۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۱
فرهنگ دانستنی های دعا و نیایش عرفه
بنام خدای رحمان و رحیم
در مناسبت های مختلف مثل ماه رجب شعبان و رمضان بویژه روز عرفه انسان های وارسته توجه بیشتری به دعا و نیایش پیدا می کنند و سعی دارند بر دانسته های خود بیفزایند و خود را از توهمات شیطانی برهانند؛ مطالب رسا و خواندنی این موضوع از جمله:
معرفی شب و روز عرفه
شب عرفه یکى از شبهایى است که عواطف رحمت الهى بیش از همیشه وزیدن مى گیرد، اشارهاى میکنم به دعاهایى که براى فردا از طرف اهلبیت (علیهم السلام) وارد شده، که اشارهاى به مسئله ى توسل دارد.
دعاى سیدالشهدا (علیه السلام) در عرفات
اگر ما از ادعیه اى که مأثور از اهلبیت (علیهم السلام) است پنج دعا را انتخاب کنیم، یکى به یقین، عرفه ى امام حسین(علیه السلام) خواهد بود.
در این دعا نکته ها و مطالبى هست که در دعاهاى دیگر کمتر یافت مىشود.
عرفان امام (ع)
یک جمله هم از دعاى امام زین العابدین (علیه السلام) در روز عرفه که به توسل مربوط مى شود برایتان نقل کنم.
اگر به همهى صحیفه ى سجادیه مراجعه کنید، کمتر دعایى به این عظمت یافت مى شود.
آن قدر این دعا عالى است، و نظم زیبایى دارد که انسان مبهوت مى شود.
و حقّاً جز امام معصوم (ع) کسى لیاقت انشاء چنین دعاهایى را ندارد.
ولى افسوس که چون مایى که شیعه ى اهلبیت (علیهم السلام) هستیم سالى یک مرتبه هم معلوم نیست موفق شویم و این ادعیه را بخوانیم.
آیه الله مصباح دام عزه
اهمیت عرفه
خیلی مواظب باشند و قدر بدانند چطور روز عرفه غروب عرفه به زائرین خانهی خدا خطاب میشود «از نو شروع بکنید ».
روز عرفه در روایت است خداوند به حاجیها خطاب میکند
یَا عَبْدَ اللَّهِ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ حسینی قمی برگرفته از سمت خدا
بایسته های خواندن دعای عرفه
تحقق ببخشیدن مضامین دعا ها در خودمان
باید سعى کنیم دست کم مقدارى از این مضامین را در خودمان تحقق ببخشیم.
یعنى فقط به خواندن یا توجه به معنایش اکتفا نکنیم و تلاش کنیم حالمان هم همینطور باشد آیه الله مصباح دام عزه
این مختصر که نمونه متن فیش های پراکنده ای بود که در اختیار داشتیم؛ که عین متن ها؛ تنظیم الفبایی شد، به دعای خیر دوستان انشاء الله توفیقی پیش آید تا با مطالعه تحقیق و ... در آینده با نگارش زیبا کامل کردد؛ امید است این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد. والسلام مرتضوی
آیات الهی
در دعای عرفهی سیدالشهدا علیه السلام است به خدای متعال عرضه می دارد
إِلَهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلَافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلَاتِ الْأَطْوَارِ
من از رفت و آمد آیات تو و از این که آیات تو پشت سر هم میآیند ... (میر باقری)
تحقق بخشیدن آرزوها
فَحَقِّقْ فیکَ أمَلِی؛
پس آن آرزویى را که من نسبت به تو دارم، تحقق ببخش.
وَحَطَّ طَمَعی بِفِناءِ جُودِکَ.
این هم تقریباً عبارت و تعبیر دیگری از همان مطلب است.
توجه به امام زمان (ع)
خود امام زین العابدین (علیه السلام) به خدا عرض مى کند که خدایا، تو در هر زمانى، چنین کسى را امام قرار دادى که این موقعیت را براى مردم داشته باشد؛ یعنی وسیله اى باشد براى این که مردم به رضوان تو نائل شوند.
بعد، از خدا مى خواهد که صلواتت را بر این امام نازل کن و به برکت او، بر ما هم نازل کن، چون او وسیله و مجراى فیض و رحمت الهى است.
در ابتدای نزول، رحمت ها باید بر ساحت امام نازل شود، سپس بر دیگران ببارد؛ این همان وسیله است.
از اینجا ما باید یاد بگیریم که در هر زمان اگرچه در کارها، عبادات و توسلاتمان به کسانى از اولیاء خدا متوسل مى شویم، باید توجه داشته باشیم که وسیله ى حقیقى که ما را به خدا متصل مى کند امام آن زمان است.
توسل به دیگر اولیاء خدا در واقع باعث مى شود که آنها ما را به امام و وصلهی وصل حقیقی، نزدیک کنند.
اگر در زمان امامت یکى از ائمه (علیهم السلام)، مردم متوسل به امام دیگرى مى شدند، در باطن، حواله داده مى شدند به آن امام حیّى که در آن زمان امامت داشت.
در هر زمان، توجه به امام آن زمان، تکلیف خاصى است و یک ویژگى خاصى دارد.
در هر حالى، به هر کسى متوسل مى شویم، نباید فراموش کنیم که فیض الهى از سوی امام زمان است.
این است که در همه ى دعاها و توسلهایمان همیشه باید توسل به وجود ولی عصر ارواحنا له الفداه را فراموش نکنیم.
جایگاه امامان (ع)
یکى از آن جملات که به مسئله ى توسل مربوط مى شود، این است:
اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ؛ َ2
خدایا، تو دینت را در هر زمان، بوسیله ى امامى تأیید کردى؛ یعنى امام را تأیید کننده ى دینت قرار دادى،
ابزار های معرفت الهی
أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ؛
آن امام را وسیله اى برای بندگان قرار دادی که ببینند و بشناسند،
نور افشانی امامان (ع)
وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ؛
امام نور افشانى در شهرهاى تو است، که هر وقت مردم، از دور هم او را مى بینند راه هدایت را پیدا می کنند.
اکنون چه زمانی او را تأیید کننده ى دین قرار دادى؟
بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ؛
بعد از اینکه ریسمان او را به ریسمان خودت متصل کردى.
در اینجا بهطور خلاصه نهایت اتصال وجود امام را به خداى متعال بیان مى کند.
رابطه ى امام با خداوند مثل رابطه ى دیگران نیست.
آن ها ریسمانشان به ریسمان خدا متصل است.
آن که منظور عرض بنده است این جمله ى بعدى است:
وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَةَ إِلَى رِضْوَانِکَ؛
امام را وسیله اى براى رسیدن به رضوان خودت قرار دادى.
در مناجات متوسلین این طور بود که:
اللهم فَاجْعَلْهُما لِی سَبَباً إلى نَیْلِ غُفْرانِکَ، وَصَیِّرْهُما لِی وُصْلَةً إلَى الفَوْزِ بِرِضْوانِکَ،
دو چیزى که وسیله هستند، عوارف رحمت و شفاعت پیامبر، وسیله اى براى رسیدن به غفران و رضوان خداوند هستند.
اینجا هم مى فرماید امام را وسیله اى براى رسیدن به رضوان خودت قرار دادى.
وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ؛
اطاعت او بر مردم واجب است و پذیرفتن نهى او هم بر همه واجب.
کسى نباید بر امام تقدم پیدا کند و اوصاف دیگری که برمیشمارد...
امنیت
مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک (دعای عرفه) (میر باقری)
انفاق به دیگران
امام رضا(ع) حضرت وقتی در خراسان بودند در روز عرفهای اموالشان را بین فقرا تقسیم کردند
کسی آمد گفت اِنَّ هَذَا لَمُغرَم مغرم یعنی .سمت خدا حسینی قمی
معرفی بنده گان برگزیده و ممتاز
جایگاه اصفیاء : وَاجْعَلْنی مِنْ صَفْوَتِکَ الَّذِینَ أحْلَلْتَهُمْ بُحْبُوحَةَ جَنَّتِکَ
اکنون که مطمئن شده، راهى به سوى خدا دارد و دعاهایش مستجاب مىشود، و نیز غفران و رضوان الهى شاملش مىشود، دعاهاى نابی را در پیشگاه خدا مطرح مى کند. عرض می کند:
خدایا! مرا از آن بندگان برگزیده و ممتازی قرار ده که آن ها را در بحبوحه ى بهشت قرار مى دهى؛ یعنى آن جایى که مرکز نعمت هاست و همهى نعمت هاى بهشتى در آنجا به وفور یافت مىشود.
وَبَوَّأتَهُمْ دارَ کَرامَتِکَ؛
از آن بندگان برگزیده اى که آنها را در دار کرامت خودت جا دادى.
کرامت یعنى احترام گزاردن و گرامى داشتن؛
وَأقْرَرْتَ أعْیُنَهُمْ بِالنَّظَرِ إلَیْکَ یَوْمَ لِقائِکَ،
و چشم آنها را با نگاه به سوى جمال خودت روشن کردى،
وَأوْرَثْتَهُمْ مَنازِلَ الصِّدْقِ فی جَوارِکَ؛
آنها را وارث مکانهایی کردی که واقعاً جاى نشستن و منزل کردن است، منزل صدق.
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ4.
جاى گرفتن و منزل گزیدن واقعى آنجاست. قدم صدق یا مقعد صدق تعبیرهایی عربى است که در فارسى عین اینها را نداریم، «قدم صدق عند ربهم»، تعبیر قرآنى است.
آنها پیش خدا قدم صدق دارند، یعنى جاى پاى محکم دارند. پایشان نمى لغزد.
پناهنده شدن
تمثیل رحل مسافر:
این حال اگر در انسان محقق شود حتماً دعایش مستجاب مىشود. عرض مى کند که:
وَقَدْ حَلَّ رَجائِی بِحَرَمِ کَرَمِکَ،
امید من حلول کرده در پیشگاه کرم تو، مثل مسافرى که از راه دورى آمده است و در اینجا رحلش را افکنده، منزل کرده و جاى دیگرى ندارد.
تواضع
وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا
در (دعای عرفه امام سجاد) میگوید: من از هر کمتری کمترم من از هر خاری خارترم اصلا من مثل ذره هستم نه پایین تر از ذره هستم
(رنجبر) سمت خدا
عرفان عملی توسل
در دنباله ى مناجات متوسیلن به اینجا میرسد که:
وَقَدْ حَلَّ رَجائِی بِحَرَمِ کَرَمِکَ.
عرض مىکند: خدایا، اکنون که من در مقام توسل برآمدم و وسیلههایی که دارم نسیم رحمت تو و شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) است؛ وارد حرم کرم تو شدم.
کرم الهى را به منزلهى یک ساحت، میدان و پیشگاهى تشبیه فرموده که گویا از راه دورى آمده و در اینجا رحل اقامت افکنده است.
یعنى جاى دیگرى ندارد و تمام امیدش به کرم خداست. چون راه دیگرى غیر از کرم و رحمت خدا، و شفاعت پیامبرش که آن هم از کرم خود اوست، چیزى ندارد. مخصوصاً با توجه به این نکته که آن چیزی که ما داریم فقر است که آن هم، هیچ وقت به خدا نمىرسد تا شفاعت کند. ماییم و یک دنیا حاجت، یک دنیا گرفتارى، یک دنیا گناه، و چیزى که مىتواند علاج این گناهان باشد فقط کرم اوست.
دارایی خود انسان در توسل
اکنون اگر بخواهیم از پیش خودمان وسیله اى براى تقرب داشته باشیم، چه چیز را باید وسیله قرار دهیم؟ فرض کنید بگوییم: خدایا، ایمانی که داریم وسیله اى باشد که تو، بوسیله ى آن ما را بیامرزى! جا دارد خدا بفرماید: این ایمان را من به تو دادم و این وسیله اى نیست که براى خودت قرار مى دهى.
دیگر این که بگوییم: خدایا، عباداتمان را وسیله قرار مىدهیم. باز نیکو است خدا بفرماید که توفیق این عبادات را هم من به تو دادم. اینها در واقع مصادیق همان «عواطف رحمتک» است.
هرکدام از اینها اگر خالص باشد و بتواند وسیلهى تقرب به خدا شود، وسیله اى است که خود خدا به ما داده است.
اگر بخواهیم برای شفاعت از پیش خودمان چیزى را وسیله قرار دهیم، چه داریم جز فقر؟ فقر ذاتى خود ماست.
یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ1.
وجود مخلوقات عین فقر است.
اگر خودمان بخواهیم چیزى را بین خدا و خود واسطه قرار دهیم چیزى که داریم همان فقر است. فقر ما، وسیلهای است تا خداوند بزرگ به خاطر آن به ما رحم کند.
حبط و تکفیر
از اعتقادات ما، یکی حبط است و یکى هم تکفیر. بعضى از اعمال موجب غضب الهى میشود طوری که اعمال گذشته را هم حبط مى کند و از بین مى برد.
و برعکس، گاهى کارهاى خوبى هست که خدا مىپسندد و گذشته ها را هم جبران مى کند. سیّئات گذشته را تکفیر مى کند. در صریح قرآنى هم هست:
حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ3.
معرفی پروردگار
خداست که آنها را آفریده و هم اوست که این مقام را به آنها داده، و خداست که به آنها امر کرده که ما را شفاعت کنند. وجود آنها مظهرى از مظاهر رحمت الهى است. در واقع این وسیله را خود خدا قرار داده تا به او نزدیک شویم.
ختم به خیراعمال
وَاخْتِمْ بِالْخَیْرِ عَمَلی؛
اکنون که موفق شدم به این توجه و توسل که خودش خیر است، کاری کن که دیگر مبتلا به اعمال شر نشوم و اعمالم ختم به خیر شود.
چون یکى از آفت هاى بزرگ براى مؤمنین این است که مدتها عبادت خدا بکنند، کار خیر انجام بدهند، اما پایان کارشان طوری شود که همه ى گذشته ها را آتش بزند؛ گناهى رخ دهد که اعمال گذشته را حبط کند.
انتظار رحمت و خیر
وَلا یَجِدُ الْقاصِدُونَ أرْحَمَ مِنْهُ؛
افرادی که انتظار رحمت و خیرى از کسى دارند، بهتر از تو پیدا نمى کنند.
یا خَیْرَ مَنْ خَلا بِهِ وَحیدٌ؛
اگر کسى تنها باشد، و دیگران او را رها کرده باشند، تو بهترین کسی هستى که احوالش را مى پرسى و به حرفش گوش مى دهى.
شفاعت
یکى از آن جمله ها که بسیار جمله ى لطیف و زیبایى است و با توسل هم ارتباط دارد این جمله است:
ها أنا أتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِفَقْری اِلَیْکَ وَ کَیْفَ أتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِما هُوَ مُحالٌ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ.
وقتى انسان مى خواهد واسطه اى را بین خود و دیگری قرار دهد، کسى یا چیزى را انتخاب مى کند که توجه مستشفع، به طرف کسى که نزد او شفاعت مى شود معطوف شود.
سپس از او میخواهد که حاجت او را بدهد یا از گناهش بگذرد؛
این همان چیزى است که ما دربارهى وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمهى اطهار (علیهم السلام) و اولیاءشان معتقدیم که آن ها نزد خداوند متعال براى دیگران شفاعت مى کنند.
البته در حقیقت این وسیله ها و این شفاعت ها را خود خدا قرار داده است.
صلوات
یک صلواتی است مرحوم محدث قمی این را در اعمال روز عرفه آوردند در عصر روز عرفه در مفاتیح آن صلوات را ذکر کردند
میر باقری برگرفته از سمت خدا
دربرگیرنده طرد شده ها
وَیا أعْطَفَ مَنْ آوى إلیهِ طَریدٌ؛
هر که را از هر جا طرد کنند و هیچجا راه ندهند، تو او را پناه مىدهى.
آیا فقر به خدا میرسد؟
اکنون آیا فقرى که ما داریم، هیچ وقت به خدا مىرسد؟ آن فقر از خود ما تجاوز نمىکند.
فقر از ما جدا نم ىشود تا پیش خدا برود. هیچ وقت هم فقر به خدا نمى رسد زیرا خدا غناى مطلق است؛ پس چطور ما وسیله اى را بفرستیم که اولاً فقری است که معنایش یعنى نداشتن! ضمن این که این نداشتن هم هیچ وقت به خدا نمى رسد! براى این که وجود خدا دارایى مطلق است و هیچ وقت واجد فقر نمى شود.
لکن میبینم که این معناى لطیف در دعاى عرفه آمده است؛
ها أنا أتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِفَقْری اِلَیْکَ.
اما چقدر مىتوانم به این وسیله (فقر) اطمینان داشته باشم که کارى انجام دهد، در حالى که این وسیله هیچ وقت به تو نمى رسد؛
وَ کَیْفَ أتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِما هُوَ مُحالٌ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ؟!
فقر چیزى است که محال است هرگز به تو برسد، پس چطور واسطهای شود بین من و تو؟! تعبیر خیلی لطیفى است و به اندازهاى که بنده یادم هست، در هیچ دعا و مناجات دیگرى این تعبیر اینطور نیامده است.
بقیه در ادامه مطلب را در آدرس ذیل در فضای مجازی مطالعه کنید (1)
معرفت الهی
یا مَنْ لایَفِدِ الْوافِدُونَ عَلى أکْرَمَ مِنْهُ؛
اى کسى که هیچ مهمانى، بر کریمتر از او وارد نمى شود.
هر کس بر شخص کریمی مهمان شود، انتظار دارد که میزبان کاملاً از او پذیرایى کند. کریمترین میزبانها کسى است که وقتى مهمان بر او وارد مى شود،
نپرسد تو که هستى؟
یا براى چه آمدهاى؟!
بلکه هر چه در اختیار دارد جلوى مهمان مى گذارد.
مهمانسرای حاتم طایى
در روایات شواهدى هست که حاتم طایى مهمانسرایى داشته که هر کس، از هر جا بر او وارد مى شده است از او نمى پرسیدند چه کسی هستى یا از کجا آمدهای؟!
پذیرایى مى کردند، بعد هم هر حاجتى داشته روا مى کردند.
خب، این از کریمترین انسانهایى است که به این صورت پذیرایى مى کند، اما تو از همه کریم ترى! هر که به در خانهى تو بیاید، نمى پرسى که و کجا هستى و به چه رو آمدى؟!
محرمیت
فَلا تُولِنی الْحِرْمانَ، وَلا تُبْلِنی بِالخَیْبَةِ وَالخُسْرانِ.
حرمان را نصیب من نکن، بلکه امید من را برآورده کن.
یا سَمیعَ الدُّعاءِ، یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
تنها راه نجات
تمثیل تناب و دستگیره نجات
إلَى سَعَةِ عَفْوِکَ مَدَدْتُ یَدِی، وَبِذَیْلِ کَرَمِکَ أعْلَقْتُ کَفِّی.
اینها هم از تعبیرهاى بسیار لطیف است. فرض کنید کسى دارد از یک جاى بلندى سقوط مى کند و زیر پایش هم دریاى آتشى است، در چنین حالى، وسط راه، طناب یا دستگیرهای پیدا مى کند که دستش را به آن مى گیرد تا سقوط نکند و این زمینه اى مى شود که نجات پیدا کند، در این چنین حالى است که مى گوید: أعْلَقْتُ کَفِّی؛
کف دستم را به رحمت تو آویختم، یعنى اگر تو من را نگیرى و دست من رها شود، جایم در جهنم است. هیچ راه نجاتى نیست. فقط تویى که مى توانى مرا نجات دهى. تنها چیزى که مى تواند در مسیرِ سقوط، انسان را نجات دهد، عنایت خداست.
نیاز به وسیله
انسان در مسیر شفاعت باید از وسیله ها شروع کند، حرکت کند و برود به طرف آن کسى که مى خواهد نزد او شفاعت و وساطت کند، تا به او برسد و از او بخواهد که رحمتش را نازل کند یا از عذابش صرفنظر کند.
1. فاطر / 15.
2. الصحیفه السجادیه، ص 216، دعائه علیه السلام فی یَوْمِ عَرَفَهَ.
3. بقره / 217 4. قمر / 55.
(1)گزیدهای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 28/9/86 ایراد فرمودهاند.
برچسب ها :