و سپس زمین را از زیر آن گسترش داد.

احترام پیامبر (ص)‏ به واردین مردم داری

جاذبه شخصیتی هر کس، تا حدّ زیادی مرهون رفتار محبّت آمیز او با مردم و ارزش قائل شدن به انسان هاست.

کسی که در غم و شادی و راحت و رنج، همراه باشد و خود را از آنان جدا نداند و جدا نکند، قلعه دل ها را فتح می کند.

خنده رویی پیامبر (ص)‏

لبخند، محبت می آورد و کدورت را می زداید. از این شیوه محبّت آور، رسول خدا فراوان استفاده می کرد. اغلب خندان و متبسّم بود، مگر آنگاه که قرآن فرود می آمد، یا در حال وعظ و پند دادن بود.

و هم او در این باره فرمود :

الْخُلُقُ الْحَسَنُ نِصْفُ الدِّین‏ بحار الأنوار    ج‏68    385  

اخلاق خوب نصف دین است (عمده دستورات دینى راجع باخلاق است)

برخورد پیامبر (ص)‏ با افراد

حالت و گفتار هر کس در اوّلین لحظه برخوردش با مخاطبان آینه ای است که درون را نشان می دهد.

سلام گفتن و دست دادن و مصافحه کردن، نشان ادب، تواضع و حسن خلق است.

تفقّد و احوالپرسی پیامبر (ص)

آگاهی «پیشوا» از حال و وضع «پیروان» و خبرگیری از مشکلاتشان و سر زدن به خانه هایشان نیز از اسباب نفوذ در دلهاست.

رسول خدا صلی الله علیه و آله از یاران خود غافل نمی ماند و رابطه ها را همچنان زنده و قوی نگاه می داشت.

مردمی زیستن پیامبر (ص)‏

آنچه آن حضرت را به مردم نزدیک می ساخت و با او احساس «خودی» می کردند، رفتار مردمی و اخلاق متواضعانه و دور از تکلّف او بود. با آنکه از نظر فکر، علم، عصمت، پاکی و فضایل روحی و معنوی، در سطحی بالاتر از مردم بود و افراد عادی باافق معنویّت و کمال وجودی او فاصله های بسیار داشتند، اما نحوه معاشرت و برخورد رسول خدا صلی الله علیه و آله مردمی بود، هم در حرف زدن در سطح مردم سخن می فرمود، هم در معاشرت، با توده خلق الله، خود را هم افق می ساخت:

مراعات حال دیگران توسط پیامبر (ص)‏

رسول خدا صلی الله علیه و آله مظهر رأفت الهی و نسبت به مؤمنان «رؤوف و رحیم» بود، این رأفت و رحمت، در موارد بسیاری از رفتار و سیره اش متجلّی بود، حتّی در نماز و خطبه و سخنرانی.

روحیّه بزرگواری پیامبر (ص)‏

این که انسان، از خطای دیگران در گذرد، عذرخواهی افراد را بپذیرد، کسی را بر لغزش هایش سرزنش و ملامت نکند، خواسته کسی را ردّ نکند، به سخن چینی و ذکر معایبدیگران گوش ندهد، دست و دل باز و اهل جود و کرم باشد و ... همه نشانه هایی از روح با عظمت و اخلاقی کریمانه و بزرگوارانه است و همه آنچه یاد شد، در رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوه گر بود و درباره آنها احادیث متعدّدی نقل شده است.

و هم او در این باره (حیا) فرمود :

الحیاء هو الدّین کلّه. نهج الفصاحة 453   

حیا تمام دین است.

صبوری و تحمّل پیامبر (ص)‏

در مدیریت اجتماعی و اخلاق معاشرت، صبر بر جفاها و تندی ها و صبوری در برابر ناملایمات و حرف های خشن دیگران، از عوامل عمده موفّقیّت است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله این خصلت ها را در اوج خود دارا بود.

یاد خدا بودن پیامبر (ص)‏

عبودیت و بندگی، ایجاب می کند که عبد، هرگز از ذکر خدا و یاد مولایش غافل نشود، چه ذکرِ زبانی، چه یاد قلبی و چه نحوه عمل که گویای توجّه به خداوند است. و رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین بود:

و هم او در این باره (خدامحوری) فرمود :

أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّه‏

بحار الأنوار الجامعة     ج‏66    252  

بهترین کارها دوستى و دشمنى در راه خداست.

بی تکلّف بودن پیامبر (ص)‏

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مجالس، جای خاصّی را برای خویش تعیین نمی کرد. هر جا که جا بود می نشست و یاران را نیز به همین مسأله فرمان می داد. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد:

جلوس مؤدّبانه پیامبر (ص)‏

نحوه نشستن در حضور دیگران، فرهنگ و تربیت انسان را نشان می دهد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بیش از همه ادباجتماعی را مراعات می کرد. هرگز دیده نشد که پای خود را در حضور دیگران، دراز کند:

پیامبر (ص)‏ و حفظ حریم ها

گاهی بیان کاستی ها و زشتی ها و عیوب دیگران نُقل مجالس است و به انتقاد از این و آن سپری می شود و حریم ها مراعات نمی گردد.

و هم او در این باره (عشق و دوستی) فرمود :

حُبُّکَ لِلشَّیْ‏ءِ یُعْمِی وَ یُصِم‏ بحار الأنوار الجامعة     ج‏74    167 

چون چیزى را دوست بدارى، تو را کور و کر مى‏کند

پیامبر (ص)‏ و رسیدگی به مشکلات

محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله جلسه طرح نیازها از سوی مردم و پاسخگویی و اجابت از سوی آن حضرت بود.

پیامبر (ص)‏ و احترام به دیگران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سعی می کرد در حضور او حرمت اشخاص حفظ شود و احساس کرامت و عزّت کنند.

همدلی و همزبانی پیامبر (ص)‏ با مردم

از جلوه های دیگر مردم داری و مردمی زیستن آن حضرت آن بود که در جلسات با مردم به سخن می پرداخت و از همان سخنان می گفت که آنان می گفتند، در طرح مشکلات اجتماعی و مسائل روز مرّه و گرفتاری های زندگی، یا طرح موضوعات دینی و دنیوی و اخروی با آنان هم آوا و هم سخن می شد، نه آنکه خویش را جدا از مردم به حساب آورد و در گفتگوها با مردم محشور و مخلوط نشود.

َ و هم او در این باره (همکاری در سفر) فرمود :

 قَالَ ص سَیِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ فِی السَّفَر

بحار الأنوار الجامعة     ج‏73    273   

آقا آنکه خدمت کند به هم سفرانش‏.

داستان همراهی پیامبر با همسفران

روایت است از پیغمبر (ص) که در سفرى بیارانش فرمود: گوسفندى کشتند، یکى گفت سر بریدنش با من و دیگرى گفت: پوست کندنش با من و دیگرى که تیکه کردنش با من و دیگر پختنش با من و رسول خدا (ص) فرمود: من هم هیزمش را فراهم کنم، گفتند: یا رسول الله بپدران و مادرانمان قسم که خود را برنج نیفکن، ما تو را بس باشیم، فرمود میدانم ولى خدا عز و جل بد دارد بنده‏اى که از میان یارانش تک باشد و برخاست براشان هیزم فراهم کرد

آداب و سنن-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار         174 

پیامبر (ص)‏ و کنترل زبان در حال خشم

حضرت رسول صلی الله علیه و آله دیرتر از همه خشمگین و عصبانی می شد و زودتر از همه هم عفو می کرد و در می گذشت. و در حال خشم و رضا یکسان سخن می گفت. یعنی نه رضا و خرسندی، او را به گزافه گویی و تملّق می کشاند و نه عصبانیت او را از مرز حق بیرون می برد. این میزان تقوا و اراده قوی است که انسان در حال غضب، حق و باطل را به هم نیامیزد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حال رضا و غضب، چیزی جز حق نمی گفت:

و هم او در این باره فرمود :

أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه‏ بحار الأنوار    ج‏74    114   

شجاعترین مردم کسى است که بر هوایش پیروز شده،

پیامبر (ص)‏ و توجه به لباس و پوشش

لباس، برای پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگی و مایه آبرو و آراستگی انسان است، نه وسیله تفاخر و تجمل. «ساده پوشی» به عنوان یکی از مظاهر ساده زیستی و رهایی از تعلّقات مادی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این گونه به زندگی و دنیا می نگریست و این گونه نیز می زیست و هرگز ارزش را در «لباس» نمی دید. سعدی گوید:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

عوارض اندازه و کیفیت لباس

جامه ای که انسان را مغرور کند یا متکبر و خود برتر بینی آورد، ناپسند است. مقید بودن به نوع خاصّی از جامه حتی از حلالش نیز اسارت آور است تا چه رسد به حرام.

و هم او در این باره (ترک حرام ) فرمود :

أَزْهَدُ النَّاسِ مَنِ اجْتَنَبَ الْحَرَام‏ أمالی الصدوق         20 

زاهدترین مردم کسى است که از حرام برکنار شود

ساده پوشی پیامبر (ص)‏

ساده زیستی رسول خدا صلی الله علیه و آله و وابسته نبودن به جلوه هایفریبنده دنیا و به ناز و نعمت آن دل نبستن و به جلوه های مادی دل خوش نداشتن در همه شؤون زندگی وی متجلی بود، از جمله در کیفیّت و نوع لباس و فرش و زیرانداز ....

گاهی آن حضرت، روی حصیر می خوابید، بی آنکه جز آن چیزی زیرش باشد.

خوردن و آشامیدن پیامبر (ص)‏

سنت نبوی و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد خوردنی ها و آشامیدنی ها و نحوه خوردن و آشامیدن و نوع غذا و ادب سفره و طعام از نکات آموزنده است. 

پیامبر (ص)‏ و تکریم نعمت

همه خوردنی ها و آشامیدنی ها و میوه ها و غذاها «نعمت خدا» است و احترامش لازم است. بدگویی از یک نوع غذا ناسپاسی است. رسول خدا هرگز از غذایی بد نمی گفت، نعمت الهی را نیز هر چند که کم و ناچیز بود بزرگ می داشت.

روش متواضعانه پیامبر (ص)‏

فروتنی و تواضع در آداب غذا خوردن، در نوع غذا، جای غذا، کیفیت خوردن و افراد هم غذا و هم سفره روشن می شود. رسول خدا با محرومان و بینوایان هم غذا می شد، حتی با دست خود به آنان غذا می داد.

بر سفره های جمعی پیامبر (ص)‏

مهمان دوستی و علاقه به حضور دیگران بر سر سفره از خصلت های جوانمردان و سخاوتمندان است.

آب نوشیدن پیامبر (ص)‏

رسول خدا صلی الله علیه و آله چه در غذا خوردن و چه در آب نوشیدن «بسم اللَّه» و «الحمدللَّه» در آغاز و پایان می گفت. هر گاه آب می نوشید، آب را به صورت مکیدن می نوشید نه با یک نفس و به صورت بلعیدن و می فرمود: درد کبد از بلعیدن آب به یک نفس پدید می آید:

سنن گوناگون پیامبر (ص)‏

روش و منش و خلق و خوی نبوی، در زمینه های دیگر نیز الگوی رفتاری ماست.

بر گرفته از کتاب اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و ...

برچسب ها:

  • حکایت اصحاب فیلx
  • نمونه ویژگی های پیامبر (ص)x
  • سیره عبادى پیامبر (ص)x
  • اعمال روز ولادت پیامبر (ص)x
  • سیره رفتاری پیامبر (ص)x
  • سیره اخلاقی اعتقادی پیامبر (ص)x
  • سیره بهداشتی پیامبر (ص)x
  • سیره فردى پیامبر (ص)x
  • سیره تبلیغى پیامبر (ص)x
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۹ ، ۱۷:۳۳
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ضمن عرض تبریک سال روز شروع امامت حضرت حجة بن الحسن امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به همه موحدان عالم.

اهمیت سخن گفتن از امام مهدی (عج)

برترین موضوع قابل توجه مسئله امام زمان (ع) است چنانچه در زبان و سخن بزرگانی چون پرفسور هانری (فیلسوف فرانسوی) آمده. ایشان می نویسد:

این جانب پس از مطالعه تطبیقی ادیان و مکاتب مختلف، تشیع را به دلیل عقیده به حضرت مهدی علیه السلام به عنوان امام زنده در این زمان، تنها مذهب زنده و بر پا در این روزگار می دانم.

پرفسور هانری (فیسوف فرانسوی) به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی 79/8/21

نمونه ای از دانستنی های معصومان (علیهم السلام)

از جمله دانستنی های معصومان (علیهم السلام) آشنایی با پاسخ چرا هایی که در باره آنان بوده و هست به مناسب سالروز شروع امامت حضرت حجة بن الحسن امام زمان (عج) به نکته ای راجع به حضرت مهدی سلام الله علیه تقدیم دوستان می گردد.

چرا این همه سخن از مهدی علیه السلام

چرا از حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف آن همه سخن به میان آمده است؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمّه علیهم السلام در فرصت هایِ مختلف از آن حضرت سخن گفته اند، حتّی به جزئیات و شمایل و خصوصیات مربوط به آن حضرت تصریح نموده که درباره هیچ یک از ائمّه علیهم السلام چنین کاری نکرده اند.

این همه توجّه پیامبر و ائمه علیهم السلام به حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف و ذکر ویژگی های شخصی آن حضرت و قیام او... به چند جهت است:

1- این که مردم در طول زمان، خود را آماده ظهور آن حضرت نموده و با داشتن هدف مشخص، دنبال حکومت آن حضرت را بگیرند تا حکومت جهانی از دست استکبار جهانی بیرون آید و در دستِ صالحان قرار گیرد که این کار با نهضت هایِ اسلامی عمیق و پی گیر قابلِ اجرا است.

2- ذکرِ خصوصیات آن حضرت برایِ آن است که افراد دروغگو که از معتقداتِ مذهبی مردم سوء استفاده کرده و در طول تاریخ خود را همان مهدی موعود خوانده اند، شناخته شوند و رسوا گردند.

3- اهمیتِ سخن گفتن از مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف و انقلابَش که امیدِ همه مردم جهان در تاریخ است، عاملی است تا قلب ها و روح ها به نامِ نامیِ آن حضرت سرشار از امید و توجّه به آینده گردد، و مؤمنان و مستضعفان بدانند که خداوند آنها را به خودشان واگذار نکرده؛ بلکه به وسیله حجّت بر حق خود که رهبری معصوم است، پشتیبانِ آنهاست و با چنین پشتیبانی ای از هیچ چیز و هیچ کس نهراسند و تحتِ رهبریِ او به پیش روند و دریابند که در طولِ زمانِ غیبت، با توجّه به اوصافِ او، که چه کسی می تواند به نیابت عام آن حضرت، زمامِ امور و رهبری را به دست گیرد. رهبری که باید نزدیک ترین فرد به این خصوصیات و اوصاف بوده و به عنوان ولایت فقیه مردم را رهبری کند.

حال اگر این خصوصیات ذکر نمی شد و این همه اهمیت به آن داده نمی شد، مردم در بسیاری از امور سیاسی و اجتماعی و معنوی، راه را گم می کردند و از صراط مستقیم به سویِ شرق و غرب پناه می بردند.

جایگاه حضرت مهدی (ع) نزد خدا و پیامبر و دیگر معصومان (ع)

امام محمّد باقرعلیه السلام می فرمایند: «امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام وقتی که از جنگ نهروان به کوفه برگشتند برایِ مردم خطبه ای خواندند... در آن خطبه نخست خدا را سپاس گفتند و درود به روان پیامبرصلی الله علیه وآله فرستادند و نعمت هایی را که خداوند به رسولش و بر خود آن حضرت عنایت کرده را یکی یکی شمرده، سپس فرمودند: از جمله نعمت های خداوند بر من، آن است که مهدیّ این امّت از فرزندان من است».   معانی الهبار جلد 1 ص 138

بشارت پیامبر اکرم (ص) به نعمت حجة باقی مانده الهی

روزی پیامبرصلی الله علیه وآله به دختر گرامی اش فاطمه علیها السلام رو کرد و فرمود: «بهترین پیامبران پدرت است، و از ما است بهترین اوصیاء که شوهرت علی علیه السلام است و از ما است بهترین شهدا که عمویِ من حمزه است و از ماست آن کس که دو بال دارد و با آن دو بال، هر جای بهشت که بخواهد به پرواز در می آید، و او پسر عموی پدرت، جعفر است و از ماست دو سبط این امّت، دو آقایِ جوانان اهل بهشت، حسن و حسین علیهما السلام فرزندانِ تو و از ماست مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف و او از فرزندانِ تو است».

کتاب المجالس السنیه سید محسن جبل عاملی ص 5

فضیلت گوئی امام زمان (عج)

امشب تو را بخوبی؛ نسبت به ماه کردم

تو خوب تر ز ماهی، من اشتباه کردم

فروغی بسطامی

معرفی حضرت مهدی (عج) توسط پدر

امام عسکری علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند! به زودی پسری خواهم داشت که زمین را پر از عدل و داد می کند».

کتاب غیبت شیخ طوسی ره ص 123

اتفاقات قبل از ولادت حضرت مهدی (ع)

 تحتِ نظر بودنِ مادرِ امام - عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف

مورّخان نوشته اند: «نرجس خاتون» مادرِ گرامیِ امام مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف همواره تحت نظر بود تا این که حوادث گوناگونی حکّام عباسی را به خود مشغول کرد و از آن بانو در جهت دستیابی به حضرت دست کشیدند. آن حوادث از این قرار است: درگیری با یعقوب بن لیث صفاری، خروج معتمد و متوکّل از سامرّا و سفر به بغداد به خاطر غائله یعقوب لیث، مرگِ عبیداللَّه بن یحیی بن خاقان، وزیرِ معتمد در سالِ 263 هجری قمری، مرگِ قاضی القضاه، حسین بن ابی شوراب در سالِ 261 هجری قمری که او مأمورِ کنترلِ نرجس خاتون و دیگر زنان بود، ادامه قیام «صاحب زنج» یا «زنگیان» که مشکلات زیادی برای عبّاسیان به وجود آورد.

قضیه ولادتِ پنهانی حضرت مهدی (ع)

در دورانِ امامت عسکریین علیهما السلام در میانِ حاکمانِ «بنی عبّاس» نگرانیِ عمیقی به وجود آمده بود، این نگرانی مربوط به اخبار و احادیث فراوانی بود که توسّطِ پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمّه علیهم السلام بشارت به تولّدِ فرزندی از امام حسنِ عسکری علیه السلام می داد که دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد.(1) از این رو، آن دو بزرگوار به ویژه امام حسن عسکری علیه السلام سخت تحت نظر بود و دستگاه خلافت تلاش می کرد تا از تولّدِ چنین فرزندی جلوگیری کند.

1 - کمال الدین جد 2 ص 476

قضیه تلاش حکومتِ عباسی برای یافتن امام - عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف و ... را در اصل کتاب هزار و یک نکته پیرامون امام زمان (ع) مطالعه بفرمائید.

اقتباس از کتاب هزار و یک نکته پیرامون امام زمان استاد محمد رحمتی شهرضایی

مهدى عج در تفکر امیرالمؤ منین علیه السلام

به حضور امیرالمؤ منین (ع) رسیدم دیدم حضرت در حالى که غرق در فکر است با سر چوبى خاک زمین را به هم مى زند. عرض کردم : یا امیرالمؤ منین علیه السلام ! چرا در فکر غوطه ورید و چرا خاک زمین را بهم مى زنید؟ آیا به این زمین علاقمند شده اید؟

فرمود: نه ! به خدا سوگند! یک روز هم نشده که نه به زمین و نه به دنیا رغبت پیدا کنم .

 لکن درباره دوازدهمین فرزندى که از نسل من به وجود خواهد آمد فکر مى کنم . اسم او ((مهدى )) است جهان را پر از عدل و داد مى کند چنانکه پر از ظلم و ستم باشد. عرض کردم : اینها را که فرمودید پیش مى آید؟ فرمود: آرى ! آنچه گفتم واقع مى شود.(1) و دوازدهمین فرزندم پس از آن که دنیا پر از ظلم و جور شد ظهور مى کند و جهان را پر از عدل و داد مى کند.      

1-  بحار: ج 51، ص 118.

خبر از غائب شدن حضرت مهدی (عج) توسط جد بزرگوارش

امام هادی علیه السلام فرمودند: «جانشینِ من، پسرم حسن علیه السلام است ولی چگونه خواهید بود با جانشین او؟ عرض شد: جانمان فدایت باد! منظور شما چیست؟ فرمود: چون او را نمی بینید.

کتاب غیبت شیخ طوسی ره ص 122

خبر از غیبت و ظهور امام زمان در بیان امام على علیه السلام

امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید: خداوند در آخرالزمان و روزگار سخت مردى را مى انگیزد و او را به وسیله فرشتگان خود تاءیید کرده ، یاران وى را حفظ مى کند و با آیات و معجزات خودش او را یارى نموده و بر کره زمین مسلط مى گرداند تا آنجا که عده اى از مردم با میل و گروهى به اجبار به دین خداوند مى گروند. او زمین را پس از آن که پر از ظلم و ستم مى گردد، پر از عدل و داد و نور و برهان مى کند. تمام مردم جهان در برابر وى مطیع مى شوند. هیچ کافرى نمى ماند، مگر این که مؤ من مى شود، هیچ تبهکارى نمى ماند مگر این که اصلاح مى گردد. در دوران سلطنت او درندگان در حال آشتى و صلح زندگى مى کنند و زمینیان خود را رشد مى دهند و آسمان برکاتش را فرو مى ریزد، گنجها براى او آشکار مى شود، مدت چهل سال بر شرق و غرب حکومت خواهد کرد. خوشا به حال آن کسى که روزگار او را درک کند و سخنان وى را بشنود.

-  بحار: ج 44، ص 20 و ج 52، ص 280.

گریه امام صادق (ع ) بر غیبت امام زمان (عج )

سدیر صیرفى مى گوید: من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسیدیم ، دیدیم آن بزرگوار بر روى خاک نشسته و مانند فرزند مرده جگر سوخته گریه مى کرد. آثار حزن و اندوه از چهره اش نمایان است و اشک ، کاسه چشمهایش را پر کرده بود و چنین مى فرمود: سرور من غیبت (دورى ) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامشم را از دلم ربوده . آقاى من غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهاى دردناک ابدى پیوسته است . گفتم : خدا دیدگانت را نگریاند اى فرزند بهترین مخلوق ! براى چه این چنین گریانى و از دیده اشک مى بارى ؟ چه پیش آمدى رخ داده که این گونه اشک مى ریزى ؟ حضرت آه دردناکى کشید و با تعجب فرمود: واى بر شما، سحرگاه امروز به کتاب ((جفر)) نگاه مى کردم و آن کتابى است که علم منایا و بلایا و آنچه تا روز قیامت واقع شده و مى شود در آن نوشته شده ، درباره تولد غائب ما و غیبت و طول عمر او دقت کردم . و همچنین دقت کردم در گرفتارى مؤ منان آن زمان و شک و تردیدها که به خاطر طول غیبت او که در دلهایشان پیدا مى شود و در نتیجه بیشتر آن ها از دین خارج مى شوند و ریسمان اسلام را از گردن برمى دارند.... اینها باعث گریه من شده است .

-  بحار: ج 51، ص 219؛ روایت تلخیص شده است .

هشدار امام موسى کاظم علیه السلام به شیعیان

امام موسى کاظم علیه السلام مى فرماید: هنگامى که پنجمین فرزندم (امام زمان ) غایب شد، مواظب دینتان باشید مبادا کسى دینتان را برباید و از دین خارج شوید. فرزندم ناگزیر غیبتى خواهد داشت ، به گونه اى که عده اى از مؤ منان از عقیده خود بر مى گردند و غیبت امتحانى است که خداوند بندگانش را به وسیله آن آزمایش مى کند. على بن جعفر (برادر امام کاظم ) مى گوید: عرض کردم : آقا پنجمین فرزند شما کیست ؟ امام علیه السلام فرمود: قضیه مهم است ، عقلهایتان از درک آن عاجز و سینه هایتان از تحمل آن تنگ است ولى اگر زنده بمانید، او را خواهید دید. -  بحار: ج 51، ص 150.

حکومت امام زمان (عج)

از امام صادق علیه السلام روایت شده است : هنگامى که امام زمان قیام نمود، به عدالت حکم مى کند و در حکومت او ظلم و ستم از بین مى رود و راهها امن مى گردد، برکات زمین آشکار مى شود، هر حقى به صاحبش مى رسد، پیروان هیچ مذهبى نمى ماند مگر اینکه مسلمان شده و مؤمن شناخته مى شوند و خداوند مى فرماید: هر کس در زمین و آسمان از روى میل و رغبت تسلیم او مى شوند...

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: حکومت ما آخرین حکومت ها خواهد بود پیش از ما گروه ها حکومت خواهند کرد (خداوند به همه قدرت مى دهد روى زمین حکومت کنند ولى نتوانند حق را به طور شایسته پیاده کنند).

آنگاه که روش حکومت ما را دیدند، نگویند اگر حکومت به دست ما هم مى افتاد، مى توانستیم مانند اینها (حکومت امام زمان ) حکومت کنیم .

برگرفته از داستان های بحار الانوار جلد 5

علت نامگذاری آن حضرت به قائم ؟

الإمامُ الباقرُ (ع) و قد سَألهُ الثُّمالیُّ عن عِلّةِ تَسْمِیةِ القائمِ قائما : لَمّا قُتِلَ جَدّی الحسینُ صلَّی اللّه ُ علَیهِ ضَجّتِ المَلائکةُ إلَی اللّه ِ عزّ و جلّ بالبُکاءِ و النَّحیبِ ، و قالُوا : إلهَنا و سیّدنَا، أ تَغْفُلُ عَمَّن قَتلَ صَفْوتَکَ و ابنَ صَفْوتِکَ ، و خِیَرتَکَ مِن خَلْقِکَ ؟!

فأوحَی اللّه ُ عزّ و جلّ إلَیهِم : قَرّوا مَلائکتی ، فَوَ عِزّتی و جلالی لَأنتقِمَنَّ مِنهُم و لو بعدَ حینٍ. ثُمّ کَشفَ اللّه ُ عزّ و جلّ عَنِ الأئمّةِ مِن وُلدِ الحسینِ (ع) للملائکةِ ، فسُرَّتِ الملائکةُ بذلکَ ، فإذا أحدُهُم قائمٌ یُصلّی ، فقالَ اللّه ُ عزّ و جلّ : بذلکَ القائمِ أنتَقِمُ مِنهُم . 

بحار الأنوار : 51 / 28 / 1 .

امام باقر (ع) در پاسخ به پرسش ثمالی از علت نامگذاری آن حضرت به قائم فرمود : چون جدّم حسین (ع) کشته شد فرشتگان با گریه و فغان به درگاه خداوند عزّ و جلّ فریاد برآوردند که: ای خدای و سرور ما! آیا از کسانی که برگزیده تو و فرزند برگزیده تو و بهترین آفریده تو را می کشند چشم می پوشی؟

خداوند عزّ و جلّ به آنان وحی فرمود که : فرشتگان من ! آرام گیرید ؛ به عزّت و جلالم سوگند از آنان انتقام خواهم گرفت گر چه به طول انجامد. آن گاه خداوند عزّ و جلّ امامانِ نسل حسین (ع) را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شادمان گشتند. در میان آنان یکی ایستاده بود و نماز می خواند. خداوند فرمود: با این قائم (ایستاده) از آنان انتقام می کشم!

در دعای ندبه می‌خوانیم: أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِیاءِ؟

أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَ افْتَرى؛

کجاست جوینده‌ی خون پیامبران و فرزندان؟ کجاست جوینده‌ی خون شهید کربلا؟ کجاست آن کسی که بر متجاوزان و فاسقان پیروز است؟

العجل، ای صاحب محراب و منبر، العجل

العجل، ای حامی دین پیمبر، العجل

العجل، ای باعث ایجاد عالم، العجل

العجل، ای وارث شمشیر حیدر، العجل

شهسوارا، زودتر بشتاب که از انبوه کفر

کشور ایمان شده یک سر مسخَّر، العجل

تا به کی ما را بماند بر سر راه وصال                        چشم حسرت روز و شب حلقه بر در، العجل

مهدی اخر زمان، ای پادشاه انس و جان 

خیز می کُن دفع دجال بد اختر، العجل

(سوگنامه آل محمد، ص 160- 159)

انتفاع به حجت در زمان غیبت

 بدانکه فائدة وجود امام منحصر به جواب دادن سؤالهای مردم نیست بلکه موجودات و کمالات وجودیه آنها بسته به وجود او هستند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او مستمر است.

از لسان قائم آل محمّد (ص) در حل این معما گوش دل باز کن و از احتجاج طبرسی در توقیع ثانی وکلای اربعه محمّد بن عثمان عمری در جواب اسحق به یعقوب فهم کن:

و أما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشّمس اذا غیّبها عن الابصار السّحاب.

و همین بیان را امام صادق (ع) به سلیمان به مهران اعمش فرمود:

قال سلیمان فقلت للصادق (ع) : فکیف ینتفع الناس بالحجّة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشّمس اذا سترها السّحاب .

بلکه همین بیان را خاتم الانبیاء به جابر انصاری در غیبت خاتم الائمه (ع) داشته فرمود، آری:

آن شاخ‌گل ارچه هست پنهان زچمن

از فیض وجود اوست عالم گلشن

خورشید اگر چه هست در ابر نهان

از نور ویست باز عالم روشن

علاوه اینکه باید دید که آیا خلیفة الله غائب است یا ما حاضر نیستیم و در حجابیم و اسم خود را بر سرّ آن شاهد هر جایی می‌گذاریم.

غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور

پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

فروغی بسطامی

امداد رسانی امام زمان (عج)

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت

در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

الناز اسفند فر

مناجات با امام مهدی (عج)

آتش از برق نگاهت ریختی بر جان من

خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی

مهدی سهیلی

انتظارات امام زمان علیه السلام

از انتظارات امام زمان علیه السلام از شیعیانش این است که بر محور فرامین یکی از راه های زمینه سازی برای ظهور، دعاهای دلسوزانه و مشتاقانه است؛ آن هم دعا برای فرج و ظهور مهدی علیه السلام که باعث تلقین و تقویت روح انتظار می شود.

 درد و دل با حضرت مهدی (عج)

یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم

از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم

عشق ورزی نسبت به امام زمان (عج)

هر جا نقش پای تو بر خاک مانده است

عشقت مرا به خاک همانجا کشانده است

بهادر یگانه

عرض ارادت به امام زمان (عج)

جز کوی توام نیست به سر فکر مقامی

تا عمر به پایان برسد منزلم این است

گلشن کردستانی

تقاضایی تکرار توجه امام زمان (عج)

تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید

دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

مهدی اخوان ثالث

دعا بر ظهور امام زمان (عج)

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی   حافظ

وداع موقت با امام غائب (عج)

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

 جانم بسوختی و به دل دوست دارمت حافظ

منتظر امام مهدی (ع)

گر چه می دانم نمیای ولی هر دم ز شوق

سوی در می آیم و هر سو نگاهی می کنم

هدایت طبرستانی

برچسب ها :

  • اهمیت سخن گفتن از امام مهدی (عج)x
  • نمونه ای از دانستنی های معصومان (علیهم السلام)x
  • چرا این همه سخن از مهدی علیه السلامx
  • جایگاه حضرت مهدی (ع) نزد خدا و پیامبر و دیگر معصومان (ع)x
  • اتفاقات قبل از ولادت حضرت مهدی (ع)x
  • قضیه ولادتِ پنهانی حضرت مهدی (ع)x
  • خبر از غیبت و ظهور امام زمان در بیان امام على علیه السلامx
  • هشدار امام موسى کاظم علیه السلام به شیعیانx
  • حکومت امام زمان (عج)x
  • علت نامگذاری آن حضرت به قائم ؟x
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۹ ، ۰۹:۰۶
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)