.............فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

.............فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)

مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگسازان حضرت حجة بن الحسن (عج)
آخرین نظرات

✨﷽✨

.

💠 ضرورت فرهنگ سازی دینی👉🏻

✍️فرهنگ سازی دینی کار کوچکی نیست.!
البته عجولانه هم نمی‌شود کاری کرد.!
چراکه داشتیم بعضی بدون ملاحظه شرایط زمانی اقدام به کاری مثبتی نمودند، با اینکه سخن آنان به جا و خوب هم بود، اما متأسفانه جواب برعکس داد و حتی بعضی از تند رو ها، آن شخصیت را به باد مسخره گرفتند.
اکنون با توجه به برخورداری از «فرهنگ غنی دینی اسلام» از یک سو و ضعف فرهنگ غیر دینی از طرف دیگر نیازی به وابستگی آن ها نیست.!
خصم مسکین، پیش خسرو، کی تواند ایستاد
پشه کی جولان کند جایی که باد صرصر است
📚معزی
و بقول بزرگان :
چون که صد آمد نود هم پیش ماست.!
اشاره به آیه شریفه:
وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا
📚سورة الاسراء آیة 81
و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است.
چرا که در این صورت، مشاهده خواهیم کرد دشمن با ابزارهای مختلف، از نوشتاری گرفته، تا کاریکاتور.! حتی با به کارگیری خوراکی ها، ارزش های دینی را زشت جلوه داده و ضد ارزش ها را تبلیغ می کند و به فریب دادن مردم با این گونه کارها و چیزها اقدام می کنند.
✍️از این رو، اگر اهل قلم و دانش غفلت کنند، صحنه گردان «کار فرهنگی» به دست نا اهلان می افتد و آن کاری می‌کنند که گفتنی نیست.
جریانات تلخ تبلیغات علیه حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام که به باقی ماندن آن سنت خلاف در جامعه انجامید و هنوز هم آثارش باقی است برای عبرت گیری کافی است.
نتیجه این گونه خلاف ها خاطره تلخ خانه نشین شدن حضرت علی علیه السلام و فرزند گرانمایه او امام حسن مجتبی علیه السلام و بالاخره شهادت امام حسین علیه السلام را در پی داشت.

✍️هزینه بر بودن فرهنگ سازی دینی
اصلاح مدار این ستاره
صد سال تمام کار داره
📚ایرج میرزا

@bckvbkm
در این راستا مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج)  اقدامات ناقابلی انجام داده بشرح زیر:
برای آشنائی با این خدمات روی کلمه بنام خدا 👉🏻   کلیک کنید.!

تفصیل و بیان مطلب:
✍️با توجه به این نکته که هنرمندان عرصه سخت افزار و ... در تلاشند هر چه بیشتر از هزینه های اطلاع رسانی کاسته تا صدای فرهنگ دوستان و فعالان در این عرصه را به اقصی نقاط عالم برسانند:
ما نیز باید با همین امکانات و این گونه برنامه ها: موضوع های مختلف را با محتواهای مفید تهیه کرده و با ادبیات و شیوه های گوناگون ارائه کنیم نمونه این خدمات را در مجموعه زیر، مشاهده بفرمائید.

توجه توجه.
به همه دست اندر کاران امور فرهنگی یادآور می شود که در کانال اطلاع رسانی ایتا این قابلیت و جود دارد که
کاری شبیه «اپلیکیشن» تهیه کرده و در اختیار دیگران قرار دهید.

نمونه انجام شده آن را که روی واژه دوست تنظیم شده در کانال آموزش هزار موضوع معارف اسلامی (آدرسش را اینجا👉🏻 کلیک کنید و مشاهده فرمائید)

یاد آور می شود:

در اینجا به بعضی از آدرس منابع آماده بکار گیری اشاره می شود.

 آدرس فرهنگ هزار موضوعی شعر، ضرب المثل، انواع تمثیل

https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi/295

آدرس فرهنگ هزار موضوعی داستان طنز لطیفه خاطرات

https://eitaa.com/dastan_latifeh/398

آدرس  فرهنگ طنز و لطیفه
@udifidi
آدرس فرهنگ هزار موضوعی سخن دانشمندان بصورت عادی و پرسشی

https://eitaa.com/danestanyhaybozorgan/200

 آدرس ویژه نامه پرسمان دینی همراه با پاسخ های قرآنی روایی با ادبیات مختلف.

https://eitaa.com/bvcfjdaa/12

فرهنگ موضوعی تمثیل و  تشبیه
  انواع تمثیل جدید 
و در نهایت محتواهائی که بزرگان زحمت آن را کشیده اند را در کتابخانه موسسه
ملاحضه بفرمائید.
@jadiiddd
در صورت کاربردی بودن برنامه ها برای شما.
هم عضو کانال های ما شوید.!
و نیز دیگران را تشویق کنید به عضو شدن در این کانال ها کنید:
تا شما نیز  از پاداش آموزش و  تربیت، برخوردار گردید انشاء الله.

📚والسلام مرتضوی

  • تهیه محتوا برای مسابقهx
  • دریافت موضوعی منابع دینیx
  • ساخت اپلیکیشن در ایتاx
  • فرهنگ طنز و لطیفهx
  • نمونه شیوه آموزش جامعx
  • چهارده منبع اطلاع رسانیx
  • چگونه محتوای دینی تهیه کنیمx
  • کاربرد منابع مختلف دینیx
  • ضرورت فرهنگ سازی دینیx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۳ ، ۰۹:۰۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا
معرفی فرهنگ خاطرات علمی اخلاقی تربیتی

👈بسیاری از آموزش های معارف اسلامی با نقل حکایت و خاطره امکان پذیر است.
از این رو می بینیم در قرآن نیز از این ادبیات استفاده شده و حکایت انبیاء و ...آورده شده است.
برای اثبات این ادعا، این نمونه خاطره ذکر می شود. https://eitaa.com/ahlebet1/10

امید است عزیزان، مقدار اثر گذاری آن ها متوجه شده و در آموزش و پیاده کردن فرهنگ دینی تلاش کنند.

✅برکات آشنائی با خاطرات بزرگان
❇️تقویت باور های دینی

استخاره ی ناب! مرحوم آیت الله محسنی ملایری از بندگان خوب خدا بود. ایشان مردی پاک سیرت و از شاگردان عارف کامل حضرت آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی بودند.
استخاره های ایشان بسیار عجیب بود.

آیت الله سید عباس حسینی کاشانی در باره ی یکی از استخاره های شگفت ایشان چنین نقل می کند:
روزی ایشان به منزل ما تشریف آوردند.
«حاج افشار» نیز به منزل ما آمده بودند و استخاره می خواستند.
آیت الله محسنی برای او استخاره کرد،
من نیز نزدیک آیت الله محسنی نشسته بودم، یک آیه آمد، ایشان به حاج افشار فرمودند:
گویا می خواهید دختری را برای پسرتان عقد کنید؟
گفت: بله، همین طور است!
بعد فرمودند: مثل این که مقداری از کارها و حرف هایش هم زده شده است؟
گفت: بله. ایشان تأملی کردند و فرمودند:
به هرحال دختر خوبی است و اگر تا فردا ظهر این کار را انجام ندهید، رقیبی دارید که از شما پیشی می گیرد و شما ضرر می کنید.
حاج افشار نیز این مطلب را کاملا تأیید کرد و گفت: اتفاقا رقیب را هم می شناسیم و درست همان طور است که می فرمایید.
آیت الله سید عباس حسینی کاشانی چنین ادامه می دهد: به هر حال این کار (مراسم عقد و عروسی پسر حاج افشار) انجام شد.
هفت - هشت ماه از این حکایت گذشت. یک روز من آیت الله محسنی ملایری و اخوان مرعشی را به منزل دعوت کرده بودم. هنگام ظهر بود، وقتی غذا خوردیم، میهمانان خوابیدند، وقتی آقای محسنی ملایری بیدار شدند، شخصی در زد و گفت:
استخاره ای می خواهم. من به آقای محسنی ملایری گفتم: شما استخاره کنید. ایشان نیز استخاره کردند و من توجه کردم، دیدم همان آیه ای که برای استخاره حاج افشار آمده بود برای این شخص نیز آمد.
ایشان رو کردند به آن شخص و فرمودند: اگر این کار را انجام دهید در چاهی خواهید افتاد که خلاص شدن از آن، امکان ندارد و ممکن است به مرگ شما بینجامد.
آن شخص بسیار تعجب کرد، سپس تشکر کرد و رفت. بعدها ما فهمیدیم که آن شخص طلافروش بوده و می خواسته چند کیلو طلا را به طور قاچاق از کشور خارج کند.
من از این استخاره تعجب کردم و به ایشان عرض کردم: آقا! من می خواهم سؤالی از شما بپرسم .فرمودند: خودم می دانم چه می خواهی بپرسی.
گفتم: آقا! من نفهمیدم حکایت این دو استخاره چه بود. ایشان فرمودند:
من یک مطلبی را می خواهم به شما بگویم. اگر قول دهید تا من زنده هستم آن را به هیچ کس نگویید، برایتان می گویم.
گفتم: قول می دهم. فرمودند:
واقعیتش این است که من وقتی قرآن را باز می کنم از قرآن چیزی نمی فهمم؛ اما کسی در گوشم می گوید که این طور بگو، یک صدایی در گوشم هست که به من می گوید چه چیزی بگویم و من هم همان چیز را به شخصی که استخاره خواسته، می گویم!

- ناگفته های عارفان / 196 - 194.
👈نمونه خواندنی دیگر:

💠یک شب برای خدا💠
🌀دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد.
⚡️خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.
دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
💢روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است.
⚡️احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی. حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد.
💢گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم.
⚡️کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.
برای مطالعه این گونه خاطرات https://eitaa.com/ahlebet1/3اینجا  کلیک کنید.

  • حکایات و خاطرهاx
  • ابزار آموزش های معارف اسلامیx
  • آموزش و پیاده کردن فرهنگ دینیx
  • آشنائی با خاطرات بزرگانx
  • تقویت باور های دینیx
  • استخاره ای تعجب آورx
  • برکت وضو سازی و نماز خوانیx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۳ ، ۱۹:۱۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

معرفی فرهنگ موضوعی داستان لطیفه طنز


🔰از شیوه های بیان منابع اصلی دینی، که  در هم آمده, است.
چرا که با بیان و نیز می توان، به بیان معارف اسلامی پرداخت.
👈یاد آور می شود در این کانال ضمن اشاره به نمونه هائی از این داستان ها و ... آموزش با این نیز ذکر می شود.

 🔰اهداف کانال داستان طنز و لطیفه های آموزنده
🌷 در حقیقت منظور  از آوردن داستان ها طنز ها و لطیفه ها, بیان  راهکارها برای آموزش معارف دینی و چگونگی استفاده از آن ها برای بستر سازی برای فهم آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام است.

🌷انواع و اقسام داستان ها طنز ها و لطیفه ها
👈 داستان ها طنز ها و لطیفه های مختلفی وجود دارد برخی تاریخی است و .... برخی از آنها دربر دارنده نکته های هشداری است به نمونه ای از این گونه طنز ها توجه فرمائید.

🔰نبایدهای گفتاری
🌷
👈پدری در درد دل هائی که با فرزندش داشت اشاره کرد به تصادف با ماشین پدر که .. و سخنی در باره تکرار تاریخ هم گفته بود.!
اما امان از وقتی که گوش شنوا این حادثه را تکرار کرد و گفت:
 : بابا یادت هست که می گفتی اولین دفعه ای که ماشین پدرت را راه بردی تصادف کردی و ماشین خرد شد؟
🌷- پدر بله پسر جانم،
پسر گفت : بازهم یادت می آید که همیشه می گفتی تاریخ تکرار می شود؟
🌷- بله پسرم  حالا منظورت از این حرفها چیست؟
🎂پسر گفت پدرجان امروز یکبار دیگر تاریخ تکرار شد!
بر گرفته از : کتاب نکته ها و لطیفه ها
.... و بالاخره عده ای از آن ها هم مضمون با اشعار و مثل ها است.
برای مطالعه نمونه داستان ها, طنز ها و لطیفه های آموزنده:
اینجا  داستان و طنز و لطیفه   و برای انتخاب موضوعی آنها 
اینجا فهرست موضوعی الفبائی داستان ها کلیک کنید.!
والسلام مرتضوی

 

  • انواع و اقسام داستانx
  • انواع و اقسام طنزx
  • انواع و اقسام لطیفهx
  • نکته های دانستنی در داستان هاx
  • نکته های دانستنی در طنز هاx
  • نکته های دانستنی در لطیفه هاx
  • فرهنگ موضوعی داستان طنز لطیفهx
  • نکته های هشداری در داستان ها طنز ها و لطیفه هاx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۳ ، ۱۶:۵۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا
معرفی فرهنگ موضوعی قرآن


چون ما فطرتاً از و کمی برخورداریم نیاز به علم و دانش داریم و برترین علم و آنچه است که فرستاده خدا به صورت صریح (قرآن) آورده چون «فیه تبان لکل شیء» بیان کننده همه چیز است.
و یا به زبان خود «» () برای ما نقل فرموده اند .

🌷نمونه برکات آشنائی با قرآن و احادیث و روایات .
👈با مطالعه و شنیدن احادیث و روایات معصومان علیهم السلام، دستیابی،به، ، ، و نیز بدست آوردن بسیاری؛ از قبیل:
و ... آسان می شود.
👈راهکار استفاده و کاربردی کردن آیات و روایات معصومان (ع)
🌷نمونه ارائه اخلاقی با شیوه نقل روایات؛ که بسیار اثرگذار است.
👈پس از آشنائی با چگونگی عنوان های اصلی و فرعی آیات قرآن و روایات و دیگر منابع. بدست آوردن راهکارهای مختلف زندگی است آسان می گردد.
به نمونه ای از این فعالیت توجه فرمائید:

🔰همسوئی سخنان قرآن ناطق, با نص قرآن.!
👈احادیث معصومان (ع) معمولا همسوی با قرآن هستند.
به نمونه ای از این همسویی توجه بفرمائید :
👈شیوه تبدیل سیئات به حسنات (گرفتن خوبی، عوض بدی)
👈از باب مثال این شریف دارای مفهومی است که می توان از آیه ای که دنبالش آورده می شود برداشت کرد :
🍎عن علیّ علیه السّلام:
التّوبة تطهّر القلوب و تغسّل الذّنوب.
الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى 489 148
توبه دل ها را پاک و را می شوید.
👈در قرآن علاوه بر آیه :
إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏ سورة هود آیة 114
البته حسنات و ها، سیّئات و ها را نابود می سازد می فرماید :
نیکی و انجام کار نیک باعث تبدیل شدن کار های زشت به حسنه و کار خوب می گردد ِ
إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما فرقان آیه 70
مگر آن کسانى که از گناه توبه کنند و به جاى آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است‏.
👈غفران الهى به نحوى است که از محو می کند و از نظر ملائکه می برد حتى از خود بنده هم فراموش می شود که احدى جز ذات مقدس او اطلاعى ندارد .بلکه بجاى معاصى در نامه عمل حسنات ثبت می شود.
بنابراین تبدیل سیّئات بحسنات ها و ظلمت هاى زندگى است به و و و نور.

🔰نمونه تهیه موضوع فرعی برای آیات و روایات
🌷اهمیت انجام کار نیک و نیکی کردن
🌷ابزار و اسباب جابجایی ها به
🌷هدف از به دیگران !
🌷چرا به دیگران کمک کنیم؟
🌷 و نیکی به دیگران چیست؟
🌷چه نیازی به انجام کار داریم؟

🔰کاربرد موضوع بندی قرآن و روایات
👈گفتنی است بر اثر آشنایی با آیات قرآن و روایات معصومان (ع) این توان برای شما به وجود می آید که بتوانید قلم در دست گرفته تمرین نویسی کنید های مختلف بدهید و حتی محتوای و تهیه کنید و....

👈از باب مثال : با همین محتوای مسئله نیکی کردن به دیگران را با ضمیمه کردن آنچه راجع به بدی نسبت به دیگران می دانید؛ می ‌توان سریالی برای نشان دادن منفی و مثبت تهیه کنید:
بدین صورت که در مقابل شخصی که کار و بدی خیانت  فردی کار نیک انجام می داد و پادش نیک می گیرد را قرار دهیم.
👈ما با های که داریم مثل های و نامه های مردم، بزرگان، الهی، جور و.... با قرآن و عترت؛ می توانیم محتوای صدها  سریال بسیار آموزنده  را تهیه کنیم.
از این رو می بینیم دانشمندان غیر مسلمان نیز متوسل به این سرمایه دینی مسلمانان شده اند.



💚برای مشاهده طرح  فرهنگ موضوعی قرآن فهرست الفبائی اینجا کلیک کنید.!
و انشاء الله خود و زیر مجوعه ها را تشویق به تلاوت قرآن نمود.


و نیز مطالعه و حفظ آیات آن بویژه حفظ موضوعی قرآن نمائیم و برای تشویق آنان مسابقه vigenameh   اجرای کنیم.

  • آشنائی با قرآن و احادیثx
  • آموختن علم و دانشx
  • با نص قرآن.!x
  • جامعه_شناسیx
  • راهکارهای_اخلاقی_تربیتیx
  • روانشناسیx
  • فرهنگ موضوعی قرآنx
  • همسوئی سخنان قرآن ناطقx
  • پاداش نیکی به دیگرانx
  • تهیه سریالx

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۳ ، ۱۰:۱۳
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

مقدمه

سخنان معصومان (ع) دریای بی کران دانش و اقیانوس بی انتهای حکمت الهی است.!
سخن هیچ انسانی را نمی توان با سخن اهل بیت علیهم السلام که پیشوای بیانند، مقایسه کرد.
فرمایش های آن بزرگواران، تنها کلید درکِ حقیقت وحی الهی و تنها راه رسیدن به سرچشمه های نور و هدایت است.
سخنان معصومان علیهم السلام، دریای بی کران دانش و اقیانوس بی انتهای حکمت الهی است که بدون بهره گیری از آن، گمراهی، سرنوشت همیشگی مردم خواهد شد. آری، غفلت از این گنجینه های ارزشمند و کوتاهی در فهم سخنان آن بزرگواران و توجه نکردن به ارزش های بی نهایتی که در ژرفای سخنان آنان نهفته است، عامل اصلی عقب ماندگی جوامع اسلامی است.
به راستی، آیا ستم بر خویشتن، بالاتر از این مصداقی دارد که امتی، همه خواسته ها و تمامی اسباب خیر و سعادت و همه ابزار تعالی و رشد را که در سخنان پیشوایانشان به امانت نهاده شده است، به کناری نهند و به معارف کم اثر و بافته های پرفریب دیگران اهمیت دهند.
در سخنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین آمده است: «به درستی که هر کس هدایت را از غیر اهل بیت من بخواهد، مرا تکذیب کرده است».(1)
همچنین در فرمایشی از مولایمان حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف آمده است:
«طَلَبُ الْمَعارِفِ مِنْ غَیْرِنا أهلَ الْبَیتِ مساوٍ لِإنْکارِنا؛
معارف و حقایق دین را از غیر ما اهل بیت علیهم السلام گرفتن، برابر است با انکار ما».(2)
باید گفت اهل بیت عصمت و طهارت، مظهر کامل اسماء الهی و آیینه تمام نمای جمال و جلال حق و تنها راهنمایان بشر به سوی ارزش های متعالی انسانی و الهی به شمار می روند.
از این رو آشنایی با سخنان ایشان، بهترین توشه سالکان راه حقیقت و پاک بازان طریق سعادت و کمال است. کسانی که همواره در مسیر سخنان امامان معصوم علیهم السلامحرکت کرده اند، جزو کامل ترین انسان های زمان خویش بوده اند. بنابراین، اندیشمندان و دست اندرکاران امور فرهنگی، باید بیش از پیش به تحقیق و تفسیرِ سخنان اهل بیت علیهم السلام بپردازند؛ زیرا بسیاری از مشکلات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که امروز دامن گیر جامعه ما شده، بر اثر بی توجهی به سخنان آن بزرگواران است.
مجموعه ای که با عنوان سخنان پندآموز معصومان پیش رو دارید، اینجا

  حدیث و روایات موضوعی کلیک کنید.
به بررسی قطره ای از دریای بی کران سخنان آنان است. در این سخنان، جلوه های زیبایی از کرامت، آزادگی، عزت، شجاعت، استقامت، عبادت، اخلاق و جوان مردی به چشم می خورد که در همه جنبه های فردی، خانوادگی و اجتماعی آموزنده است.
امیدواریم با مطالعه این مجموعه و به کارگیری پندهای آن حضرت که در زمینه های اخلاقی، عبادی، سیاسی و اقتصادی، راه گشای ما خواهد بود، بیش از پیش به اندیشه و عمل آن امام بزرگوار نزدیک شویم.
1- بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چ 3، ، ج 38، ص 94.
2- سیدجواد رضوی، ره جویان معرفت، قم، موعود اسلام، 1382، چ 1، ص 100.

توجه توجه :

یاد آور می شود: برای آشنائی بیشتر  با خدمات مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج)   اینجا   👉🏻 کلیک کنید.!

والسلام مرتضوی

  • دست اندرکاران امور فرهنگیx
  • سخن اهل بیت علیهم السلامx
  • سرچشمه های نور و هدایتx
  • علت عقب ماندگی جوامع اسلامیx
  • مشکلات اخلاقیx
  • فرهنگ موضوعی حدیثx
  • فرهنگ موضوعی احادیثx
  • فرهنگ موضوعی روایتx
  • فرهنگ موضوعی روایات و احادیث چهارده معصوم (ع)x

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۳ ، ۱۴:۰۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

🌷💐❤️🌷💐❤️🌷💐❤️🌷💐❤️
🌷معرفی فرهنگ موضوعی اشعار فارسی

 
👈شعر به عنوان یک هنر برتر با جایگاه ویژه ای که دارد, در انتقال مفاهیم و معارف اسلامی از ابزارهای مهم تبیین و تبلیغ معارف دینی است.


 حضرت امام خمینی رحمه الله درباره شعر می فرماید:
«لسان شعر، بالاترین لسان است.»
مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای ـ مدظله العالی ـ نیز می فرماید:
«گاهی یک بیت شعر، گویاتر از چند ساعت سخن گفتنِ یک سخنور تواناست و ارزش شاعری که قصیده او، از محتوای خوب، الفاظی زیبا و مضمونی مناسب برخوردار باشد، از یک دانشمند کمتر نیست.






از این رو ما ضمن حمد و ستایش پروردگاری که خالق حکیم انسان ها بوده و هست او که بهترین نعمت (عقل) را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد؛ سپس برای خوشبختی بشر پیامبران و کتب مختلف بویژه قرآن (تبیان لکل شیء) را فرستاد و در بین بندگانش افراد نیک آفرید که برای تنوع در آموزه های دینی به سلیقه مختلف هنر نمائی کرده و کلام خدا را با ادبیات خاص بطور منظم در اختیار مردم قرار دهند.
👈از شیوه هاى مؤثرى که مى توان در آموزش معارف الهى از آن بهره جست، استفاده از شعرهاى پرمحتوا و ضرب المثل و تمثیل های دارای محتوای قرآنی روائی است.
نمونه آن را با استفاده از این لینگ مطالعه بفرمائید.

https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi/13

🌷شعر اصیل گاهى آن چنان جذاب و تأثیرگذار است که روح و جان مخاطب را تسخیر کرده، در اعماق جان وى نفوذ مى کند.
همین گونه است مثل ها که بعضی سخنان حکیمانه های هستند در قالب مثل در آمده اند.
👈اهمیت این سه نوع ادبیات را خبره این حرفه که با معرفت باشند و هنرمند می دانند.
آن کس که ز شهر آشنایی است
داند که متاع ما کجایی است
نظامی
🌷اشعار شاعران و مثل های فارسی زبان, انواع و اقسام گوناگونی دارد بطوری که بعضی ها حالت آموزشی و تقویتی دارند و بعضی حالت هشداری!.
👈شرط بکارگیری اشعار
از این رو، هرکس نسبت به حوزه کاری خود باید به اندازه سیاست خاص از این اشعار و مثل ها انتخاب مناسب داشته باشد تا دچار مشکل نشود.
برای بهره گیری از نمونه اشعار و ضرب المثل ها و تمثیلات به این کانال در شبکه اطلاع رسانی ایتا مراجعه بفرمائید.

🖼اهل شعر و مشاعره هستی
🎏طالب ضرب المثل های ایران و جهانی
یاد آور می شود: برای آشنائی بیشتر  با خدمات مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج)   اینجا   👉🏻    کلیک کنید.!

والسلام مرتضوی

 
  • آموزه های دینیx
  • تمثیلات گوناگونx
  • سخنان حکیمانه در آموزه‌های دینیx
  • شیوه هاى آموزشx
  • ضرب المثل موضوعیx
  • شعر موضوعیx
  • اشعار موضوعیx
  • همراه با شاعرانx
  • شعرهای معارف اسلامیx

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۳ ، ۱۷:۲۱
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)


معرفی خدمات مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج) در «ایتا»
کانال شبکه معارف اسلامی

. https://eitaa.com/manabe_eslami/7
 

 معرفی و آدرس فرهنگ نامه های مختلف، که انشاء  الله تک تک فیش های آن ها  بتدریج بار گذاری خواهد شد.

لازم به تذکر اینکه از بین 14 فرهنگ نامه چند فرهنگ نامه هستند که چون در ارتباط با هم بودند، برای سهولت کار در یک کانال بار گذاری شده اند و با یک لیست، فهرست آنان قابل مشاهده است.

 

فهرست موضوعی الفبائی قرآن
 

فهرست موضوعی احادیث و روایات
 

آدرس فرهنگ هزار موضوعی شعر، ضرب المثل، انواع تمثیل

https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi/295

آدرس فرهنگ هزار موضوعی داستان طنز لطیفه خاطرات

https://eitaa.com/dastan_latifeh/398

آدرس فرهنگ هزار موضوعی سخن دانشمندان بصورت عادی و پرسشی

https://eitaa.com/danestanyhaybozorgan/200

 آدرس ویژه نامه پرسمان دینی همراه با پاسخ های قرآنی روایی با ادبیات مختلف.

https://eitaa.com/bvcfjdaa/12

یاد آور می شود این کانال ها غیر از کانال های ویژه معصومان علیهم السلام است برای آگاهی از آن کانال ها از این لینگ استفاده بفرمائید.

  زندگی نامه معصومان (علیهم السلام) 

آسیب شناسی منابع

https://eitaa.com/manabe_eslami/147

کانال ویژه مسابقات همسو

https://eitaa.com/vigenameh/5

 

گفتنی است : شما می توانید تبلیغات و نمونه کاربرد این منابع را در (وب سایت مدرسه تعلیم و تربیت) مشاهده بفرمائید.

 والسلام مرتضوی                        

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۰ ، ۲۰:۱۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ضمن عرض تسلیت شهادت مولای متقیان امام علی (ع)

وصیت نامه حضرت امام علی (ع) به فرزندانش و به همه مردم موحد عالم می تواند سرلوحه آموزش های اخلاقی اجتماعی و ...، برای همه ما باشد، از این رو تلاش شد این آموزش ها را با ادبیات مختلف، همه پسند. در کانال ویژه «مدرسه تعلیم و تربیت» اطلاع رسانی ایتا با دهها کانال پشتیبان به شرح بپردازیم دوست داران این گونه دانستنی ها آموزش های دینی اجتماعی اخلاقی ... به کانال ما در ایتا، بپیوندند.

یاد آوری می شود این کانال چشم انداز وبلاگ «مدرسه تعلیم و تربیت» در همین سایت اطلاع رسانی بیان است که محل نمایش کاربرد خدمات «مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج) » است از این رو، امیدواریم بتوانیم مفصل این آموزش ها را در این آموزش کده؛ وبلاگ «مدرسه تعلیم و تربیت» نیز بارگزاری کنیم.

والسلام مرتضوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۴۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

بشارت به دوستداران قرآن و دعا و مناجات علاوه بر کانال ایتائی «@madresehtalim» «مدرسه تعلیم و تربیت» دو کانال ایتایی دیگر بدین منظور تنظیم شده. لطفاً همراه ما باشید

1 - دانستنی هایی از قرآن

2- دانستنی هایی از ذکر دعا مناجات توسل و عبادت

انشاء الله با مراجعه به این کانال مطالب مناسبی را دریافت خواهید کرد.

یاد آور می شود در برنامه (مدرسه تعلیم و تربیت) همین بیان نیز قبلا مطالبی در باره دعای امام حسین (ع) در  عرفه و ... ارسال شده مشاهده بفرمائید.

یاد آمور می شود این عناوین

  • ثواب و زمان قرائت دعای افتتاحx
  • سبب نامگذاری دعای افتتاحx
  • سند دعای افتتاحx
  • متن و ترجمه دعای افتتاحx
  • مضامین دعای افتتاحx
  • معرفی دعای افتتاحx

قبلا در وبلاگ «مدرسه تعلیم و تربیت» «بیان» ارسال شده بوده برای مطالعه مراجعه بفرمائید

والسلام مرتضوی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۹:۵۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بیان فضایل انوار الهی علیهم السلام

پر واضح است که هدف از برگذاری مراسم های مذهبی که بسیار سفارش شده در مرحله اولس پس از شناخت خدا، آشنایی با انوار الهی است آنان که برگزیده های الهی هستند و مورد عنایت خدا بودند و. هستند از قدرت های مادی و معنوی ویژه برخوردارند تا بتوانند مردم را مشتاق حق و حقیقت کنند

ستایش از ولی عصر امام زمان (عج)

ضرورت وجود انوار الهی علیهم السلام

مسئله راهنمایی بشر در زمانی که خود پیامبران (ع) و آنان که به وحی متصل هستند جای نگرانی ندارد، اما پس از درگذشت آنان برای حفظ دستاوردهای ایشان و حفظ آن ها از تحریف های گوناگون مثل ایجاد خرافه ها و بدعت ها، نیاز به جانشین تالی تلو می باشد، و با نبود چنین جانشین مشکلات عدیده ای پیدا می شود و در روایت آمده : لولا الحجة لساخط الارض باهلها

و جانشین حقیقی غیر از (امام معصوم) امکان پذیر نمی باشد.

بنابر این : امامت، اتمام دین است که دین به وسیله آن کامل گردد.

حضرت رسول (ص) قبل از این که از جهان رخت بر بندد، معالم دینش را براى مردم بیان فرمود و راهش را نشان داد و خود به قصد خداوند، آنان را ترک کرد.

آن حضرت (ص)، على بن ابى طالب (ع) را براى مسلمانان پیشوا و راهنما قرار داد و هر چه را که بدان نیاز داشتند بر ایشان بیان فرمود. هر کس گمان کند که خداوند، دین خود را کامل نکرده است، کتاب خداوند را انکار نموده و هر کس کتاب خدا را انکار کند، کافر است. آیا این مردم، قدر امام را و موقعیت او را در میان امت دانند تا در مورد انتخابش ‍ اختیار داشته باشند؟

به عبارت دیگر ساختار جهان هستی بستگی به : انوار الهی دارد

در ادامه می خوانید

ویژگی خاص انوار الهی (ع)

آفرینش انوار الهی (ع) قبل از حضرت آدم (ع)

هدف از حیاهوی جشن میلاد

لزوم معرفت و آشنایی با امام زمان (عج)

لزوم ارتباط با امامان (ع) 

شخصیّت امام مهدى‏ علیه السلام  

غیبت امام مهدى‏ علیه السلام

انتظار فرج

یاران امام مهدى‏ علیه السلام

اهمیت دوستی امام زمان (عج)

مدح و ستایش امام زمان (عج)

شرط ولایت مداری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۹ ، ۱۷:۴۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض تبریک داریم به مناسبت سال روز ولادت با سعادت حضرت امام حسین (ع) و برادر گرانقدر او حضرت ابالفضل العباس (ع).

معرفی امام حسین (ع)

 نام: حسین

پدر و مادر: امام علی بن ابیطالب و حضرت فاطمه زهرا

شهرت: سید الشّهداء

کُنیه: ابا عبداللَّه

زمان و محلّ تولّد: سوّم شعبان سال 3 هجرت در مدینه

زمان و محل شهادت: روز عاشورای سال 61 ه. ق در کربلاء در سن 57 سالگی.

مرقد شریف: در کربلاء مقدّس.

دوران زندگی: در چهار بخش:

1 - عصر رسول خداصلی الله علیه وآله )حدود 6 سال(

2 - دوران ملازمت با پدر )حدود 30 سال(

3 - ملازمت با بردارش امام حسن )حدود ده سال(

4 - مدت امامت: ده سال

فرزندان امام حسین (ع )

امام حسین (علیه السلام ) داراى شش فرزند بود:

1 - على بن الحسین (امام سجّاد) کُنیه او ((ابومحمّد)) بود، مادرش ((شاه زنان )) دختر یزدگرد (سوّم ) بود.

2 - على بن الحسین (علیه السلام ) (معروف به على اکبر) که در کربلا در جریان عاشورا به شهادت رسد، مادرش ((لیلى )) دختر ابوقرة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود.

3 - جعفر بن حسین که فرزند نداشت و مادرش از قبیله قُضاعیّه بود، و جعفر در زمان حیات امام حسین (علیه السلام ) از دنیا رفت .

4 - عبداللّه ، که در روز عاشورا در آغوش پدر بود، تیرى از جانب دشمن به او اصابت کرد به طورى که سرش را از بدنش جدا نمود و به شهادت رسید.

5 - سکینه ، که مادرش ((رباب )) دختر امرء القیس بن عدى از قبیله کلبى بود.

6 - فاطمه که مادرش ((اُمّ اسحاق )) دختر طلحة بن عُبیداللّه از قبیله تَیْم بود.

مختصری از زندگانی امام حسین (ع)

فهرست ویژگی هاى آن حضرت که افزون بر 300 ویژگى است که در 30 عنوان بدین ترتیب خواهد آمد:

1 ویژگی ها و امتیازات آن حضرت از آغاز تا فرجام آفرینش 

1 در آفرینش نور وجودش .

2 نور وجودش از عالم ذر تا عالم رحم .

3 از ولادت تا دوران کودکى .

4 به هنگامه شهادت .

5 پس از شهادت .

6 منزلت او در قیامت .

7 پس از روز رستاخیز.

2 ویژگی ها، صفات ، ارزشهاى اخلاقى و عبادى آن حضرت در دوران کودکى

3 ویژگى، صفات ، ارزشهاى اخلاقى و عبادى آن حضرت در روزعاشورا.

4 الطاف خاصّ خدا بر او. 

1 نمونه هاى بى نظیر.

2 سخن خدا با او.

3 نشانه ها از برترین بندگان .

4 نشانه ها از بزرگترین مخلوق .

5 نشانه ها از بهترین موجودات .

6 نشانه ها از شایسته ترین صفات دیگر پدیده ها.

7 احترام ویژه خدا به او پیش از شهادت .

8 احترام ویژه خدا به او پس از شهادت .

5 جلوه هاى بارز از الطاف خاصّ خدا به او. 

6 خشوع دل ، محبّت عمیق قلبى و گریه با یاد و نام او. 

7 ویژگیهاى زیارت آن حضرت . 

8 در رابطه با قرآن . 

9 در رابطه با کعبه . 

1 کعبه حقیقى .

2 گرامى داشت کعبه .

3 زیارت حسین یا حجّ و عمره .

4 بیت اللّه .

10 حسین و پیام آوران خدا. 

1 حسین و آدم .

2 حسین و نوح .

3 حسین و ادریس .

4 حسین و ابراهیم .

5 حسین و اسماعیل .

6 حسین و یعقوب .

7 حسین و یوسف .

8 حسین و صالح .

9 حسین و هود.

10 حسین و شعیب .

11 حسین و ایّوب .

12 حسین و زکریّا.

13 حسین و یحیى .

14 حسین و اسماعیل ... .

15 حسین و موسى .

16 حسین و داوود.

17 حسین و سلیمان .

18 حسین و عیسى .

امام حسین (ع) پس از ولادت 

نخستین جایگاه نور وجود حسین علیه السلام پس از ولادت ، دو دست و آغوش پرمهر پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله بود.

آن حضرت در کنار درب اطاق فاطمه علیها السلام ایستاده و طلوع نور وجود حسین علیه السلام در افق جهان را انتظار مى کشید. هنگامى که جهان را به نور وجودش نورباران ساخت و براى آفریدگارش سجده کرد؛ پیامبر ندا داد که : (هان اى اسماء! فرزند ملکوتیم را بیاور ... .)

او گفت : (هنوز نظیف و آماده دیدارش نساخته ام .)

پیامبر با تعجّب فرمود: (شما او را نظیف مى کنید؟ خداوند او را نظیف و پاک و پاکیزه ساخته است .)(1)

اسماء نگریست و واقعیّت را دریافت و آن کودک ملکوتى را در پارچه اى پشمین به سوى پیامبر صلى الله علیه و آله آورد.

پیامبر حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و متفکّرانه بر او نگریست وگریستن آغاز کرد و در حالى که آن کودک را مخاطب ساخته بود، فرمود:

(... حسین جان ! به راستى که بر من گران است ... گران .)(2)

پس از روى دست و آغوش پیامبر، گاهى شانه فرشته وحى جایگاه او بود و گاهى شانه و دوش و سینه پیامبر. پیامبر صلى الله علیه و آله گاهى او را بر روى دستان مقدّسش مى گرفت تا در برابر دیدگان نظاره گر، بوسه بارانش کند و گاهى بالا مى برد تا همه بنگرند و موقعیّت او را دریابند.

1) بحارالانوار، ج 43، ص 256، ح 34.

2) جلاء العیون ، ج 2، ص 6 و بحارالانوار، ج 43، ص 243 با اندک تفاوتى .

بر گرفته از کتاب: ویژگی های امام حسین علیه السلام

ترجمه : الخصائص الحسینیّة تألیف : آیت اللّه حاج شیخ جعفر شوشتری

فضائل امام حسین (ع)

مقدمه:

کلمه ﴿ کهیعص﴾؛ این حروف که خداوند سورۀ مریم (سلام‌الله‌ علیها) را با آن ها آغاز کرده، اخبار غیبی است که خداوند آنها را به بنده‌‏اش حضرت زکریا (علیه‌السلام) تعلیم داده است «قَالَ هَذِهِ الْحُرُوفُ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْب‏».

جریان بدین شرح است که حضرت زکریا (علیه‌السلام) از خداوند درخواست کرد تا نام‏‌های مبارک پنج تن آل عبا (علیهم‌السلام) را به او تعلیم دهد که جبرئیل (علیه‌السلام) برای تعلیم این اسماء بر او نازل شد. هر وقت حضرت زکریا (علیه‌السلام) نام‏‌های مبارک محمد، علی، زهراء و حسن (علیهم‌السلام) را می‌‏برد غم و اندوه وی بر طرف می‏‌شد، اما هرگاه نام مبارک حسین (علیه‌السلام) را می‌‏برد گریه راه گلوی او را می‏‌گرفت و نفس وی به شماره می‏‌افتاد تا اینکه روزی حضرت زکریا (علیه‌السلام) گفت: خدایا! برای چیست که هر وقت من نام آن چهار نفر را می‏‌برم غم و اندوه من برطرف می‏‌شود اما وقتی نام حسین (علیه‌السلام) را می‌‏برم چشمانم اشکبار و نفسم به شماره می‌‏افتد.

خداوند داستان شهادت امام حسین (ع) را برای زکریا (علیه‌السلام) شرح داد و فرمود:

«کهیعص»؛ (ک) یعنی کربلای امام حسین(ع)، (ه) هلاکت، (ی) یزید، (ع) عطش امام حسین و (ص) به معنای صبر است، پس از این ماجرا بود که حضرت زکریا (علیه‌السلام) به شدت تحت تأثیر قرار گرفت، «فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِکَ زَکَرِیَّا لَمْ یُفَارِقْ مَسْجِدَهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ مَنَعَ فِیهَا النَّاسَ مِنَ الدُّخُولِ عَلَیْهِ وَ أَقْبَلَ عَلَى الْبُکَاءِ وَ النَّحِیب‏» (1)، هنگامی که حضرت زکریا (علیه‌السلام) این جریان را شنید مدت سه روز از مسجد خویش خارج نشد و در آن مدت اجازه ورود به احدی نداد، آنگاه مشغول گریه و زاری شد. «فَأَنْبَأَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْ قِصَّتِهِ وَ قَالَ‏ کهیعص‏ فَالْکَافُ اسْمُ کَرْبَلَاءَ وَ الْهَاءُ هَلَاکُ الْعِتْرَةِ وَ الْیَاءُ یَزِیدُ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَیْنِ ع وَ الْعَیْنُ عَطَشُهُ وَ الصَّادُ صَبْرُه‏».

(1) (کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 461)

برچسب ها:

  • مختصری از زندگانی امام حسین (ع)x
  • امام حسین (ع) پس از ولادتx
  • فضائل امام حسین (ع)x
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۳۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن عرض تبریک بعثت پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبد الله (ص)

من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق

به پاس خدمات جان فرسای این پیامبر بزرگ (صلی الله علیه و آله) ما مسلمانان این روز را جشن می گیرند و در بسیاری از مجالس به مداحی آن حضرت می پردازند.

اهل رسانه نیز، هر کدام به نوعی عرض ارادت خود را ابرا می کنند؛ امید آن که همه ما قدر دان این نعمت بزرگ باشیم و با پیروی از معصومان (ع) سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.

این نمونه ای از تلاش ها در این مورد است: 

پیام 'اقرا باسم ربک الذی الخلق'

این آیه سرآغاز ماموریت بسیار توان فرسا و مشکلی بود بر این بنده برگزیده که جان محمدبن عبدالله (ص) را با نور الهی آشنا کرد.
طنین صدای ملکوتی حضرت جبرئیل برای چندمین بار در فضای خالی غار می پیچد و محمد در حالی که هنوز غرق راز و نیاز با معبود بود، زیر لب زمزمه کنان می گوید 'من که خواندن بلد نیستم' و دوباره همان کلام تکرار می شود و انعکاس صدا در روح و جان خسته محمد (ص) می آمیزد، نویدی بر حیات دوباره انسان گمراه می شود.
ندایی برای ختم رسل با معجزه ای برتر به نام قرآن، بعد از آن همه پیامبران بزرگ از آدم تا نوح، ابراهیم خلیل و موسی کلیم الله و عیسی روح الله می آید تا کشتی نجات انسان را با خاتمیت این سلسله الهی به سرمنزل سعادت به سلامت هدایت کند.
کشتی انسان هایی که در ظلمت شب های بت پرستی، جهل و نادانی خود گرفتار آمده و نیازمند چراغی روشن کننده و هدایت گر برای ادامه راه هستند.
آهسته، آهسته می خواند آن چه را که جبرئیل بر او خواند، قلبش آرام می گیرد رسالتش بزرگ و وظایفش سنگین اما وجودش مملو از احساس نزدیکی و قرب الهی می شود.
شادمان از غار به بیرون می آید در حالی که هاله ای از نور گرداگرد صورت مبارک آن حضرت را فرا گرفته وارد خانه می شود، خدیجه (س) بانوی بزرگ اسلام شتابان به استقبال او می آید و در برابر عظمت وجودی محمد امین که این چنین غرق در نور شده، متحیر می ماند.
آن حضرت همه واقعه را برای خدیجه (س) تعریف می کند و او در حالی که به صداقت، پاکی و درستی محمد (ص) ایمان دارد و قلبش همچون او سرشار از یاد خداست، بی هیچ کتمانی بر پیامبری محمد نبی (ص) گواهی می دهد و ذکر 'اشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله' ورد زبانش می شود.
رسالت بزرگ نبوی حضرت محمد (ص) در روز مبعث که امروزه به عنوان عید بزرگ مسلمانان برای رسالت وی پس از آن واقعه بزرگ در 27 رجب آغاز می گردد و خداوند خاتم رسول را برای تکمیل دین آسمانی همراه با معجزه بزرگش یعنی قرآن برای هدایت و روشنی بر روی این کره خاکی همچون چشمه ای جوشان به ودیعه می نهد تا تشنگان توحید و حق پرستی از زلال ناب این رحمت و سخاوت بی کران الهی برخوردار باشند.
امروز روز مبعث است، زمان برانگیخته شدن با پیامی به وسعت مهر، زمان شهادت به وحدانیت و بطلان غیر، زمان جدایی حق از باطل و نیکی از شر، زیبایی از زشتی، جهل از دانایی و عدالت از ظلم و برتری یافتن تمام خوبی ها بر عالمی از بدی هاست.
رسول گرامی اسلام برانگیخته می شود تا در دوران بی ارزشی تمامی ارزش ها، حتی وجود انسان، روزگاری که دختران به جرم دختر بودن زنده به گور می شدند و روح و جسم زندگان هم به بردگی کشیده می شد، با برانگیخته شدنش پیام رهایی، آزادگی و عدالت را به ارمغان آورد.
محمد (ص) می آید و با خود بخشی از دنیای الوهیت را به دنیای مادی پیوند می زند تا سیاهی لات، عزی و هبل را از زندگی مردمان بزداید و آن را با نور وحدانیت هستی بخشد.
و امروز این برانگیختگی را، این بزرگترین عید انسان ها را که زمان رهایی او از تباهی و ظلمت است باید جشن گرفت و نشان داد که پیام اسلامی که آن روز نبی مکرم اسلام (ص) در تنهایی دریافت کرد، امروز دنیایی را با خود همراه کرده و در وجود میلیون ها انسان سیاه و سفید، عرب و عجم، فقیر و غنی نفوذ کرده و جهانی شده است.

همراه ما باشید در ایتا با عنوان دانستی های معصومان علیهم السلام و مدرسه تعلیم و تربیت
@madresehtalim

والسلام مرتضوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۲۷
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)
بنام خدا
معرفی برنامه دانستنی های معصومان (ع)
ضمن عرض تسلیت شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام خدمت دوستداران آشنایی با معصومان (ع) عرض کنم  که بحمد الله فضای مجازی (تنها عوارض سوء ندارد) بلکه کار اطلاع رسانی دینی را هم آسان کرده قبلا باید پس از تحقیق مطالب آموزنده را یا به صورت کتاب با آن گرفتاری هایی که قبلا داشت مثل تایپ که الآن بحمد الله با به میدان آمدن تایپ صوتی و تبدیل عکس به ورد؛ تقریبا این مشکل حل شده، بعد مسئله غلط گیری است وو یرایش محتوائی و نگارش بود که کما کان وجود دارد و هنوز باقی است امید است این هم با هزینه کردن مسؤلان حل شود ...
راه دیگر تهیه برنامه نویسی و تنظیم اطلاعات و ...بود؛ تا به صورت نرم افزار عرضه شود این هم ...
راه سوم : که راحت ترین کار است و الآن مشاهده می فرمائید: ارسال با؛ رسامه مجازی است. ما دانستنی های معصومان (ع) را به گونه های مختلف با این رسانه به اطلاع شما می رسانیم.
1 - تبلیغات این اطلاعات در همین وب سایت و نیز کانال ایتای مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج)
2 - راه کار استفاده و کاربدی کردن این اطلاعات را نیز در دو برنامه اول :در وب سایت مدرسه تعلیم و تربیت. دوم: چکیده مطالب را در کال ایتای با همین نام؛ یعنی مدرسه تعلیم و تربیت به اطلاع می رسانیم
به مناسبت روز، مطالب ذیل در چهار برنامه با کمی تفاوت ارسال می گردد.
زندگانی امام کاظم (ع)
امام کاظم  علیه السلام در سال ۱۷۰ هجری تا ۱۸۳ هجری بیشترین زمان آن را در زندان «هارون» به سر می‌برد. در تاریخ بعضی چهار سال و بعضی هفت سال و بعضی بیشتر نوشته اند. چرا که این کارها همه پنهانی انجام می شد و مردم از حال امام معصوم خود بی خبر بودند  یعنی پیروان و  خانواده او نمی دانستند امام کاظم (ع) در کجا و در چه شرایطی زندگی می کنند!؟
مظهر ظلمت و تاریکی تحمل دیدن نور و روشنایی را ندارد.
تنها به خاطر مقام معنوی امام (ع) و محبوبیت او نزد مردم نبود که «هارون الرشید لعنت الله علیه» او را زندانی می کرد،  مخفیانه امام (ع) با مردم مطلع بود، از قیام علویان می ترسیم.
 ویژگی های امام کاظم (ع)
امام  موسی کاظم علیه السلام فردی شجاع  و صریح اللهجه بود  نمونه آن :
 هارون رشید مناظراتی با حضرت دارد که در تاریخ نوشته شده است. به مناسبت روز در اینجا به یکی از مناظرات حضرت اشاره می گردد.
 در مورد این سوال هارون :  که چرا شما را فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله می گویند و ما را نمی گویند؟
امام علیه السلام جواب داد!
اول اینکه؛ برای این جهت است که پیامبر (ص) نمی تواند با زنان ما ازدواج کند  ولی با زنان شما می‌تواند ازدواج کند،  بنابراین به ما نزدیک تر است.
دوم این که؛  با وجود فرزندان،  عمو ارث نمی برد.
سوم اینکه؛  عیسی علیه السلام در قرآن نسبتش به حضرت ابراهیم علیه السلام می رسد،  اگر چه از طرف مادر است.
دلیل چهارم اینکه،  آیه مباهله  صراحت به این قضیه دارد.
 در مناظره دیگری هارون گفت:
 من فدک شما را پس می دهم.
امام علیه السلام فرمود:
فدک در حال حاضر از شرق تا غرب به آن است و تمام ممالک اسلامی را شامل می شود.
هارون گفت:
پس برای ما چیزی باقی نمی ماند!
علت دشمنی هارون با امام کاظم علیه السلام
این دشمنی از روی علم و اطلاع بود،  یعنی می دانست امام در موضع حق است،  حق خلافت و ولایت برای این خاندان است  نه عباسیان!  این سخن را پنهانی به فرزندنش  امین و مهمون بیان کرد و گفت:
 به خاطر حکومت،  ما با این خاندان درستیز هستیم!  وگرنه خلافت و ولایت حقه این خاندان است!
والسلام مرتضوی
برچسب ها:
  • زندگانی امام کاظم (ع)x
  • مظهر ظلمت و تاریکی تحمل دیدن نور و روشنایی را ندارد.x
  • ویژگی های امام کاظم (ع)x
  • علت دشمنی هارون با امام کاظم (ع)x
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۳۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

روزی که علی به کعبه آمد به وجود

مخصوص علی خدا در از کعبه گشود

اهمیت امامت و ولایت وولایتمداری

اگر بخواهیم راجع به حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) خود آگاهی داشته باشیم یا آگاهی بخشی کنیم، باید پس از غوغای ولادت و فضائل ایشان؛ ابتدا در اهمیت امامت و ولایت وولایتمداری مطالعه داشته باشیم، چرا که حرکت و زندگی انسان ها بدون پیروی و سرمشق گرفتن از امامان معصوم علیهم السلام، لحظه به لحظه در معرض خطر و نابودی است و برعکس با درس گرفتن از رفتار و گفتار این بزرگواران و پیروی از آنان؛ خوشبختی در دنیا و سعادتمندی در آخرت را در پی دارد.

پیامبر و امام شناسی

پیامبران و امامان استادان منصوب شده هایی هستند؛ از ناحیه خداوندی که خالق انسان ها و دیگر موجودات بوده.

نیاز به پیامبر و امام (ع)

چون ما مخلوقی کم بهره از علم و دانش و دارای تجربه ناچیز هستیم، از این رو نیازمند مراجعه به علم و دانش و راهنمایان راستین، هستیم و چه کسانی بهتر از این بزرگواران.

نمونه ویژگی ها و فضایل امام علی (ع)

اوصاف علی بگفتگو ممکن نیست

گنجایش بحر در صبو ممکن نیست

الف : ویژگی خلقت امام علی (ع)

در زیارت جامعه کبیره در معرفی آنان آمده (بکم فتح الله و بکم یختم)

از جمله آفرینش کون و مکان

مقصود خدا علی و اولاد علی است

***

از ابو علی سینا شعری نقل شده به این مضمون:

بر صفحه چهره کاتب لم یزلی

معکوس نوشته است نام دو علی

***

دو عین و دو لام با دو یاء معکوس

از حاجب و عین و انف با خط جلی

برتری امام علی علیه‌السّلام بر پیامبران الهی (ع)

از صعصعة بن صوحان روایت شده که در واپسین لحظات زندگی علی ـ علیه‌السّلام ـ از حضرتش پرسید: تو برتری یا حضرت عیسی بن مریم؟ علی ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: مادر عیسی در بیت المقدس بود، هنگامی که وقت ولادت عیسی فرا رسید، مریم ندائی شنید که بیرون شو، این جا عبادت‌گاه است نه زایشگاه، اما مادر من فاطمه بنت اسد، هنگامی که زایمانش نزدیک شد در حرم بود، دیوار کعبه شکافته شد و من آنجا متولد شدم و هیچ کسی دارای چنین فضیلتی نیست نه پیش از من و نه پس از من.

(قزوینی، سیدکاظم، علی از ولادت تا شهادت، ص1، قم، نشر علمیه، 1397 ق)

ب : ویژگی علمی امام علی (ع)

اما سخن پیامبر (ص) که در معرفی امام علی علیه السلام فرمود: گویای برتری حضرت علی (ع) از نظر حسب و نسب و نیز علم و دانش (1) و اخلاق وصفات نیک است در آنجا که فرمود: اگر می خواهید عیسی را موسی نگاه کنید در چهره علی جامع تمام صفات نیک موجود در انبیا هست.

حضرت امیرالمومنین علی (ع) طبق این روایت از علم پیامبر برخوردار بوده

حضرت علی (ع) پس از باز گشت از جنگ صفین!در نامه ای به فرزندشان امام حسن (ع) فرمودند:« پسرم درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام، اما در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم، و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکى از آنان شده ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام ».

این کلام؛ گویای این است که، حضرت از اول خلقت عالم تا پایان دنیا، از آنچه قبلا اتفاق افتاده، و هر چه بعدا اتفاق می افتد با خبر بوده.

(1) خداوند متعال در سوره " یس" می فرماید:" (و کل شیء احصیناه فی امام مبین) همه چیز را در امام مبین به شماره در آورده ایم" یعنی علوم همه چیز را در آن جمع کرده ایم. اصحاب از رسول خدا (ص) پرسیدند: آیا منظور تورات، انجیل یا قرآن کریم است؟ حضرت به علی بن ابیطالب اشاره نموده و فرمودند: خیر، امامی که خداوند علم همه چیز را در وجود او نهاده این شخص است.

- ینابیع الموده باب 14، صص 76-77.

شخصیت امام على (ع)

امام على (ع) به عنوان یک حاکم نه تنها در نگاه مسلمانان حاکمى نمونه و الگویى مناسب براى اداره کشور محسوب مى شود بلکه آوازه و شهرت على (ع ) در این جهت از مناطق اسلامى گذشته و اندیشمندان غیر مسلمان را نیز به شدت تحت تاءثیر قرار داده است بطورى که یکى از اندیشمندان مسیحى معاصر او را صداى عدالت انسانى (1) مى داند و آن اندیشمند مسیحى دیگر او را مرد مبارزه و اندیشه مى داند.(2) و مسیحى دیگرى او را قربانى عدالت مى داند.(3) براستى شخصیت امام على (ع ) فراتر از زمان و مکان بود و نمى توان آن شخصیت را محدود به یک عصر یا یک محیط خاص کرد چرا که او عصاره اى از فضائل انسانى و اسلامى بود و در این زمینه بشنوید از عبدالفتاح عبدالمقصود(4) مورخ برجسته معاصر اهل سنت (5) . جایگاه على (ع ) در اسلام و در نزد رسول خدا(ص ) برتر از آن است که تنها با نسبت خانوادگى بتوان آن را ارزیابى کرد زیرا گذشته از امتیاز خانوادگى، على خلاصه تلاش پیامبر (ص) براى ترویج دین است .

از این رو بى جهت نیست که محمد(ص) او را انتخاب کرده است .

بى جهت نیست که محمد (ص) او را محرم اسرار خود دانست و علم او را افزود و اسرار را برایش هویدا ساخت .

بى جهت نیست که محمد (ص) بعد از هجرت از بین تمام یاران و مخلصان و اقوام خود على (ع) را به عنوان برادر برگزید.

بى جهت نیست که محمد (ص) در جریان اعلام برائت از مشرکین على (ع) را انتخاب کرد.

اینها و بسیارى از امتیازات دیگر که جایگاه على (ع) را نزد پیامبر مشخص مى کند.

على (ع) را در هر زمان و مکان خطرناک مى توان یافت .

آیا در سراسر جهان مى توان کسى را یافت که بعد از پیامبر اسلام از چنین امتیازاتى برخوردار باشد. امتیازاتى که شخصیت منحصر به فرد او را بوجود آورده است. امتیازاتى که چنان بسیار و مشهور است که نیازى به گفتن ندارد و قابل شمارش نیست.(6)

بر این اساس نه دوستان و شیفتگان امام على (ع) منحصر به عصر و محیط خودش مى باشند و نه دشمنان قسم خورده اش، امروز نیز امام على (ع) در سراسر جهان شیفتگانى دارد که حاضرند براى زنده نگهداشتن نام او میثم وار بر چوبه دار بروند و دشمنانى دارد که حاضر نیستند نام او را بشنوند و بر زبان آورند زیرا دوستى دوستان امام على (ع) و دشمنى دشمنان اول بخاطر ارزشهایى است که امام على (ع) تبلور آنهاست و تا دنیا دنیاست این ارزشها دوست و دشمن خواهد داشت .

1- جورج جرداق صاحب کتاب الامام على صوت العدالة الانسانیه که در پنج جلد درباره حضرت على (ع) نوشته شده است .

2- سلیمان کتانى مؤ لف کتاب امام على (ع) مشعلى و دژى .

3- جرجى زیدان مؤ لف کتاب فاجعه رمضان درباره ترور حضرت على (ع).

4- صاحب 8 جلد کتاب به نام الامام على (ع) درباره زندگى حضرت .

5 -است بلکه تمام موارد از منابع و کتب اهل سنت آن هم منابع دست اول استفاده کرده ایم که جاى هیچ گونه شک و شبهه اى نباشد و درصدد بیان اعتقاد خودمان درباره حضرت على (ع) نیستم بلکه درصدد بیان آنچه در تاریخ آمده است مى باشیم آنهم نه همه واقعیت ها بلکه آنچه ما یافتیم، آنهم نه آنچه یافته ایم بلکه آنچه که احساسات برادران اهل سنت را جریحه دار نکند.

6- السقیفة و الخلافة - عبد الفتاح عبد المقصود - ص 282، قاهره مکتبة غریب

اهمیت یاد امام علی (ع) بودن

مولودی که پیامبر عظیم الشأن اسلام در باره حضرتش فرمودند: « ذِکرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ وَ ذِکرِی عِبَادَةٌ وَ ذِکرُ عَلِی عِبَادَة؛ ذکر خداوند عبادت است.

ذکر و یاد من(پیامبر) عبادت و ذکر و یاد علی نیز، عبادت است»

(بحار الانورا، ج 36، ص 370)

اهمیت محبت و دوست داشتن امام علی (ع)

ملاک فرق بین ایمان و نفاق

رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایتی، حضرت علی علیه السلام را ملاک ایمان و نفاق قرارداده و فرمودند:«یا عَلِی حُبُّک إِیمَانٌ وَ بُغْضُک نِفَاقٌ وَ کفْر؛ یا علی دوستی شما نشانه ایمان و دشمنی با شما نشانه کفر و نفاق است »

(بحار الانوار، ج 39، ص 42).

حکایت جوان یهودى

روزى سلمان فارسى از امیرالمؤ منین علیه السلام کشف یکى از اسرار نهان را درخواست کرد، امیرالمؤ منین علیه السلام او را به قبر یهودى راهنمائى فرمود:

سلمان به امر امام به قبرستان رفت و برزخ آن یهودى را که محب امیرالمؤ منین بود با چشم بصیرت دید و مشاهده کرد که  در جایى بسیار دلگشا و خوب، بر قصرى عالى نشسته است.

سلمان از او سئوال نمود که : تو را کدام طاعت بدین مقام و منزلت رسانیده است با این که بر دین یهود بوده اى؟

گفت : مرا از شرف اسلام بهره اى نبود، ولى امیرالمؤ منین على علیه السلام را دوست مى داشتم و همان محبت خالصانه، در برزخ موجب این مقامات شده است. ریاض المحبین ص 133

لزوم دوست داشتن امام علی (ع)

فردا که کند ظهور انوار جلی

روشن بشود عدالت لم یزلی

***

در راسته بازار شفاعت نرود

قلبی که نخورده سکه نام علی

حتی «شافعی» غیر شیعه علاوه بر لزوم دوستی امام علی (ع) از عمل زشت گزیش غیر امام علی (ع) سرزنش کرده:

«ای خاندان رسول خدا، محبت و دوستی شما از طرف خداوند واجب شده و این فریضه ای است که در قرآن نازل فرموده است .

همین افتخار بزرگ برای شما بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش، باطل است .»

ماخذ ما در نقل اشعار و بسیاری از توضیحات، دیوان الامام الشافعی به تصحیح محمد عبدالرحیم و زیر نظر مکتب البحوث و الدراسات، چاپ دارالفکر بیروت، 1415 ق است .

سعدی در ستایش کسانی که عاشق بی قرار آن حضرت بوده و هستند، سروده:

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

عشق محمد بس است وآل محمد

و در سرزنش گزینش غیر امام علی (ع) سروده شده:

تو به تاریکی علی را دیده ای

زین سبب غیری بر او بگزیده ای

برگرفته از آیه شریفه:

إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ سوره زخرف آیه ﴿۲۳

گفتند ما پدران خود را بر آیینى [و راهى] یافته‏ ایم و ما از پى ایشان راهسپریم

ستایش دوستی امام علی (ع)

آن حضرت فرمودند: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی. .. مَنْ أَحَبَّ عَلِیاً أَحْبَبْتُهُ وَ مَنْ أَبْغَضَ عَلِیاً أَبْغَضْتُه؛ مردم بدانید که علی علیه السلام از منست و من از علی.

هر کس علی را دوست بدارد؛ او را دوست دارم و هر کس علی را دشمن بدارد؛ او را دشمن دارم» (امالی صدوق، ص 126)

پیام این ویژگی ها:

این پیام ها را پس از دو نکته مطالعه بفرمائید:

اولا: ابن ابی الحدید، دانشمند سنی مذهب و شارح نهج البلاغه در توصیف امیرالمومنین (ع) می نویسد: چه گویم درباره مردی که حتی دشمنان و ستیزگران با او هم ، سر به آستان فضائلش فرود آورده اند و انکار مناقب و کتمان فضائل او را تاب نیاوردند

ثانیا: در پاسخ سؤال کننده فرموده بود؛! که گویای جایگاه آن حضرت نسبت به پیامبران قبل است.، البته تفسیر آن کلمات، قبلاً در سخن پیامبر (ص) راجع به فضائل امام علی آمده بود،(1) با این اضافه که وقتی خواست جایگاه خود را نسبت به پیامبر آخرالزمان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) تعیین کند؛ ضمن عرض ارادت به حضرت، متواضعانه فرمود: انا العبد من عبید محمد (ص).  

خاطرات ولایی در تاریخ اسلام

به همراه عده ای از اصحاب در محضر پیامبر اکرم(ص) نشسته بودم که پیامبر(ص) جهت شکرگزاری به درگاه الهی برخاستند و به رکوع و سجود پرداختند. آنگاه فرمودند:

ای ابوذر، هر کس می خواهد علم آدم؛ فهم نوح؛ خلیل الرحمان بودن ابراهیم؛ مناجات موسی؛ زهد و عبادت عیسی و صبر و ابتلای ایوب را مشاهده کند پس باید به مردی که هم اکنون خواهد آمد، بنگرد؛ مردی که همچون خورشید و ماه سیر کننده و ستاره درخشان است؛ شجاع ترین انسان ها و بخشنده ترین آنهاست. پس بر دشمنانش لعنت خدا و ملائکه و جمیع مردم باد!

ابوذر می گوید: مردم منتظر بودند که ببینند این فرد که وارد خواهد شد کیست؟ که در این هنگام علی بن ابیطالب (ع) وارد گشت.

(1) این حدیث را که به «حدیث تشبیه» معروف است امام حنابله احمد بن محمد بن حنبل (م 241 ق) در المسند از احمد بن عبدالرزاق و او از رسول الله (ص) چنین روایت کرده است (الغدیر، 3/357)

نتیجه اینکه:

این شخصیت عزیزی که نام و یادش و دوستی و دشمنی اش، برای سعادت و شقاوت هر انسانی سرنوشت ساز است؛ بر مسلمانان لازم است که بیش از بیش با زندگی سرشار از معنویت آن حضرت آشنا شوند بخصوص در روز ولادت یا شهادتش، بیشتر به آشنایی با زندگی مولا بپردازند.

از این رو استاد حسین انصاریان در هدف از تعطیلی و حضور مردم در مراسم سرور یا عزای اهل بیت علیهم السلام می فرمایند:

هدف اصلی از تعطیلی چنین ایامی در کشور اسلامی ما، بیشتر رعایت حرمت این روز مبارک و فراهم کردن زمینه حضور مردم در مراسم سرور یا عزای اهل بیت علیهم السلام و آشنایی بیشتر با زندگی و روش ایشان است.

آیا این روزها، این مسئله تا چه حد در این فرصت مبارک، مورد نظر عموم افراد جامعه و مراکز یا رسانه های فرهنگی و اطلاع رسانی کشور قرار گرفته بود؟

اقتباس از : پایگاه حوزه و پایگاه استاد حسین انصاریان

عرض ارادت به آستان امام علی (ع)

همراه عاشقان امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع) یادی از آن حضرت داشته باشیم:

در مذهب ما کلام حق ناد علی است

طاعت که قبول حق بود یاد علی است

***

از جمله ی آفرینش کون و مکان

مقصود خدا علی و اولاد علی است

و جهت رفع بلایا و برآورده شدن حاجت ها، با هم ذکر نادعلی(1) را بخوانیم!

بِسمِ الله الرحمن الرحیم

نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب * تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب

لی اِلیَ اللهِ حاجَتی وَعَلَیهِ مُعَوَّلی * کُلَّما اَمَرتَهُ وَ رَمَیتَ

مُنقَضی فی ظِللّ اللهِ * وَ یُضِلل اللهُ لی اَدعُوکَ

کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ سَیَنجَلی * بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدَ

 بِوَلایَتِکَ یا عَلِیُّ * یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ اَدرِکنی

(1) دعای نادعلی یکی از دعا‌های زیبا و دلنشینی است که فضیلت‌های بسیاری را بر آن برشمرده اند. این دعا مانند شعر است.

دعای نادعلی کبیر در کتاب زادالمعاد و دعای نادعلی صغیر در کتاب بحارالانوار آمده است.

نادعلی شامل دو دعای جداگانه به نام ناد علی صغیر و ناد علی کبیر می‌باشد که ماهیت مشابهی دارند و مضمون هر دوی آن‌ها بر نمایان ساختن فضیلت‌هایی از امام اول شیعیان حضرت علی (ع) استوار است.

دعای ناد علی کبیر:

دعای ناد علی کبیر با همان مصراع نخست دعای نادعلی صغیر آغاز می‌شود، اما از نظر بلندی حدود هشت برابر آن است.

با این حال دو دعای مذکور از نظر مفهوم و ماهیت کاملا شبیه به یکدیگر هستند.

همچنین دعای نادعلی کبیر برخلاف نسخه‌ی صغیر آن از ساختار شعری برخوردار نیست.

علت نامگذاری ولادت امام علی (ع) به روز پدر

در حقیقت هدف از نامگذاری ایام؛ بویژه آن مواردی که با سوژه های مذهبی انجام می شود، فراهم کردن زمینه های ترویج و تبلیغ برای معرفت نسبت به آن شخصیت و بیان محاسن و فضایل آنان است.

از این رو وقتی ولادت امام علی (ع) و فاطمه زهرا (س) را ارج می نهیم با نام گذاری روز مادر و روز پدر. ما دو هدف را دنبال می کنیم

روز پدر نسبت به والدین

- ابتدا قدر دانی از والدین خود است که در داشته های جسمی و ... به ما کمک کرده اند. (1)

 (1) این حاکی از مقام شامخ و والای والدین است.«وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَین احساناً» (بقره، 83).

در کتاب شریف مصباح الشریعه صفحه 70 از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند:«حسن سلوک و نیکویی به پدر و مادر، نتیجه شناخت پروردگار است.

قضیه روز پدر معنوی

پس از سپاس گذاری از نعمت نبوت وولایت که خدا بر ما منت گذارده وآن را به ما داده تا بتوانیم مطابق فطرت از زندگی سعادتمندانه دنیوی و اخروی برخوردار باشیم.

نتیجه گیری:

حال سخن اینجاست که صرف تجلیل ظاهری در قبال آن همه رنج ها که برای ما تحمل کرده اند کافی است ؟ یا اینکه باید زندگی خود را با رفتار و کردار آنان تطبیق دهیم تا هم مورد دعا خیر آنان باشیم و نیز باعث ناراحتی آنان نگردیده باشیم چرا که فرمود اعمال شما را مشاهده می کنیم!

با این نگاه در این روز یادی از ولادت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام داریم، شخصیتی که همه عالم و همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی به ولادتش افتخار می کنند.

ولادت مولود عزیزی که سه روز در کعبه، اولین خانه عبادی روی زمین، مورد پذیرایی خداوند و ملائکه قرار گرفت و غیر از این مقام، هم خود آن حضرت و نیز دوستداران او مورد ستایش قرار گرفته اند.

الف : جهت مشاهده نمونه کاربردهای دست آورد های مؤسسه به « وب سایت مدرسه تعلیم و تربیت» مراجعه شود.

ب : جهت مشاهد چشم انداز فعالیت های مؤسسه و تک واژه های آموزشی به این آدرس مراجعه شود.

کانال : https://eitaa.com/madresehtalim

برچسب ها:

  • اهمیت امامت و ولایت وولایتمداریx
  • پیامبر و امام شناسیx
  • نمونه ویژگی ها و فضایل امام علی (ع)x
  • برتری امام علی علیه‌السّلام بر پیامبران الهی (ع)x
  • اهمیت محبت و دوست داشتن امام علی (ع)x
  • اهمیت یاد امام علی (ع) بودنx
  • لزوم دوست داشتن امام علی (ع)x
  • علت نامگذاری روز ولادت امام علی (ع) به روز پدرx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

 ضمن عرض تبریک « ایام الله بیست و دوم بهمن» به همه مردم ایران و تمامی دوستداران جمهوری اسلامی ایران و با سلام و دعای خیر برای تمام کسانی که مخلصانه خدمات خداپسندانه در این کشور انجام داده و می دهند و تشکر از مردم شریف و صبور و با گذشتی که سختی ها و عوارض جنگ با دشمنان دین و کشور را تحمل کرده و می کنند و تقاضای اجر و پاداش برترین برای شهدا و خانواده های صبور آنان.

ضرورت پاسداری از خون شهدا

بر هیچ کس پوشیده نیست که در قبال فداکاری و ایثار آنان، نه تنها وظیفه تک تک مردم شریف ایران بلکه بر همه موحدان خصوصاً مسلمانان جهان است که از انقلاب اسلامی حمایت کرده و با تمام ابزار موجود به مقابله با جنگ نرم دشمنان دین بپردازند. چرا که دشمن چون دشمنان و مشرکان زمان پیامبر (ص) که وقتی منافع خود را در خطر دیدند به مقابله با مسلمانان پرداختند اینان نیز می خواهند, انقلاب اسلامی که با سابقه 42 ساله به کار خود ادامه می دهد، را همچون انقلاب قهرمانان اسلام در کشور اندلس (اسپانیای جدید) که پانصد سال در اروپا می درخشیدند و زمینه مسلمان شدن بسیاری از مردم آن دیار را فراهم ساختند؛ ولیکن با غفلت از حربه های مختلف دشمن، به نابودی آنان منجر شد. اکنون همان از خدا بی خبران می خواهند عین آن توطعه را در کشور عزیزمان ایران، پیاده سازند و بعض بی خبران از این توطعه؛ که متهم به مال پرستی هستند؛ با سوژه هایی که ... بدست آنان می دهند، ابزار دست دشمن قرار گرفته و بعضاً مزاحمت ایجاد می کنند.!

از این رو خدمتگزاران « مؤسسه فرهنگی هنری، فرهنگ سازان حجة بن الحسن (عج) » وظیفه خود می‌داند که به پاس احترام خون شهدا و به منظور حفظ کیان اسلام به ویژه مکتب تشیع،و حفظ تمامیت ارضی کشور، با آگاهی بخشی و بصیرت افزایی با تمام ابزار موجود؛ در گسترش معارف اسلامی و دفاع از حریم اسلام ناب محمدی (ص) تلاش کنند.

در این راستا مؤثران در این مؤسسه در تلاشند، به لطف الهی و عنایات چهارده معصوم (ع) با ارائه سوژه‌های مفید به تمامی سطوح مردمی با سلیقه های مختلف به تمامی موحدان عالم بخصوص مسلمانان جهان بویژه دوستداران اهل بیت علیهم السلام سرویس دهی فرهنگی داده تا بتوانند بوسیله ابزارهای مختلف، از این خدمات بهره مند گردند و با این خدمت به عاشقان محمد و آل محمد (ع) هم رضای الهی را جلب کرده و نیز از دعای خیر صادق آل محمد (ع) را که فرمود: رحم الله امرءً احیا امرنا برخوردار گردند.

قابل توجه عزیزان اینکه: خدمات ما را از سه طریق می توانید دنبال کنید.

الف : جهت آشنایی با حوزه کاری، دست آورد های مؤسسه در همین سایت موجود است.

ب : جهت مشاهده نمونه کاربردهای دست آورد های مؤسسه به « وب سایت مدرسه تعلیم و تربیت» مراجعه شود.

ج : جهت مشاهد چشم انداز فعالیت های دو وب سایت مؤسسه به این آدرس مراجعه شود.

کانال : https://eitaa.com/madresehtalim

والسلام مرتضوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۲۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت آشنائی با علوم مختلف

اکثر متفکران و صاحب نظران به لزوم آشنایی با علوم مختلف توجه کرده‌اند و معتقد بوده‌اند که هر کس در حوزه کاری خود برای آشنائی با همه جوانب کار باید مطالعه داشته باشد و در این کار، عمر خود را سپری کند، حال این حوزه اگر پزشکی باشد؛ مطالعه و بروز رسانی داشته های دانش پزشکی، اگر حوزه معارفی و علوم قرآنی روایی باشد، طلاب و دانشجویان و اساتید آنان؛ نسبت به فراگیری علوم اصلی و جوانبی آن باید تلاش کنند.

در این راستا« مؤسسه فرهنگ سازان حجة بن الحسن (عج)» طرحی که سوژه آن بر گرفته از کتاب « فرهنگ معارف» تألیف استاد بزرگوار جعفر سجادی بوده و از ویژگی جمع بین علوم حوزوی و علوم دانشگاهی برخورداری است با عنوان « فرهنگ موضوعی اصطلاحات علوم » با اهداف ذیل در دست اقدام دارد.

توضیح مطلب را با تمثیلی تقدیم می کنم: اگر خوب دقت کنیم در قدیم بودند و الآن هم بعضاً هستند افراد « صاحب فنون» از باب مثال بنائی که هم؛حرفه بنایی، هم جوشکاری هم لوله کشی آب و گاز هم انجام ایزوگام کاری هم طراحی و مهندسی، هم نقاش بود و چندین حرفه و فن دیگر! و نیز میکانیکی که تقریبا همه کارهای فنی ماشین را انجام دهد. از این بالاتر فن آوری ها موجود و ....

از این رو کسانی هم که در حوزه علم و دانش دینی مشغول به تحصیل و تدریس هستند نیز اگر بخواهند موفق باشند؛ باید جامع علوم حوزوی و دانشگاهی در بخش معارف دینی شوند و این کار هم تلاش برنامه ریزان را می طلبد هم تلاش بیشتر طلاب و دانشجویان حوزه و دانشگاه را.

ویژگی های دروس حوزوی

برای آشنایی با علوم و امور حوزوی؛ دانستن این مطالب لازم است.

اهل مطالعه حتما قبلا خوانده اند، که افرادی در حوزه بوده اند،استثنائی، که حتی غربی ها از فکر و اندیشه و حتی اندازه ظرفیت مغز آنان مبهوت مانده بودند.

در مورد علت و حکمت بعضی از این توفیقات، علاوه بر تلاش شخصی و قابلیت های مکانی، ذهنی، و... آنان و لطف الهی می توان گفت :

خاصیت علوم دینی

معمولا این توفیقات در اثر خاصیتی است که در علومی حوزوی وجود دارد، آن علومی که قبلا در حوزه تدریس می شدند و اکنون نیز تدریس بعضی از آنها ادامه دارد و از ویژگی « استناد به آیات و روایات » برخوردار است. در این زمینه سخن اساتید محترم شنیدنی است.

در اینجا به نکته ای از بزرگی در حوز علمیه قم ادام الله عزهم بخوانید:

ایشان می فرمودند: کسی که دروس حوزه را خوب بخواند؛ در هر علم و فنی وارد شود، جزوه نخبگان آن فن و فنون خواهد گردید.

پیام این تحقیق برای عزیزان حاضر در حوزه علمیه اینکه به صرف مشغول بودن قانع نبوده و با نگاه به پیش کسوتان که جامع معقول و منقول بوده اند و هستند و با انواع ادبیان سخن می گویند؛ سعی کنیم ما نیز جامع باشیم تا هم شامل لطف و عنایت خدا گردیده و مورد پسند جامعه نیز باشیم تا بتوانیم بیشتر خدمت کرده و برای تک های موجود « فرستاده شده از طرف دشمن» و آنچه در آینده می فرستند؛ پاتک های متنوع حساب شده؛ آماده داشته باشیم.از باب مثال؛ حتی اگر در جمعی بحث سیاست کلی اقتصادی نیز پیِش آمد؛ بتوانیم توضیح دهیم که اقتصاد اسلامی امری است با حالت بینابین ، که نه به عوارض سرمایه داری « هدف وسیله را توجیه می کند»؛ چنانچه عوارضش را امروزه بعینه داریم در آن کشورها می بینیم. دچار می گردد و نه با مشکل اقتصاد کمونیستی « ملکیت دولتی» که منجر به فروپاشی بخش وسیعی از آن شد، مواجه می شود. چون در اقتصاد اسلامی ضمن قائل بودن به مالکیت خصوصی با شرائط آن، بوسیله قانون ارث و مالیات های اسلامی از قبیل خمس و زکات و تشویق به کمک خیریه و توشه برداری برای آخرت و نیز مبارزه با احتکار و ....طرح مبارزه با یکجا جمع شدن سرمایه نیز پیش بینی شده است و نتیجه آن؛ عدالت و توضیع سرمایه ها بین افراد دیگر و محرومیت زدائی است. همین گونه است راهکارهای مختلف دیگر که برای ارائه قوانین باز دارنده و هشدار دهنده که باصطلاح به آن رعایت خط قرمزها می گویند است.

کار آمدهای تلاش بزرگان در سابق و زمان حال

گفتنی است نمونه کار آمدهای تلاش این بزرگان، در سابق و زمان حال در جامعه برای هیچ کس بویژه برای اهلش پوشیده نیست، چه در بحث های اخلاقی اجتماعی و... حتی بحث های اقتصادی.

در اینجا نکته ای از بزرگان در باره علوم اقتصادی بخوانید:

این بحث که از جمله مسائل روز؛ هم هست، مسئله مشکل نزاع ها بر سر ارزش پول است. این بحث در هشتاد سال قبل در مسئله مضاربه مطرح شده بوده، حتی بعضی از بزرگان نظرشان این بوده که؛ این معامله فقط با ذهب و فضه درست است. لذا باید اهلش خوب تحقیق کنند تا روشن گردد. البته با در نظر گرفتن عناوین ثانویه بقیه مراجع و بزرگان معاملات معمول را هم صحیح می دانستند و می دانند»

حضور کسبه بازار در دروس حوزوی

از این رو می بینیم بعض کسبه بازار بودند که اول در درس حوزه شرکت می کردند سپس به سر کار خود می رفتند. تا هم به «حدیث الفقه ثم المتجر» عمل کرده باشند. هم از رمز و رموزها و راهکار دینی در این بخش آگاه شوند.

اسامی علوم مختلف حوزه و دانشگاه

گفتنی است: در کتاب فرهنگ معارف. اصطلاحات حدود 27 علم، «از ادبیات عرب گرفته تا فقه و اصول و منطق فلسفه حتی علوم غریبه» را با مختصر توضیح؛ در چند جلد آورده است این کتاب اکنون در بعضی از کتابخانه ها و نیز فضای مجازی موجود است.

همه امور بر اساس باور است

مطلبی که بسیاری از بزرگان بر آن اذعان دارند اینکه: تمام امور بر اساس باور است و مزاحم باور فقط ترس است و بس، اگر این ترس را با تحقیق و تلاش و پیگری از راهش از خود، دور کردی؛ بویژه اگر لطف خدا نیز همراه تو باشد و حکمت الهی نیز، اقتضای آن را کند؛ حتماً به مرادت می رسی.

برنامه نرم افزاری فرهنگ اصطلاحات علوم

ما طی یک برنامه نرم افزاری با عنوان « فرهنگ اصطلاحات علوم» به بخش تحقیقات حوزه علمیه ارئه کردیم. شاید جرقه ای باشد، برای استفاده از استعداد های درخشان اساتید و طلاب و دانشجویان محترم حوزه و دانشگاه.

سابقه این طرح به زمانی می رسد که نه تایپ دیجیتالی در کار بود و نه از شبکه اطلاع رسانی خبری بود، بلکه می توان گفت: در آن زمان  فضای مجازی نیز وجود نداشت.

زمان آن دقیقاً پایان نمایش سریال امام علی علیه السلام بود که این قضیه در حوزه علمیه قم مورد اعتراضات فراوانی گشته بود و به محتوای آن اشکال دا‌شتند!

پاسخ مثبتی و کار آمدی که می ‌شد به آن ها داد؛ طرح ایجاد شبکه اطلاع رسانی دینی بود تا علاوه بر کاستن از کارهای تکراری؛ زحمت خدمتگزاران در این عرصه را کم کرده تا فرصت ها تبدیل به تولید علم شوند؛ یعنی پس از شفاف سازی داشته‌ها، « هزینه های مالی و فرصت ها» در مسیر کیفیت بخشی و معرفی آن ها، با ارائه طرح های گوناگون از قبیل نمایش‌های مختلف؛ کتابی، مقاله ای، روزنامه ای، نرم‌افزاری، تهیه فیلم و سریال های آموزنده و مقایسه ای صرف شود.

البته ما شاکریم که خدا یاری کرد و متخصصان محترم به دیجیتال دستیابی پیدا کردند و مسئولان گرامی نیز این ابزار را در اختیار هم وطنان قرار دادند و فکر و اندیشه مقام معظم رهبری «دام عزه» نحوه استفاده مثبت از این ابزارها « مبنی بر تهیه نرم‌افزار» را در حوزه علمیه وارد ساختند و افراد برخوردار از استعدادهای مختلف به کمک این امکانات موجود، از این فرصت استفاده کرده و محتواهای سالم را که از قبیل تحقیقات و نوشته های منظم دینی مذهبی را جهت اطلاع رسانی، به صورت نرم افزارهای دیگر، در اختیار دیگران گذاشتند. از این رو می بینیم در آن زمان بعضی از کارهای فرهنگی محدود و کوتاه مدت به ثمر نشست اما کارهای بلند مدت و زمان بر باقی ماند. تا زمانی که فرصت و ظرفیت آن ها رسید و ارائه شد و انشاء الله این فرصت برای طرح های مانده نیز برسد تا به جامعه تقدیم گردد.

از جمله طرح های بلند مدت؛ مسئله تایپ این همین کتاب فرهنگ معارف بود چون قبلاً شناسایی شده بود. به موسسه نرم افزاری مرکز تحقیقات کامپیوتری پیشنهادش داده شد و آنان نیز با تلاش خود این مجموعه ابتدء به صورت حاشیه نرم افزاری در اختیار دوستداران آن قرار دادند و هم اکنون در فضای مجازی قابل مشاهده است.

سپس طرح تولید علم با این سوژه مطرح شد که متاسفانه مورد قبول مسئولان قرار نگرفت که علت آن را، از خود آنان باید پرسید، شاید هزینه بر بودن آن و سختی کنترل ایده های مختلفی که توسط اساتید محترم حوزه و نابغه های فنون ارائه بوده و نیز چگونگی اضافه کردن بر منابع گذشته و هزاران شایدهای دیگر که می تواند؛ حکمت و علت این اقدام نکردن باشد.

معرفی فرهنگ های موضوعی معارفی

دومین طرحی که جامع بوده. و ضروری است؛ چنانچه در مسؤلان نیز به نیازمندی آن اذعان دارند « بزرگواری در باره فضای مجازی می گفت: وظیفه ما تهیه سخت‌افزاری این امر بوده است؛اما نسبت به عرضه محتوای سالم فرهنگ دینی؛ دیگران مسئول هستند ».

این طرح را که در مجموعه فرهنگ نامه های موضوعی قرآنی روایی ادبی همسو خلاصه می شود؛ دغدغه چندین ساله این مرکز بوده  و متأسفانه با وجود فرصت های بسیار خوبی که در اختیار بوده از باب مثال آشنا بودن با دوستی که ۱۱ زبان رسمی دنیا را می داند و اکنون در یکی از کشورها مشغول خدمت فرهنگی است و دیگر برادران موجود در حوزه که در ترجمه عناوین بعضی از فرهنگ نامه ها می توانند کمک کنند و نیز ویرایش آشنا انجام دهند از این بالاتر نیاز مبرم مردم به اینگونه خدمات. ولیکن بخواطر نبودن امکانات همچنان با حرکت کندی پیش می‌رود در صورتی که با این ظرفیت فعلی می توانیم آن را با نرم افزاری « که مختصری از آن در اختیار است و اگر مهندس بزرگوار نرم افزاری ما روی آن برنامه کار کند» نه تنها شبیه برنامه گنج ور موجود در فضای مجازی را می شود؛ بلکه به نظر می رسد می تواند بیش از ده برنامه فرهنگنامه ای را بطور آنلاین به مردم فارسی زبان موجود در اقصی نقاط دنیا عرضه کند و چندی یکبار بر محتوای آن افزوده تا ضمن بروز رسانی. نویسندگان محترم، هنرمندان عزیز در عرصه های مختلف؛ نوشتاری، فیلمسازی، مسابقات مختلف، ارائه کننده های سبک زندگی، مشاوران محترم که نیاز به روانشناسی جامعه شناسی دارند؛ برای ارائه راهکارهای مختلف؛اخلاقی اعتقادی. با در اختیار داشتن این محتوا ها؛ برای فعلیت بهتر، دستانشان باز باشد.

هر چند به قول شهید قاسم سلیمانی (ره) ما فقط می‌توانیم خدمتگزار ارائه کنندگان این مجموعه ها باشیم؛چرا که این هنرمندان در این عرصه اند که بار زحمت نگارش بروز و ویرایش محتوائی و نگارشی آن ها را تحمل می کنند. امیدواریم مطالعه کنندگان محترم نیز به نگات زیر توجه کنند.

اولاً: با نگاه مثبت به این ایده و دغدغه، نگاه کنند، چرا که نگاه منفی هم سبب گرفتگی برای خود نگاه کننده شده و نیز باعث رنجش خاطربزرگان و ایجاد مزاحمت برای فکرها و اندیشه‌های مثبت و کارآمد در جامعه  که زیبنده این مقام نیست.

چون هدف ما از در میان گذاشتن این طرح و فکر، در حقیقت یاد آوری سخن بزرگی است که می گفت:

آیندگان ما زیر سؤال می برند که « گذشته ها پیش کش» بگوئید در این مدت ....با امکانات موجود، چه خدمتی داشتید. و الا اگر بخواهی با دیده خوب؛ نگاه کنی، همین مقدار هم که ما می توانیم درد دل داشته باشیم. بر اثر خدمات و رشادت های مردم شریف ولایتمدار و مسئولان دلسوز است و فراموشی این مطلب نوعی ناشکری و ناسپاسی است.

به هر حال این دغدغه ای بوده، چه در بخش معارف و چه در بخش اصطلاحات علوم. که ما را به تلاش واداشته. باز هم امیدواریم عزیزان ما را در ارائه خدمت بیشتر همراهی کنند تا هم خلع های موجود در حوزه فرهنگ سازی پر شود و نیز دسترسی مردم به آموزه های دینی در منابع مختلف هر چه سریع تر و راحت انجام شود. تا به کوتاه کردن دست بدخواهان و دشمنان دین بینجامد و ما نیز از این گونه خدمات فرهنگی دینی اجر ببریم.

لزوم توجه به تولید علم

هدف از این طرح ضمن احساس مسؤلیت شخصی بوده که شاعر بزرگوار یاد آور شده:

سپس جامه عمل پوشاندن به سخن رهبر معظم انقلاب «دام عزه» بوده آنجا که فرمود: تولید علم داشته باشید،

البته سخن ایشان عام بود که هم شامل علوم صنعتی و هم علوم معارفی و ... می شود. متأسفانه؛ افراد مسئول بدون سؤال از ضرورت مسئله و چگونگی برنامه ریزی و بستر سازی، شناسائی افراد مؤثر و ...،سکوت اختیار کردند نمی دانم درک مسئله نکردند و ...حتی این مثل هم قرائت شد « گر تو بهتر می زنی بستان بزن» البته امید است انشاء الله زمانی بیاید که به تحقیقات اساتید و شاگردان زبده و خلاق حوزه و دانشگاه نیز توجه شود؛ تا همیشه چشممان به علوم بیرونی نباشد و مثل کسانی نباشیم که ندای امیرالمؤمنین امام علی (ع) را مبنی بر آموختن علوم صنعتی به سخره گرفتند و نیز فرمایش امام سجاد (ع) که خبر از نزدیک شدن ارتباطات بود و... و پیام های شوم این غفلت که تاریخ تکرار نشود. چون؛ دشمن دانشگاه امام صادق (ع) که چهار هزار متخصص در آن ... تا آخر! این آسیب شناسی دغدغه چهل ساله... است که در اینجا باید؛ گفت: این سخن بگذار تا وقت دگر؟.

مؤلف محترم کتاب نکته ها و لطیفه ها در این مورد شعری از استاد سخن سعدی آورده که می فرماید":

زمانی درس علم و بحث و تنظیم

که باشد نفس انسانی را کمالی

سپس پرده از رازها بر می دارد و اضافه می کند.استراحت و تفریح هم لازم است، و در ادامه اضافه می کند:

زمانی شعر و (تفریح) شطرنج و حکایت

که خاطر را بود ، دفع ملالی

آری آنچه که نظر بعض اطباء است: بهترین پیشگیری از گرفتار شدن همین آخری است؛ که قرآن فرموده : « لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ » و ظاهرا باستناد این آیه شریفه « طه (1) ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏ (2) سوره طه آیه 1 و 2. یعنی ما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج درافکنى.» شاعر محترم چنین سروده : 

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس 

در بند آن مباش که نشنید یا شنید

والسلام مرتضوی

برچسب ها :

  • آسیب شناسی علوم دینی و فنون

  • ادبیات عرب علم منطق فلسفه و حکم علوم غریبه

  • اسامی علوم مختلف حوزه و دانشگاه

  • حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس

  • ضرورت آشنائی با علوم مختلف

  • فرهنگ اصطلاحات علوم

  • لزوم توجه به تولید علم

  •  شیوه جلو گیری از گرفتار شدنx

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۹ ، ۰۸:۴۱
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

ضن عرض تبریک ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیها.

بزمى به حریم کبریا بر پاشد

کوثر ز خدا به مصطفى اعطا شد

***

یک قطره اب کوثر افتاد به خاک

صد شاخه گل محمدى پیدا شد

***

صل علی محمد ام ابیها آمد

شمسه طاها آمد ام ابیها آمد

عرض ارادت خود را با نقل بخشی از خطبه دوم حضرت حدیث 57 به نقل از کتاب فرهنگ سخنان حضرت فاطمه الزهرا (س)> تألیف مرحوم محمد دشتی تقدیم می کنیم به دوستان این بزرگواران!

ویژگی های قرآن و عترت

شما ای بندگان خدا! که پرچمداران امر و نهی خدایید، و حاملان دین و وحی می باشید، امانت داران حق، و رسانندگان آن به خلق هستید، بدانید که امام بحق، خود در میان شماست، و اطاعت او پیمانی است که از پیش با شما گرفته اند، و پس از پیامبر صلی الله علیه و آله جانشینی است که برای شما باقی مانده است

قرآن ناطق بودن اهل بیت علیهم السلام

کتاب ناطق خدا با ما اهل بیت است، قرآن راستگو، نور فروزان و شعاع درخشان، که بیان و استدلال های آن روشن، و اسرار و باطن آن آشکار است، ظاهر آن جلوه گر، و پیروان آن زبانزد جهانیانند

پیروی قرآن انسان را به بهشت می کشاند، سخن شنوی از آن، به نجات می انجامد، به وسیله قرآن به حجت های نورانی خدا، و به واجبات تفسیر شده، و به محرمات نهی شده، و به استدلال های جلوه گر، و به براهین کامل هدایتگر، و به فضائل پسندیده، و به مستحبات بخشوده، و به قوانین و آیین واجب شده ی پروردگار، می توان راه یافت .

مراد از کتاب ناطق بودن اهل بیت علیهم السلام

اگر خواسته باشیم ریشه یابی این موضوع کنیم.باید به دو نکته مهم توجه داشته باشیم.

1 - در یک برداشت از گفته پیامبر (ص) «قولوا لا اله الله لا اله الا الله تفلحوا» انجام همه کارها باید بر این باور باشد. یعنی سر خط همه کارها بر خدا دوستی باشد؛ بنابر این اگر فرد زحمت می کشد و کار می کند با این نیت که خدا کارگر را دوست دارد، و اگر تدریس می کند چون خدا بر آن راضی است و بر این کار پیامبرانی فرستاده. حتی اگر غذا می خورد، چون می خواهد عبادت خدا را انجام دهد و... می توان گفت: وقتی همه و همه در راستای این شیوه باشد، رستگاری دنیا و آخرت را در پی دارد، چرا که در این صورت نه اسرافی صورت می گیرد چون خدا از آن راضی نیست و نه بی سوادی می ماند چون باسوادان وظیفه خود را انجام داده اند و نه حفی ضایع می شود چون خدامحوری با حق کشی سازگار نیست و...تا آخر .

2 – دوستی پیامبر (ص) و عترت او؛ آنان که خداوند آن ها پس از خلق آماده ساخته و نصب کرده بر آموزش و ... و نسبت به سخن آنان فرمود : «ان هو الا وحی یوحی» همه گفته های پیامبر (ص) فرمان خداست. از این رو که این الگو ها؛ طبق فرمان الهی عمل می کنند. ما نیز اگر بر همین اساس عمل کنیم؛ یعنی سیره آنان؛ الگوی ما خداپرستان و خداباوران باشد. می تواند راه رستگاری این پیروی باشد. از این رو اگر پیامبر (ص) در جائی جنگ و در جای دیگر آشتی برقرار می کند، ما نیز در جامعه بوقتش باید تلاشمان برای آشتی و گذشت باشد. تا امنیت برقرار شود و همین گونه کارهای دیگر و این است مراد از « قرآن ناطق بودن اهل بیت» یعنی همان گونه که قرآن که کتاب زندگی بشر است؛ عمل به گفتار و طبق سیره معصومان (ع) نیز راهگشای انسان‌ها است.

دانستنی های معصومان علیهم السلام

این دانستنی ها؛ شامل مجموعه؛ یا بهتر بگویم شامل مجموعه هایی است که به بخش های مختلف تقسیم می شود:

الف : بخشی مربوط می شود به سخنان خطابه ای و دستوری حضرات که در بخش روایات منظور گردید.

ب : بخش دیگری از این ها نکته های حکیمانه ای است که برای فهم و درک آن دقت زیادتری لازم است.

محتوای این بخش بعضاً در پاسخ به سؤالات آمده (پرسمان روایی) که در ویژه آن تقدیم می گردد.

و بعضی در بخش سخنان دانشمندان و بزرگان آورده می شود.

گفتنی است از نظر نگارشی این نکته ها و پاسخ ها به عناوین مختلف قابلیت تنظیم دارد؛ مثل « پاسخ های قرآنی توسط معصومان (ع) و قرآن اندیشان» و...

ج : بخشی از سخنان معصومان (ع) در زمینه داستان و خاطرات از ایشان که جایگاهش در بخش داستان تعیین شده.

یاد آوری می شود از تک تک مطالب مجموعه؛ آنچه جنبه تربیتی دارد به عنوان نمونه کاربرد منابع؛ در سایت مدرسه تعلیم و تربیت از آن ها یاد می شود.

گنجینه معارف و گنجینه های معارف

این اطلاعات دینی مذهبی اخلاقی و ...جهت افرادی ارائه می گردد که دوست دارند، آرشیوی منظم به صورت « گنجینه معارف و گنجینه های معارف» برای خود تشکیل بدهند؛ تا به موقع « وقتی که فرصت لازم بهم رسید و ظرفیت افراد ؛ یا اجتماع و گروه ها؛ بدست آمد » (1) از آن استفاده کنند.

کاربرد مجموعه های دانستنی های معصومان (ع)

وسیع بودن گستره کار فرهنگی

خاطرنشان می شود با امکاناتی که فعلا موجود است. دایره حدیث شریف « کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» گسترش پیدا کرده، و وسیع تر شده، و شامل افراد بیشتر می شود؛ از خانه گرفته تا مدرسه، حتی در حوزه کار و شغل و محل زندگی؛ «داخل و خارج از کشور» اعم از خانواده خود و اقوام و عشریه ها، نیز می شود. تا با انجام وظیفه دینی (امر بمعروف و نهی از منکر) در زمره « من احیا نفساً فکانما احیی الناس جمیعا: قرار بگیرند و از برکات مختلف خدمت به دین و ولایتمداری برخوردار شوند. و از پاداش والای آگاهی بخشی برخوردار گردند.

اهمیت آگاهی بخشی

چرا که آگاهی بخشی از ثواب بالایی برخوردار است. پیامبر اکرم (ص) به امام علی علیه السلام فرمود : ثواب آگاهی بخشی از آنچه است که آفتاب بر زمین می تابد بیشتر است.!

هدف از خود آگاهی و آگاهی بخشی

تا انشاء الله ما و این عزیزان پس از خود آگاهی و آمادگی برای آگاهی بخشی با این حرکت خدا پسندانه عمومی برای روز موعود آماده شویم؛ چرا که در آن موقعیت خاص « للله نفحات » که در اختیار انسان قرار می گیرد، دیگر فرصت تحقیق و تفحص نیست و تنها داشته های انسان است؛ که به امداد او آمده و آبروی او را حفظ می کند و نبودش یا مایه حسرت در دنیا است.

تنظیم آموزه های دینی با ادبیات مختلف

ما برای اینکه مردم، از محتوای قرآنی و دانستنی های معصومین (ع) هابهره بیشتری ببرند. آموزه های دینی را با ادبیات مختلف تنظم کردیم تا افراد با ادبیات « دور و بری های» خود بتوانند (صدای الله اکبر و محمد رسول الله و علی ولی الله) را به گوش تک تک مردم دنیا برسانند و با آگاه شدن مردم دنیا و آشنا شندن آن ها؛ با ولی امر اصلی حقیقی و تهذیب نفس. مقدمه ظهور صاحب الامر را فراهم شود. به امید رسیدن آن روز و قبولی این خدمات نزد آن گرامی مرد تاریخ.

نمونه‌های استفاده بهینه از فرصت ها

 (1) نمونه‌های استفاده بهینه از فرصت های ( ولایی، سیاسی، حتی اقتصادی) در گذشته:

الف : همگان با این داستان که مشهور است ظاهراً در این وب سایت یا در وی سایت «مدرسه تعلیم و تربیت» ما هم از آن یاد کرده ایم؛ آشنا هستند که استاد مدرسه ی عمر بن عبدالعزیز چگونه از فرصت استفاده کرد و توانست؛ سنت غلط لعن بر امیرالمومنین علیه السلام را در طول هفتاد سال در هزار مسجد تکرار می شد بردارد. و نیز آگاهی از قرآن و عترت و عمل شخصی و بهنگام استفاده اکردن ز فرصت امام خمینی قدس سره بوده که: جمهوری اسلامی را به وجود آورد. 

استفاده شهید قاسم سلیمانی از گنجینه معارف

و بالاخره برخورداری از گنجینه معارف و دانستنی های معصومان (ع) بود که سردار بزرگ شهید قاسم سلیمانی ره و همکار و یارانش از فرصت استفاده کردند و سوریه و عراق را از چنگ داعش با آن قدرت کذائی نجات دادند. این ها چند نمونه استفاده از فرصت ولایی و سیاسی.

اما در بخش اقتصادی: می توان از کشور چین نام برد؛ که با مقاومت و توکل بخدا با ادبیات خودشان؛ در حالی که آنان زمانی محتاج خرید کفش و ... از ایران بودند! الان می بینیم؛ صادر کننده به اروپا هستند و...

نتیجه اینکه معصومان (ع) تجلی یافته نور الهی هستند؛ اگر با آنان همراه باشیم چون آنان وظیفه شناس به آنچه پیامبر اکرم فرمود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» رستگاری پیش روی ما است و اگر با هر بهانه و توجیهی از این راه راست عقب بمانیم «خسرالدنیا و الآخره» خواهیم بود.

دانستنی های معصومان علیهم السلام

در ارتباط با دانستنی های معصومان علیهم السلام، چند موضوع اساسی باید مورد تحقیق و بحث و قرار بگیرد.

اول : موضوع اهمیت آشنائی با معصومان علیهم السلام

دوم : برکات آشنائی با معصومان علیهم السلام

سوم : پیامدهای آشنائی با معصومان علیهم السلام

اگر انسان وارسته ای باشیم؛ پس از مطالعه سیره بزرگان خود را با آن ویژگی ها تطبیق داده تا از سعادت ابدی برخوردار گردد.

ضرورت آشنایی با معصومان علیهم السلام

درسی که ما از امثال شهید مرتضی مطهری گرفتیم این است که:

سیره پیشوایان دین اسلام به ویژه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم یکی از منابع شناخت معارف اسلامی به شمار می رود.

سپس ایشان به وظیفه ما در قبال این دانستنی ها می افزاید:

آنچه ما موظفیم از وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم استفاده کنیم هم در گفتار است و هم در رفتار، هم در قول است و هم در فعل، یعنی سخنان پیغمبر برای ما راهنما و سند است و باید از آن بهره بگیریم و همچنین فعل و رفتار پیغمبر است

شهید مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص 40.

هدف اصلی بخش دانستنی های معصومان علیهم السلام

نوشتار حاضر، بیشتر به قصد آشنایی با شیوه عمل و سیره و رفتار آن بزرگواران است، که برخی از این ویژگی های ظاهری و سیمایی آنان در کتب تاریخی آمده از باب مثال راجع به ویژگی های پیامبر (ص)، بطور مبسوط در کتاب هایی همچون، مکارم الاخلاق، بحارالانوار ج 16 سنن النبی، مناقبِ ابن شهرآشوب ج 1 و ... آمده است.

توصیه حضرت صادق علیه السلام است که:

«اتّبِعُوا آثارَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَسُنَّتَهُ فَخُذُوا بِها»

از آثار و سنّت پیامبر خدا تبعیّت و به آنها عمل کنید.

- بحار الأنوار، ج 75، 216

در ادامه: سخنانی از شهید مرتضی مطهری نقل می کنیم؛ امید است نسبت به نقل این سخنان ایشان از که بیان می فرموده. و غرض ما از نقل این حکایت؛ معرفی؛ دین مبین اسلام و معرفی یکی از بزرگانشان است نه مطلب دیگر چرا که باورهای شخصی من این است که برادران بسیار عزیزی در ادیان دیگر و ... هستند که موحد هستند؛ منتهی شرایط اقتضاء نداشته که به اسلام بپیوندند: مثل فاطمه خانم ژاپنی که داستانش ماه رمضان دوسال قبل خودش در تلوزیون نقل کرد مه بواسطه قرائت دعای یستشیل پیرو اسلام گریده بود و ما از این بزرگوار و امثال او در بعضی از نوشته هایمان تجلیل به آوردیم.

بنابر این با نگاه پاک به سخنان ایشان توجه بفرمائید: استاد در کتاب سیره نبوی نگارش چاپ انتشارات جامعه مدرسین که در فضای مجازی انتشار یافته: می نویسد:

یکی از منابع شناخت (2) سیره وجود مقدس پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله‌ و سلم است. (3)

یکی از نعمت های خدا بر ما مسلمین و یکی از افتخارات ما مسلمین نسبت به پیروان ادیان دیگر این‌ است که از طرفی قسمت بسیار زیادی از سخنان پیغمبر ما که شک نیست که‌ سخن ایشان است یعنی متواتر و مسلم است ، امروز در دست است ، در صورتی‌ که هیچ یک از ادیان دیگر نمی‌تواند چنین ادعائی بکنند که به صورت قطع بگویند فلان جمله ، جمله‌ای است که از زبان مثلا موسی ( ع ) یا عیسی ( ع ) و یا یک پیامبر دیگر شنیده شده است .

(البته) جمله‌های زیادی هست ولی آن قدرها مسلم و قطعی نیست‌.

و (*) از طرف دیگر تاریخ‌ پیغمبر ما تاریخ بسیار روشن و مستندی است. در این جهت هم رهبران دیگر جهان با ما شرکت ندارند. حتی دقایق و جزئیاتی از زندگی پیغمبر اکرم به‌ صورت قطع و مسلم امروز در دست است که درباره هیچ کس دیگر چنین نیست، از سال و ماه و حتی روز تولدش و حتی روز هفتم تولدش، دوران شیرخوارگیش ، دورانی که در صحرا زندگی کرده است، دوران قبل از بلوغش‌ ، مسافرت هایش به خارج عربستان، شغل هایی که قبل از نبوت مجموعا داشته‌ است ، ازدواجش در چه سن و سالی بوده است، چه فرزندانی برای او متولد شده‌اند و آنهاشان که قبل از خودش از دنیا رفته‌اند در چه سنی از دنیا رفته‌اند، و امثال این ها .

تا می‌رسد به دوران رسالت و بعثتش، که‌ اطلاعات دقیق تر می‌گردد چون حادثه بزرگی می‌شود :

اول کسی که به او ایمان‌ آورد که بود ؟ دومین و سومین فرد که بود ؟ فلانکس در چه سالی ایمان آورد ؟ چه سخنانی میان او و دیگران مبادله شد ؟ چه کارهایی کرد ؟ چه روشی‌ داشت ؟ در صورتی که حضرت عیسی که نزدیکترین پیغمبران از پیغمبران بزرگ‌ صاحب شریعت به ما است اگر تأیید قرآن از او نبود که مسلمانان عالم ، عیسی را به حکم قرآن یک پیغمبرحقیقی و الهی دانسته‌اند اصلا عیسی را در دنیا نمی‌شد اثبات و تأیید کرد .

خود مسیحی ها از جنبه تاریخی اصلا اعتقاد ندارند به این تاریخ میلادی که مثلا می‌گویند از تاریخ میلاد حضرت مسیح 1975 سال گذشته است .

یک حرف‌ قراردادی است نه حقیقی. اگر ما می‌گوییم از هجرت پیغمبر ما 1395 سال‌ قمری و 1354 سال شمسی گذشته است به اصطلاح مولای درزش نمی‌رود، اما اینکه‌ از میلاد مسیح 1975 سال گذشته باشد یک حرف قراردادی است و تاریخ آن را هیچ تأیید نمی‌کند .

احتمال هست دویست سیصد سال بعد از این تاریخ بوده و احتمال می‌رود دویست سیصد سال بعد از تاریخ بوده است ، و عده‌ای از مسیحی های جغرافیایی نه مسیحی‌ای که ایمانی هم به مسیح داشته باشد اساسا می‌گویند آیا مسیحی در دنیا وجود داشته، یا مسیح یک شخصیت افسانه‌ای‌ است و او را ساخته‌اند ؟ اصلا در وجود مسیح شک می‌کنند .

البته این حرف‌ از نظر اسلام غلط است چون قرآن [ وجود مسیح را ] تأیید کرده، و ما از آن‌ جهت که به قرآن ایمان داریم ، در این مطلب شک نداریم .

[ همچنین اینکه‌ ] حواریین عیسی چه کسانی بودند ؟ انجیل در چه تاریخی و چند صد سال بعد از عیسای مسیح به صورت کتاب در آمد ؟ چند انجیل بود ؟ اینها همه مخدوش‌ است ، ولی برای ما مسلمین ، این منبع ، چه منبع گفتار و چه منبع رفتار پیغمبر اکرم به صورت دو منبع بسیار مسلم و تا شعاع بسیار زیادی قطعی نه‌ فقط ظنی قابل اعتماد وجود دارد. این مطلبی بود که در مقدمه این بحث‌ خواستم عرض بکنم.

حال آنچه ما موظفیم از وجود پیغمبر اکرم استفاده بکنیم، هم در گفتار است و هم در رفتار ، هم در قول است و هم در فعل یعنی سخنان پیغمبر برای‌ ما راهنما و سند است و باید از آن بهره بگیریم، و همچنین فعل و رفتار پیغمبر.

عمق کلام پیغمبر ( ص )

عمده در کلمات بزرگان این است که نکات بسیار دقیقی که در این کلمات‌ گنجانیده شده است، افراد بتوانند درک بکنند، خصوصا که پیغمبر اکرم‌ درباره سخنان خودش فرمود ( و عمل هم نشان داد ) :

« اعطیت جوامع الکلم » [5]

خدا به من کلمات جامعه داده است .

یعنی خدا به من قدرتی داده است که با یک سخن کوچک یک دنیا مطلب‌ می‌توانم بگویم .

سخنان پیغمبر را همه می‌شنیدند ولی آیا همه می‌توانستند به عمق سخنان‌ پیغمبر آنچنانکه باید برسند ؟ ابدا. شاید صدی نود و نه شان هم نمی‌رسیدند. خود پیغمبر اکرم ببینید چگونه مطلب را پیش بینی می‌کند. جمله‌ای دارد که مفاد آن این است : سخنانی که از من می‌شنوید ضبط و نگهداری کنید و به‌ نسل های آینده تحویل بدهید و بسپارید، ای بسا نسل های آینده و خیلی دور بهتر معنی حرف مرا بفهمند از شما که امروز پای منبر من هستید.

در آن‌ حدیث معروفی که در کتب معتبر ما هست و از احادیثی است که شیعه و سنی روایت کرده‌اند و در کافی و تحف العقول و کتابهای دیگر هست ، پیغمبر اکرم فرمود : « نصر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و بلغها من لم یسمعها » خدای خرم سازد چهره آن بنده‌ای را که سخن مرا بشنود و ضبط کند و برساند به کسانی که آنها از من نشنیده‌اند.

آسیب شناسی جامعه دینی

بعد این جمله را اضافه فرمود :

« فرب حامل فقه غیر فقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه »[6].

پاورقی:

استاد مطهری در کتاب شیره نبوی پس از قرائت آیه شریفه « لقد کان لکم فی رسول الله اسوش حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا » سوره احزاب ، آیه . 21  فرمود:

(2)«که یک نفر مسلمان باید دید و بینش خود را از آن‌ راه اصلاح و تکمیل بکند »

(3) یک مقدمه کوچک یادآوری بکنم و آن اینکه:

(4)امتیاز دوم

[5] امالی شیخ طوسی ، ج 2 ص 98 و . 99

[6] سفینة البحار ، ج 1 ص . 392 

برچسب ها:

  • اهمیت آگاهی بخشی با تقویت باورهای دینیx
  • تنظیم آموزه های دینی با ادبیات مختلفx
  • شهید قاسم سلیمانی و گنجینه معارفx
  • ضرورت آشنایی با معصومان (ع)x
  • نمونه‌های استفاده بهینه از فرصت هاx
  • هدف اصلی بخش دانستنی های معصومان (ع)x
  • وسیع بودن گستره کار فرهنگیx
  • ویژگی های قرآن و عترتx
  • کاربرد مجموعه های دانستنی های معصومان (ع)x
  • قرآن ناطق بودن اهل بیت علیهم السلامx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۱۰:۱۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از منابع بسیار مهم که سفارش خدا و پیامبرش «کتاب الله و عترتی اهل بیتی» را در پی دارد، سخن قرآن های ناطق «روایات معصومان علیم السلام »است که با زحمات زیاد پیشینیان به ما رسیده . و کتاب های بسیاری در باره ی آن نوشته شده، حتی به صورت موضوعی و منظم نیز انتشار یافته، منتهی؛با موضوع های کلی محدود، همراه با تعداد کمی ریز موضوع؛آن هم بطور پراکنده.

البته جا داشت مؤسسات بزرگ که از امکانات زیاد برخوردارند؛برحسب نیاز جامعه به تنظیم موضوعات بیشری می پرداختند؛ بخصوص به ریز موضوع های آن توجه می کردند. بحمد الله در«مؤسسه فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج)» به این امر توجه شده و بسیاری از موضوع های معارف اسلامی؛ را با ریز موضوعای به صورت همسو و یکسان، مشخص کرده و بعضی از آنها(1) در نموداری،با عنوان «سفینه روایات چهارده معصوم (ع)» احادیث معصومان (ع) را به صورت فرهنگ نامه الفبائی آماده ساختند،انشاء الله با دعای خیر و حمایت؛ دوستداران آنان بزرگواران این مجموعه، هم به صورت کتاب و نیز بصورت نرم افزار و ارسال در فضای مجازی با برنامه ای که مقدماتش تهیه شده و قابل بروز رسانی می باشد، منتشر شود. اکنون فقط از باب تبرک به دو حدیث اکتفا می کنیم.

(1) همچنان که بر اهلش روشن است روایات دارای اقسام و انواعی است؛ بعضی از آن ها حالت پرسمانی دارد که در جایگاه خودش یعنی در بخش پرسمان روائی آمده و بعضی حالت داستانی دارد که در بخش داستان و لطیفه و طنز با عنوان داستانهای روایی از آن یاد می شود و بعضی از احادیث حالت پاسخ قرآنی دارد که در مجموعه «پاسخ های قرآنی توسط معصومان (ع) و قرآن اندیشان» جایگاش مشخص شده.

یاد آور می شویم همان گونه که می دانید محل نمایش نمونه کاربرد این فرهنگ نامه ها در وبلاگ تعلیم و تربیت است از این رو برای مشاهده موضوعاتی از این قبیل :

1- برکات آشنائی با قرآن و احادیث و روایات معصومان علیهم السلام 2 - راهکار استفاده و کاربردی کردن آیات و روایات معصومان (ع)  3 - همسو بودن احادیث با قرآن 4 - نمونه تهیه موضوع فرعی برای آیات و روایات 5 - کاربرد موضوع بندی قرآن و روایات.

به آن وب سایت و نیز به کانال ایتای با عنوان داستنی هایی از روایان معصومان (ع) مراجعه بفرمائید.

والسلام مرتضوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۲۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن عرض تسلیت مجدد به مناسبت ایام فاطمیه، شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

موضوع کلی فرهنگ

این موضوع که در تمام جوامع بشری مطرح می شود میدان گسترده ای دارد؛ که بررسی کامل آن از توان ما خارج است، اما چون ما در مسیر این موضوع حرکت داریم باید؛ لااقل به بعضی از مسائلی که در آن طرح شده یا می شود اشاره داشته باشیم.

اولا : فرهنگ چیست و اقسام آن کدام است.

ثانیا:  مراد از فرهنگ سازی چیست.؟

ثالثاً : فرهنگ نامه نویسی یعنی چه؟

رابعاً : اقسام فرهنگ نامه نویسی؟ 

خامساً: منظور از تهیه فرهنگ نامه چیست؟

سادساً : ارتباط بین فرهنگنامه ها با فرهنگ سازی چگونه است!

قابل توجه اینکه: در اینجا فعلا به دو مسئله « فرهنگ و فرهنگ سازی دینی»اشاره داریم و در بخش خاص (فرهنگ نامه های موضوعی) انشاء الله به دو بحث دیگر از این مباحث های باقی مانده؛ خواهیم پرداخت.

فرهنگ چیست؟(4)

در پی این بودم که بدانم؛ مراد از فرهنگ در لغت و اصطلاح چیست؟ وقتی مقداری به نوشتار دیگران نگاه کردم، مطالب بسیلر خوبی نوشته بودند؛ مثل این تعریف:

(در برخی تعاریف، فرهنگ دربرگیرنده ی اعتقادات،ارزش ها و اخلاق و رفتارهای متأثر از این سه،و همچنین آداب و رسوم و عرف یک جامعه معین تعریف می شود.)

اما نکته مهمی را دیدم تعجب آور بود که :

«جامعه شناسان برای واژه ی «فرهنگ» حدود پانصد معنا ذکر کرده اند»

از این رو از استاد مصباح یزدی (ره) جمله ای نقل شده بود که ایشان فرموده بودند: بیاییم لااقل فرهنگ را به مادی و معنوی تقسیم کنیم و تعریف ها و تقسیم ها و همایش ها و… را طبق همان اِعمال کنیم؛ تا حوزه هر کدام جداگانه باشد و هیچ کدام در دیگری ادغام و یا حذف نگردد....

فرهنگ و کار فرهنگی؛ همان است که مقام معظم رهبری دام ظله در عظمتش فرمودند:

" فرهنگ؛ این همان چیزی است که من حاضرم در راه آن کشته شوم.

عناصر اصلی در فرهنگ اسلامی

" سه عنصر اصلی در فرهنگ اسلامی عبارتند از: 

الف) باورها و اصول اعتقادات دینی. 

ب) ارزش ها و خوب و بدی های ثابت و ابدی. 

ج) شیوه های رفتاری خاص برخاسته از آن بینش ها و ارزش ها.

اینها همان اصول دین، اخلاق و احکام اسلامی است!

مراد از هجوم فرهنگی

و هجوم فرهنگی: یعنی حمله به این سه عنصراصلی فرهنگی.

هرگاه با شیوع فرهنگ دینی در جامعه، جوانان ما با اصول اعتقادی و اخلاقی و معارف قرآنی و احکام شرعی آشنا شوند و ما بتوانیم با جذابیت های هنری و پیشرفته ترین امکانات روز، آنان را به سوی زیبایی های دین جذب کنیم، تا در فضایی سالم بتوانند به آرامش معنوی برسند؛ آن وقت می توانیم ادعا کنیم که کاری فرهنگی انجام داده ایم؛ همچنین هرچه بتوانیم جوانانمان را از شیاطین جنی (ابلیس و هم کارانش) و انسی (هم نشین ناباب، ماهواره و…) دور کنیم به همان اندازه در محضر امام زمانمان رو سفید شده ایم و این حرکت فرهنگی می تواند، التیامی بر قلب رنجدیده ایشان باشد.

بر گرفته از: سخنان علامه بزرگوارمصباح یزدی دام ظله.

مراد از فرهنگ سازی دینی چیست؟

می توان در پاسخ این سؤال همان تعبیر جالب و جامع رهبری دام عزه را بگوئیم! و انگیزه ما شده؛ تا به تهیه پیش نیازهای آن بپردازیم. به عبارت دیگر آنچه لازمه آگاهی بخشی فرهنگ سازی دینی را آماده کنیم.! چرا که ما به این باور هستیم که اگر منابع دینی بطور شفاف الفبایی و موضوعی در اختیار نباشد. وقتی ظرفیتی پیدا شد؛ برای افراد قلم به دست و اهل هنر؛ از هنرمندان حوزه اندیشه ی دینی و هنر...،در آن حال و هوا؛ کمتر موفق می شوند؛ به فکر تحقیق آنچنانی در تمامی منابع و... داشته باشند. برعکس اما اگر منابع شفاف سازی شده همراه با نمونه کاربردها با جازبه های نگارشی و بی خط و ... در اختیار همگان بویژه هنرمندان عرصه آموزش و هنر باشد، از آنجا که بیشتر آنان از فطرت پاک خدا طلبی برخوردارند؛ خواه نا خواه اگر چه در همه منابع، دقت نکنند، لا اقل به بعضی که مطابق سلیقه آنان است مراجعه خواهند کرد و دعا خیر آنان شامل حال افراد مؤثر در فراهم سازی؛ این امکانات، که در این لحضه حساس یاریشان شده خواهد شد. بر عکس، ضرر در دسترس نبودن؛ چنین مجموعه هایی اینکه در این موقعیت؛ آنان که از آگاهی و بصیرت مردم ناراحتند؛ به صحنه آمده و خوراک انحرافی جدید و مناسب با محتوای آنچنانی که مناقع خودشان را تأمین می کند؛ در اختیار فرزندان ما گذاشته و در نتیجه (خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل) !

پاورقی:

 (4) استاد محمدتقی جعفری در کتاب "فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو" پس از بررسی تعریف‌های فرهنگ از دیدگاه ۲۴ کتاب لغت و دایرة‌ المعارف مشهور در بین اقوام و زبان‌های مهّم جهان می‌نویسد: "فرهنگ چیست ؟

البته اصطلاح فرهنگ؛ دارای معانی و مفاهیم متنوع است و در سیر تاریخی خود، معانی مختلفی را به خود گرفته است از جمله:

ادب، تربیت، دانش، معرفت، مجموعه آداب و رسوم و آثار علمی و ادبی یک ملّت، کتاب لغت، نیکویی، پرورش بزرگی، فضیلت، شکوه‌مندی، هنر، حکمت، شاخ درختی که زیر زمین خوابانند و بر آن خاک ریزند، و نیز تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، مکتب و ایدئولوژی. [1]

"فرهنگ عبارت است از کیفیّت یا شیوه بایسته و شایسته برای آن دسته از فعالیت‌های حیات مادّی و معنوی انسان‌ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان در "حیات معقول" تکاملی باشد".

گروهی از جامعه‌شناسان عقیده دارند "فرهنگ" تفکّر جمعی جامعه است که در پدیده‌ها و رفتارهای اجتماعی تجلی می‌یابد و تمامی امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، مادی و معنوی را متاثر می‌سازد.

1. ↑ صاحبی، محمدجواد، مناسبات دین و فرهنگ‌ در جامعه ایران، ج۱، ص۶۰. 61 62 و ، ج۲، ص۱۵۳.

به طور کلی فرهنگ، عبارت است از عقیده، برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی.

راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است.

والسلام مرتضوی

برچسب ها:

  • فرهنگ چیست و اقسام آن کدام استx
  • مراد از فرهنگ سازی چیستx
  • فرهنگ نامه نویسی یعنی چهx
  • ارتباط بین فرهنگنامه ها با فرهنگ سازی چگونه استx
  • مراد از فرهنگ سازی دینی چیستx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۹ ، ۱۹:۱۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)

در یکی از روزهای سال ششم هجری قمری خانه پاک علی(علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) با شادی و سرور به پیشواز نورسیده ای می رفت. دختری که سومین فرزند خانواده و اولین دختر حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. حضرت زینب (سلام الله علیها) در روز پنجم جمادی الاول سال ششم هجری قمری در مدینه به دنیا آمد.  قطعه ای از بهشت، ص 648.

آسمان بیفشان جای گل ستاره

داده حق به احمد کوثـری دوباره

بـر رخش محمّـد می‌کنــد نظاره

یا زینب یا زینب               خوش‌آمدی یا زینب

جبرییل طبعم امشب این خبر داد

نخــــل آرزوی فاطمــــه ثمــــر داد

ذات حـق به حیدر کوثری دگـر داد

یا زینب یا زینب               خوش‌آمدی یا زینب

این به خانۀ وحی یک بتول ثانی‌ست

لالــه‌زار حسنش صـورت معـانی‌ست

جاری از زبانش وحـی آسمـانی‌ست

یا زینب یا زینب               خوش‌آمدی یا زینب

ای همه ثنایت گفت‌وگوی مادر

آبـــروی حیــــدر! آروزی مــــادر!

وارث کمال و خلق ‌وخـوی مـادر!

یا زینب یا زینب               خوش‌آمدی یا زینب

ای که فوق هاجر آمده مقامت

مـادر مسیحـا گیـــرد احتـرامت

معجزات قــرآن ریــزد از کـلامت

یا زینب یا زینب               خوش‌آمدی یا زینب

ای سرشت زهرا!ای بهشت حیدر!

همــــره ولایـــت! همـــــدم بـــرادر!

از هــــزار مـــریـم رتبــه‌ات فــــراتــر

یا زینب یا زینب               خوش‌آمدی یا زینب

مــــادر ولایـــت دختـــــرش تویـی تو

خون حق حسین وخواهرش تویی تو

 جبهـــۀ امـــامت سنگـــرش تـویی تو

یا زینب یا زینب               خوش‌آمدی یا زینب

شخصیت حضرت زینب (علیها السلام)

روانشناسان می گویند: عامل وراثت، تربیت و محیط در تکوّن و ساختار پایه های شخصیت آدمی نقش بنیادین دارند.1

درباره حضرت زینب (علیها السلام)، سه اصل اساسی مزبور جایگاه ویژه داشت:

الف. وراثت: ایشان از سرچشمه نبوّت و ولایت نشأت گرفت، جدّش خاتم پیامبران (صلی الله علیه وآله) بود و حضرت زینب (علیها السلام) از خمیره ذات او آفریده شد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:

«... وُلدِ فاطِمَةَ فَانَا وَلِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، وَ هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی...»;2 فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امّکلثوم)، که من ولی و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شدهاند.

بنابراین، حضرت زینب(علیها السلام) ژن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را در خود داشت که وارث خاتمپیامبران(علیهم السلام) است و شخصیت ایشان از خمیرمایه وجود رسولاللّه(صلی الله علیه وآله) ریشه می گرفت.

مادر این بانو دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله) و بهترین زنان عالم است و پدرش مولای متقیان(علیه السلام)، وصی رسول خدا (صلی الله علیه وآله). از اینرو، شخصیت نازنین حضرت زینب (علیها السلام) آمیزهای از حالات ملکوتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، حضرت علی(علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) است و این بانو مراتب کمال خویش را از این سه شخصیت بزرگ به ارث گرفته است.

ب. تربیت: حضرت زینب (علیها السلام) از آغاز ولادت تا قریب شش سالگی، در دامان پُرمهر پیامبر و حضرت علی (علیهما السلام)تربیت یافت.3 ایشان از سینه مبارک حضرت زهرا (علیها السلام) شیر نوشید و در پرتو وجود حضرت علی (علیه السلام) و نظارت دقیق ایشان رشد کرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

«مَا نَحَلَ وَالِدٌ وَلَداً نَحلا اَفضَلُ مِن اَدَب حَسَن»;4

هیچ پدری هدیه ای برتر از حُسن ادب و تربیت نیک به فرزندش نداده است.

تربیت حضرت زینب (علیها السلام)، توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و حضرت علی (علیه السلام) و مادری همچون فاطمه زهرا (علیها السلام) و برادرانی همانند امام حسن و حسین (علیهما السلام) سبب شد که این شخصیت والامقام به عنوان سومین بانوی جهان اسلام پس از حضرت خدیجه (علیها السلام) و فاطمه زهرا (علیها السلام)، به شمار آید.

ج. محیط: یکی دیگر از پایه های مهم ساختمان شخصیت آدمی محیط است. حضرت زینب (علیها السلام) در محیطی که کانون فضایل، صفا و صمیمیت بود، رشد و نمو یافت. محیط زندگی حضرت زینب (علیها السلام) در شهر مدینه، خانه حضرت علی (علیه السلام)، فاطمه (علیها السلام)، حسن و حسین (علیهما السلام) بود; همان خانه ای که کعبه آمال و محبوب دل های مؤمنان بوده است. چنین محیطی نورانی و خانه ای بابرکت، ارزش های والای دینی و انسانی را در وجود پر برکت ایشان بارور و شکوفا ساخت.

1ـ عبداللّه شفیع آبادی، مبانی روانشناسی رشد، چ پنجم، تهران، چهر، 1371، ص 23ـ31.

20ـ سیدمرتضی حسینی فیروزآبادی، الفضائل الخمسه، انتشارات فیروزآبادی، 1374، ج 3، ص 150.

3ـ محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص 29.

4ـ محدّث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آلالبیت، 1407، ج 15، ص 164ـ165.

فضیلت های حضرت زینب (علیها السلام)

از جمله فضیلت های حضرت زینب (علیها السلام) علم و دانش اوست:

سخنان و خطبه های عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کوفه، مجلس عبیداللّه بن زیاد و همچنین در دربار یزید، از سوی حضرت زینب (علیها السلام) هر کدام شاهدی بر توانایی دانش این بانوست.

دربارة این خاندان گفته شده: «إِنَّ هَؤلاَء وَرَثُوا العِلمَ وَ الفَصَاحَةَ زُقُّوا العِلمَ زُقّاً».

حضرت زینب (س) علاوه بر علم لدّنی، تمام شرایط یک راوی موثّق را در حدّ کمال داراست. بدین لحاظ، به او (س) عالمه گفته‌اند.

همچنین علم پیشگویی حوادث را نیز دارا می‌باشد، چنان‌ که کیفیّت شهادت خود را پیشگویی کرد.

صفت دیگر ایشان (ع) عقیله است که ابن‌عبّاس به او داده است. همچنین مفسّری بی‌بدلیل است؛ زیرا خطبه‌های آن حضرت (س) آکنده از آیات قرآنی است.

جایگاه علمی حضرت زینب (س)

برای حضرت زینب(س) القاب علمی گوناگونی ذکر نموده‌اند که عبارتند از: «عالمةٌ غیرَ مُعلمةٍ: دانای نیاموخته»، «فهمةٌ غیرَ مُفهِّمةٍ: فهمیده بی‌آموزگار»، «نائبةُ الزّهراء: جانشین حضرت زهرا، سلام‌الله علیها»، «عَقیلةُ النِّساء: خردمند بانوان»، «سیّدة العَقائِل: بانوی بانوان خردمند»، «سُلالةُ الوِلایة: فشرده، خلاصه و چکیدة ولایت»، «وَلیدةُ الفَصاحة: زادة شیواسخنی»، «عَقیلةُ خِدر الرّسالة: خردمند پرده‌نشینان رسالت»، «بلیغة: سخنور رسا»، «فصیحة: سخنور»، «صدیقة الصّغری: راستگوی کوچک (در مقابل صدیقه کبری سلام‌الله علیها)»، «المُوثَّقة: بانوی مورد اطمینان»، «عقیلة الطّالبین: بانوی خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان)»، «الفاضلة: بانوی بافضیلت»، «الکاملة: بانوی تامّ و کامل»، «عقلیة الوحی: بانوی خردمند وحی»، «عقیلةالنّبوّة: بانوی خردمند پیامبری»، «رَبیعَةُ الفضل: پیش‌زادة فضیلت و برتری»، «عقلیة القریش: بانوی خردمند قریش»، «سلیلة الزّهراء: چکیده و خلاصة حضرت زهرا، سلام‌الله علیها»، «آیةٌ مِن آیات‌الله: نشانی از نشانه‌های خداوند» (ر.ک؛ رسولی، بی‌تا: 13؛ بحرانی اصفهانی، 1409 ق.، ج 11: 948 و اصفهانی، بی‌تا: 137).

این جستار بر آن است تا با تکیه بر پنج ویژگی علمی ایشان (عالمه، معلّمه، عقیله، محدّثه، مفسّره) که در میان این القاب جامع‌تر است و نمود آنها در زندگی ایشان بیشتر، به بررسی مقام و جایگاه علمی آن حضرت بپردازد.

1)علم لدنّی

علمی که در ذات شخص آفریده شده است و او از کسی فرا نگرفته (رهبری،1390: 244)، علم حقیقت و علم عارفان و صدّیقان است

(ر.ک؛ میبدی، 1371، ج 3: 341).

لذا علم لدنّی برتر از علم اکتسابی است، چون از طرف خداوند به صورت مستقیم به برخی انسان‌ها داده می‌شود که شرایط آن را طبق آیة ﴿...وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ...﴾ (البقره/282) تقوا، تزکیه و تهذیب نفس است تا افاضات الهی حاصل شود.

همچنین است آیة ﴿...وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا: و از نزد خود به او (خضر) علم آموختیم﴾ (الکهف/ 65)

که حاکی از افاضة بی‌ واسطة اینگونه علوم است.

 لذا علم خاتم‌الأنبیاء و خاندانش، از جمله زینب کبری (س) از جنس همان علمی است که به حضرت خضر (ع) افاضه شد و کلام معصوم، حضرت امام سجّاد (ع) سند و مؤیّد این امر است: «عمّتی أنتّ بِحمدالله عالمةٌ غیر معلَّمة و فهمةٌ غیر مفهَّمة: عمّه جان! تو عالمه‌ای هستی بدون اینکه معلّم داشته باشی و فهمیده‌ای هستی بی آنکه کسی مطالب را به تو فهمانده باشد» (حسّون، 1379: 437؛ رسولی، بی‌تا: 15 و مجلسی، 1403ق.:  64).

امام حسن، علیه‌السّلام، هم خواهر خود را چنین خطاب فرموده است: «خواهرم! حقّا که تو از درخت نبوّت و معدن رسالت هستی» (محمّدی اشتهاردی، 1379: 74).

لذا به استناد این سخنان و اوصاف علمی حضرت، می‌توان ایشان را بارزترین مصداق برای آیات و احادیثی دانست که در شأن علما بیان شده‌اند.

پیامبر (ص) فرمودند: «عالمان وارثان پیغمبرانند» (عاملی، 1409ق.، ج 27: 79؛ نوری، 1408ق.، ج 17: 299 و قمی، 1414ق.، ج 6: 344).

زینب (س) وارث علم و حکمت نبوی و فصاحت علوی

زینب (س) وارث علم و حکمت نبوی و فصاحت علوی بود (همانگونه که قبلاً در ویژگی‌های کلامی اهل بیت (ع) ذکر شد،) آنان فلسفة احکام را می‌دانستند و کلام آنان سرشار از حکمت بود که بعضاً آنها را برای افراد تبیین می‌کردند. گاهی از علم به حکمت تعبیر می‌شود؛ مانند آیة ﴿...وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا...: و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است...﴾ (البقره/269). خداوند از علم به حکمت تعبیر فرموده است (طبرسی، 1377، ج 1: 147 و طوسی، بی‌تا، ج 2: 349) و حکمت را سرشار از عظمت و خیر و برکت معرّفی نموده است؛ زیرا که عالم و دانشمند، استوارتر از جاهل می‌اندیشد و گفتار و رفتار او با متانت و استحکام توأم است. در حدیث دیگری از نخستین عالم و معلّم، پیامبر اکرم (ص)، در تکریم مقام علما آمده است: «نزدیکترین مردم به مقام و مرتبت نبوّت، دانشمندان و مجاهدان راه حق هستند» (حسینی علوی، بی‌تا: 46؛ حکیم، بی‌تا: 7؛ آملی،1381: 12 و العاملی، 1409ق.: 85). حال آنکه زینب کبری (س) هم سلالة نبوّت بود و هم در سخن معصوم به اهل علم بودن (عالمة غیر معلّمه) و فرهیختگی ستوده شده است. به علاوه، ایشان در زمرة مجاهدان مذکور در حدیث شریف نبوی هم قرار می‌گیرند؛ زیرا با جان و مال و فرزندانش در راه خدا به دفاع از ولایت پرداخت. در تأیید قرآنی، جایگاه والای ایشان در امر جهاد آیة زیر مورد استناد است: ﴿الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ...: آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقام ایشان نزد خدا برتر است...﴾ (التّوبه/20).جهاد، به کار بستن نهایت درجة قدرت و طاقت است (ر.ک؛ موسوی همدانی، 1374، ج 16: 152). معمولاً اوّلین معنایی که از جهاد در ذهن متبادر می‌شود، مبارزه در میادین جنگ است، امّا این یکی از جنبه‌های جهاد است و گاهی جهاد به‌گونه‌ای است که نیازی به کشیدن شمشیر و جنگیدن نیست.

با توجّه به اینکه حضور زنان مسلمان هنگام جنگ و در صحنه‌های جهادی شکلی متفاوت و در خور شأن یک زن دارد، اُسوه‌های جهادی زنان در صدر اسلام، همچون حضرت زهرا (س) در دفاع از ولایت و پاسداری از سنّت‌های راستین نبوی در مقابل بدعت‌ها و انحراف‌ها از طریق احتجاج و خطبه‌های کوبنده و نهایتاً اظهار نارضایتی و بیزاری (از برخی افراد) در راستای تحقّق اهداف راستین دین خود مبارزه نمودند. زینب کبری(س) هم به تبع از مادر خود به ادامة مبارزه و جهاد در این راه پرداختند.

علاّمه أسد حیدر ویژگی جهادی زینب کبری (س) را اینگونه بیان می‌کند: «زینب دختر علی (علیهماالسّلام) با ثبات قلب در میدان جهاد ظهور می‌کند... او نقش جهادی خود را قهرمانانه ایفا نمود... او برای رضای خدا و جهاد در راه او، مصایب و سختی‌ها را تحمّل کرد» (بحرانی اصفهانی، 1409ق.، ج 11: 951). همچنین آیت‌اللّه سیّد أبوالقاسم خوئی (ره) جهاد حضرت را اینگونه وصف می‌کند: « به درستی که او شریک برادرش، حسین(ع)، در دفاع از اسلام و جهاد در راه خداست....». (خویی، 1413ق.، ج24: 219). تجسّم جهاد در سیرهای زینبی، به استناد تاریخ و روایات ترک مال و رفاه در زندگی، تقدیم فرزندان، ولایت‌مداری و ... است که او را همسنگر حسین (ع) و شریک او در راه عقیده و جهاد او کرده بود. لذا شکل مبارزات جهادی زنان اهل بیت (ع) به‌گونه‌ای بود که با عفّت و شخصیّت آنان هیچ گونه منافاتی نداشته است.

2) علم بلایا و منایا

یعنی علم پیشگویی حوادث و خبر داشتن از وقایع آینده و تاریخ و کیفیّت شهادت خود و دیگران (محدّثی، بی‌تا: 5). نظر به اینکه نایب امام معصوم باید فردی فقیه و خبره باشد، زینب عالمه (س) تنها زنی بود که در مقطعی از زمان نایب ولایت و مدافع به حق آن بود. ایشان همچون اصحاب خاصّ پیامبر (ص)، سلمان، ابوذر و برخی از یاران حضرت علی (ع)، مانند میثم تمّار و رشید هجری، علم آگاهی از حوادث آینده (علم بلایا و منایا) را داشت که آن را از پدر بزرگوار خود فراگرفته بود (مامقانی، بی‌تا، ج 1: 253 و محلاّتی، 1380، ج3: 57). همچنین در دوران خلافت امام علی (ع) ایشان در متن جریان‌های سیاسی و اجتماعی جامعه قرار داشت (بشیری، 1385: 39) و پس از شهادت مادر، جانشین و حامل رسالت وی شدند. او شاهد خیانت معاویه به امام حسن (ع) و خیانت دنیاپرستان به ایشان بود. پس از حسین (ع) هم پرچمدار مرجعیّت امّت اسلام شد و باید امام و امامت را از گزند این فاجعه حفظ می‌ کرد.

زینب (س) از جانب امام حسین (ع) نیابت خاص داشت و مردم در احکام حلال و حرام به او مراجعه می‌ کردند. این وصایت تا بهبودی امام زین‌العابدین (ع) از بیماری ادامه داشت (میانجی، 1384: 5).

در اثبات‌الوصیّه آمده که حسین (ع) به خواهرش زینب وصیّت کرد و در زمان امام چهارم (ع)، علوم آل محمّد(ص) برای پرده‌پوشی بر امام چهارم و حفظ جان او از زبان زینب (س)، دختر علی، نشر می‌شد (مسعودی، 1384: 272؛ قمی، بی‌تا، ج 1: 316 و بهشتی1368: 51). این شواهد حاکی از جایگاه و ظرفیّت علمی ایشان در دریافت علوم شریعت، نشر و پاسداری از آنهاست.

مرجعیّت فکری و فتاوی حضرت زینب (س) در برطرف کردن نیازهای شرعی و علمی مردم آنقدر مورد توجّه مردم قرار گرفته بود که از این محبوبیّت تهدیدی جدّی احساس شده بود و عمرو بن سعید

(فرماندار مدینه) آن حضرت را تبعید کرد (القطیفی، 1412ق.، ج 1: 466؛ شهرستانی، 1416ق.، ج6: 1؛ حسنی، بی‌تا: 16؛ محسن‌زاده، 1388: 71 و عبّاسی غریب، 1372: 154). او در نامة خود به یزید، خطر وجود حضرت را اینگونه گزارش داد: «همانا وجود زینب میان اهل مدینه محرّک افکار است و او زنی بافصاحت، خردمند و تیزهوش است. او و همراهانش برای خونخواهی حسین تصمیم به شورش دارند» (شهرستانی، 1416: 7). 

شکوه علمی حضرت کمر دشمن را به لرزه درآورده بود و از آن احساس خطر می‌کرد. ایشان همانند مادرش، فاطمه (س)، جز در ضرورت از خانه خارج نمی‌شد، امّا دورادور چشم بیدار جامعة خویش بود و تأثیر عمیق سخنانش را از رسوایی دستگاه اموی، پشیمانی مردم، حتّی یزید و حرکات شورشی علیه امویان را می‌توان دریافت.

نمونة دیگر نبوغ آن عالمه، جمله‌ای است که در پاسخ ابن‌زیاد فرمودند. زمانی آن حقیر به حضرت (س) گفت: «کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟!» فرمود: « چیزی جز زیبایی ندیدم» (حسینی موسوی، 1418ق.، ج2: 363 و جزایری، 1427ق.، ج1: 243). این جمله را سالیان است که اهل علم و ادب در تفسیر و تحقیق آن می‌ کوشند که افق نگاه حضرت در چه حد بود که از آن قتل‌گاه خونین زیباییش را درک کرد؟! این بصیرت در برداشت از حوادث، تجلّی تحقّق وعده‌ای است که خداوند در کلام خود داده است: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً ...: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما وسیله‏ اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمى‏ دهد...﴾ (الأنفال/29). چنین برداشتی از این فاجعة دلخراش آن هم از طرف یک زن که وجودی لطیف و سرشار از مهر و عطوفت دارد، واکنشی شگفت و تأمّل‌برانگیز است. بر این اساس، در واکاوی اینگونه رفتارها در سیرة ایشان می‌توان به زیر مجموعه‌ای از آگاهی رسید؛ دانشی خاص برای انبیاء، ائمّة اطهار و اولیاء‌الله است که آن بانوی خردمند و عالمه هم از آن بهره‌مند بود.

ب) عقیله

لقب عقیلة بنی‌هاشم را صاحب‌نام‌ترین راویان صدر اسلام، ابن‌عبّاس به او داد (بحرانی اصفهانی، بی‌تا: 195). بنی‌هاشم در میان اقوام، برجسته و دارای مقامی والا بودند و از حضرت زینب (س) احادیثی را نقل می‌کردند؛ از جمله ابن‌عبّاس، دانش‌آموختة مکتب علوی که به القاب علمی بسیار و الا همچون حبرالأمّة،ت رجمان‌القرآن، شیخ‌المفسّرین و... ملقّب بود، از ایشان حدیث نقل می‌کرد. حضرت خطبة فدکیّه را برای ابن‌عبّاس نقل فرمود. پس ابن‌عبّاس در مقام ایشان گفت: «حدّثَتنا عقیلتَنا: بانوی خردمند ما گفت...»

(شریف القرشی، بی‌تا: 6؛  قزوینی، 1409ق.: 2 و بهشتی 1368: 51). عقیله یعنی بانوی گرامی و مخدّره (ر.ک؛ مصطفی، بی‌تا، ج2: 617). از این رو، فرزندان آن حضرت را بنی‌عقیله می‌گفتند (ر.ک؛ عزیزی، بی‌تا: 8). نبوغ علمی آن بانو از کودکی شگفت‌آور بود، به‌ویژه در مسایل اعتقادی.

روزی حضرت علی (ع) زینب (س) را بر زانوی خود نشانده بود. به او فرمود: بگو یک. زینب هم گفت یک. پدر فرمود: بگو دو. زینب ساکت شد. علی (ع) به او فرمود: دخترم سخن بگو. زینب گفت: زبانی که به گفتن یک گردش کرده، چگونه دو بگوید؟! امام از پاسخ حکیمانه و عالمانة دخترش بسیار مسرور گشت و او را بوسید (ر.ک؛ حسینی علوی، بی‌تا: 3؛ الحائری، 1385، ج2: 232 و محمّدی اشتهاردی، 1379: 35).

نیشابوری در رسالة علویة خود آورده است که زینب (س) در فصاحت و بلاغت و نیز زهد و عبادت همچون پدرش علی مرتضی و مادرش زهرا، علیهما‌السّلام بود (بحرانی اصفهانی، 1409، ج 11: 951).

امّا مدیریت بحران کربلا، از جانب امام معصوم (علیه‌السّلام) به حضرت زینب (س) واگذار شد. ایشان هم در اطاعت از امام خود فرمودند: «ای برادر! آسوده‌خاطر باش. مرا آنگونه که می‌پسندی، خواهی یافت» (نشریّة الکفیل، 1434ق.: 7 و حسنی، بی‌تا: 7).

این پاسخ در واقع، اوج توانایی و کفایت ایشان برای ادارة این جریان را می‌رساند. اساس مسئولیّت او در دو محور قرار می‌گرفت: یکی آغاز جنگی نرم علیه امویان، و دیگری حفاظت از حضرت سجّاد (ع) و اسیران بود که سخنان آن حضرت موجب هجومی دیگر علیه آنان نشود. این مسئولیّت بسیار سنگین تدبیری والا اقتضاء می‌کرد. همچنین نیاز اساسی در مدیریّت این شکل از جنگ و جهاد، موقعیّت‌شناسی بود که حضرت زینب (س) در آن شرایط گاه با کلام خود و گاه سوز دل و گریه‌هایش که پشیمانی و خجلت آنان را در پی داشت، به دفاع از ولایت برخاست.

زینب دست‌ پروردة دامان مادرش، زهرا (س)، بود که خطبة طولانی او در مسجد مدینه، میزان علم آن حضرت در پاسخگویی به پرسش‌های زنان (ر.ک؛ موسوی الکعبی، بی‌تا: 26 و مجلسی، 1403ق.، ج 2: 3)، تبادل افکار با علی (ع) (ر.ک؛ سلمانپور، 1380: 86) و از مصحف او (مصحف فاطمه) می‌توان جایگاه علمی او را در فضای متشنّج و بیمار آن جامعه دریافت.

قبل از حادثة عاشورا در تاریخ برای حضرت زینب (س) هیچ سخنرانی در اجتماع مردان ثبت نشده است. امّا شرایط اقتضا می‌کرد که به سخنرانی در جمع نامحرمان و دستگاه‌های فاسد اموی به افشاگری آنان بپردازد. حتّی زمانی که امام سجّاد(ع) می‌توانست به افشاگری خاندان اموی برخیزد، زینب (س) این مسئولیّت را بر عهده گرفت، چراکه جان حضرت سجّاد(ع) در خطر بود.

بشیر بن خزیمه اسدی نقل کرده که «فصیح‌تر از او ندیدم. گویی از زبان امیرالمؤمنین بود که سخن می‌گفت. پس اشاره کرد به مردم که ساکت شوند. پس نفس‌ها در سینه حبس شد. آنگاه خطبة بلیغ خود را بیان فرمود» (طوسی، 1414ق.: 92 و شیخ مفید، 1413ق.: 207). نور‌الدّین جزایری در خصائص‌الزینبیّه در مورد حضرت چنین نوشته است: «منطق او همانند منطق پدرش است» (عزیزی، بی‌تا، ج 2: 16). علی (ع) در توصیف خود فرموده است: « همانا پروردگارم به من قلبی آگاه و دانا و زبانی سخنگو بخشده است» (آمدی، 1366: 63 و سیوطی، 1371: 142).

اخلاق زینبی خلقیّات علوی و فاطمی

لذا اخلاق زینبی خلقیّات علوی و فاطمی را در علم، منطق، فصاحت، شجاعت و... را برای دیگران و دشمنان متجلّی نمود، به گونه‌ای که یزید پس از عجز در برابر وی، او را «سجّاعه» خواند. این تعبیر نشان از عجز دشمن و مدّعیان فصاحت در سخنوری در مقابل کلام غرّای ایشان دارد؛ کلامی که حقّ و حقیقت را درگوش یزیدیان فریاد می‌زد؛ کلامی که با کلام خداوند آمیخته شده بود و هزاران سؤال از یزید و مردم فریب‌خوردة آن جامعه داشت.

ج) محدّثه

نام حضرت زینب (س) در کُتُب رجالی شیعه

(ر.ک؛ ابن‌بابویه، 1413ق.، ج 3: 567؛ الموسوی الخویی، 1413ق.، ج 24: 135 و مامقانی، بی‌تا، ج 1: 27)، من لا یحضره الفقیه، وسائل الشّیعه (حرّ العاملی، 1409ق.، ج1: 22) و بحارالأنوار و ...آمده است.

در باب شخصیّت روایی حضرت زینب (س) علمای بزرگی از جمله آیة‌الله خوئی، سیّد نورالدّین جزایری، ابوالفرج اصفهانی و ... سخن گفته‌اند. او در خردسالی راوی خطبة مادرش بود و روایات او هیچ شبهه‌ای در اعتبار نداشت، چراکه او عالمة غیر معلّمه بود و تمام شرایط یک راوی موثّق را در حدّ کمال، بلکه فراتر از آن در خود داشت.

حضرت زینب (س) را صحابة پیامبر دانسته‌اند. او از پدر، مادر و برادران بزرگوارش حسن و حسین (علیهم‌السّلام)، أُمّ هانی، عبد‌الله بن جعفر (ر.ک؛ عزیزی، بی‌تا: 12)، همسران پیامبر (ص) (ر.ک؛ ابن‌سعد، 1377، ج 8: 461)، أمّ ایمن (ر.ک؛ ابن‌قولویة قمی، 1385: 567) و أسماء بنت عمیس (ر.ک؛ رحمانی همدانی، 1378: 79 و غروی، 1375: 198) به نقل حدیث پرداخته است. همچنین از حضرت زینب(س) هم افرادی به نقل حدیث پرداخته‌اند که از جملة آنها می‌توان امام زین‌العابدین (ع) (ر.ک؛ صدوق ،1425ق.: 567)، فاطمه بنت حسین بن علیّ بن أبی‌طالب (ع) (ر.ک؛ صادقی اردستانی،1372: 100 و بحرانی، 1409ق.، ج 21: 345)، عبدالله بن عبّاس (ر.ک؛ اصفهانی،1380: 91)، زید بن علیّ بن الحسین (مجلسی، 1403ق.، ج29: 239)، احمد بن محمّد بن جابر (ر.ک؛ صدوق،1425ق.: 320)، عطاء بن سائب، محمّد بن عمرو، عباد عامری، جابر بن عبدالله انصاری را نام برد (ر.ک؛ غروی،1375:198 و صادقی اردستانی1372: 100). برخی از این احادیث، حدیث »الجارّ ثمّ الدّار» (صادقی اردستانی، 1373: 1)، نزول مائده بر مادرش حضرت زهرا (س) (ر.ک؛ ابن‌طاووس، 1399: 4 و طوسی،1414ق.: 879)، حدیث أمّ ایمن (ر.ک؛ صادقی اردستانی،1373: 1 و ابن‌قولویة قمی،1385: 571ـ566)، حدیث فاطمیّات (بحرانی، 1409: 345) و... هستند.

ابن‌سعد در الطّبقات الکبری، زینب (س) را جزء راویانی ذکر می‌کند که از همسران پیامبر و دیگران (و آنها از پیامبر (ص)) حدیث نقل کرده‌اند (ابن‌سعد، 1377، ج8: 461). مرحوم طبرسی در أعلام الوری بر این قول تأکید می‌کند و می‌گوید: «او از مادرش فاطمه (س) حدیث نقل می‌کرده است» (طبرسی، بی‌تا: 294).

علاّمه مامقانی او را از «محدّثات» شمرده است و دربارة آن عُلیا مخدّره نوشته است: «صدوق او را در مشیخه نام برده است... و ابن‌اثیر در أسد‌الغابه او را از صحابه دانسته است...زینب!

زینب کیست؟! تو چه می‌دانی که زینب کیست؟

او عقیلة بنی‌هاشم است که در صفات ستوده، برترین است و کسی جز مادرش بر او برتری ندارد تا جایی که اگر او را صدیقة صغری بخوانیم، حق گفته‌ایم» (عسقلانی، بی‌تا، ج3: 500 و مامقانی، بی‌تا، ج3: 79). ابن‌اثیر نام زینب (س) را در زمرة اصحاب رسول خدا (ص) ذکر کرده است و دربارة او می‌گوید: «زینب زنی عاقل، خردمند، و با منطق قوی بود... و سخن او با یزید در تاریخ مشهور و مذکور است و این سخنان دلیل بر عقل و قوّت قلب اوست» (ابن‌اثیر جزری، بی‌تا، ج5: 300).

بر این اساس، حضرت زینب را می‌توان یکی از ناقلان و حافظان میراث حدیثی شیعه دانست که اعتبار و سندیّت روایاتی که ایشان در سلسلة سند آنها قرار گرفته، محرز و مایة اطمینان محدّثان و محقّقان حدیثی است؛ زیرا سخن صحابه به جهت تعلیم و تربیت یافتن او نزد پیامبر، اعتبار حدیثی مسند و منقول از پیامبر را دارد. جایگاه والای حدیثی و روایی ایشان نزد رجالیّون آنگونه بود که به جز زنان اهل بیت(ع) به ندرت بانویی در چنین جایگاه حدیثی قرار می‌گیرد. شاهد ما در این باره کُتُب رجالی است که ایشان را در اعتبار، پس از حضرت فاطمه (س) قرار می‌دهد.

هـ) معلّمه

خانة حضرت زینب (س) و مکتب او، مهبط وحی بود. تدریس او هم بر عهدة خمسة طیّبه بود (استادانی که مقام عصمت و طهارت آنها را قرآن تأیید کرده است)؛ زیرا که او در شرایط بسیار سختی قرار خواهد گرفت و آزموده خواهد شد. با رحلت جانسوز مادر و جدّ بزرگوارش، باید همدم پدر می‌شد و جای خالی مادرش را برای خواهر و برادرانش پُر می‌کرد. پس از مادر، پدر که بزرگترین پشتگرمی بود، از پیش زینب می‌رود. بعد از پدر باید غم برادر بزرگترش را به جان می‌خرید و در آخر هم مهم‌ترین و جانکاه‌ترین مسئولیّت حضرت (س)، با سفر برادر و امام خود آغاز می‌شد.

آنجا بود که زینب (س) باید تمام آموخته‌هایی را که خمسة طیّبه در وجود او نهادینه کرده بودند، در مکتب عاشورا به نسل‌های بعد تعلیم می‌داد. ایشان در زندگی، علم خود را محصور نمی‌کرد، لذا می‌توان ایشان را یکی از افراد معنی به این حدیث از جدّ بزرگوارشان دانست.

ایشان می‌فرمایند: «زندگی افراد عالم و دانشمند بر روی پهنة زمین همانند وجود ستارگان در آسمان‌هاست که انسان به مدد درخشش آنها در خشکی و دریا، در دل شب و تاریکی‌ها راه خود را بازمی‌یابد...» (العاملی، 1409ق.: 85 و المتّقی الهندی، 1409ق.، ج 10: 151).

وی معارف و معالم خود را نه تنها برای زنان، بلکه برای برخی مردان هم شرح و تبیین می‌کرد. فضای حاکم بر آن ایّام به گونه‌ای بود که درس خواندن و فعّالیّت بیرون از منزل برای زنان و دختران امری غیرمعمول بود و در فضای مردسالار و متعصّب آن روز آموزش و آشنایی با خطّ و نوشتن را جایز نمی‌دانستند.

لذا ایشان حصار عقاید و تعصّبات پوچ را شکسته و یکّه‌تاز میدان علم و دانایی و دفاع از آن شد.

مقام معلّمی زینب (س)

در مقام معلّمی زینب (س) زبان قاصر است، چراکه تمام ابعاد شخصیّتی او، چه در عمل و چه در فکر و روح همگی الگویی تام، اوّلاً برای انسانیّت و ثانیاً برای مسلمان بودن است. او اجازه نداد کربلا فقط صحنه‌ای از یک حادثة غم‌انگیز باقی بماند.

او معلّم صبر و بردباری، شجاعت، تقوا و عبادت، ولایت‌مداری، زهد، عفّت و پاکدامنی، و صفات برجسته و متعالی دیگری است که نام بردن آنها در این مقال نمی‌ گنجد.

راجع به نمونه خدمات علمی و استادی حضرت زینب (س) مطالب مفیدی در سایت (مدرسه تعلیم و تربیت) آمده مراجعه شود!

د) مفسّره

روایات زیادی ناظر به مقام علمی اهل بیت (ع) در باب قرآن است؛ از جمله روایاتی که خبر می‌دهند از اینکه اهل بیت (ع) عالم به تفسیر و تأویل قرآن هستند. علم آسمان‌ها و زمین را از آن استخراج می‌کنند. اصلاً اهل قرآن هستند و اگر بخواهند دربارة فاتحةالکتاب تفسیر بنویسند، باید آن را بار هفتاد شتر کنند.

همانگونه که در ینابیع‌المودّه آمده است که ابن‌عبّاس می‌فرماید: «من نزد امیر مؤمنان تفسیر می‌آموختم. حضرت به من فرمود: ای پسر عبّاس! اگر من آنچه را که در هفت آیة سورة حمد است، از «ب» بسم‌الله تا «وَ لاَ الضَّالِّین»، برای شما بگویم و شما هم گفته‌های من را بنویسید و بعد از اینکه من پایان آن را اعلام کنم، هفتاد شتر جوان را باید بیاورند تا این نوشته‌ها را بار کنید» (القندروزی، 1422ق.، ج 1: 205). اینکه اهل بیت عالم به قرآن، از آغاز تا به انجام هستند، نشان آن است که آنان راسخون در علم‌اَند (ر.ک؛ مجلسی، 1403ق.، ج23: 197).

لذا تربیت در محیط وحیانی و رشد یافتن در محضر پیامبر و معصومین، علیهم‌السّلام، که جامع‌ترین افراد در تفسیر و تأویل‌اَند، حضرت زینب (س) را مفسّری بی‌بدیل ساخت.

خداوند مقام علمی آنان را اینگونه بیان فرموده است: ﴿...وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ...: تفسیر و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمى‏دانند...﴾ (آل‌عمران/7). راسخون، اهل بیت پیغمبرند (ر.ک؛ عروسی حویزی، 1415ق.، ج1: 316، بحرانی،1416 ق.، ج1: 597 و حسینی شاه عبد‌العظیمی،1363، ج2: 19).

زینب کبری فرزند و دانش‌ آموختة مکتب چنین مفسّری بود. لذا با این اوصاف می‌توان دریافت که از قرآن کریم و تفسیر آن، چه میزان علم نزد زینب کبری(س) بود: ﴿بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ...: بلکه این آیات روشنى است که در سینة دانشوران جاى دارد...﴾ (العنکبوت/49).

لذا تأمّل در سخنان حضرت زینب (س)، همان مفسّری که خاندانش به عِدل قرآن تعبیر شده‌اند، پیوند عمیق کلام ایشان با آیات قرآنی را به خوبی می‌نمایاند.

اقتباس مکرّر از آیات الهی و تطبیق آن بر اوضاع کوفیان در خطبه‌ها و سخنان، خود قرینه‌ای دیگر در علم ایشان به تفسیر، تأویل و تطبیق آیات قرآنی است و تقریباً در تمام تفاسیر، مصداق آیة فوق، حضرت محمّد و اهل بیت ایشان (علیهم‌السّلام) به طور خاص، و عالمانی که به ایشان اقتدا می‌کنند، به طور عام، معنا شده‌اند (ر.ک؛ طبرسی، 1372، ج 8: 451؛ مغنیه، بی‌تا، ج 1: 527؛ مدرّسی، 1419ق.، ج 9: 471 و عروسی حویزی، 1415ق.، ج 4: 166).

سیّد نورالدّین جزایری هم در خصائص الزّینبیّه، جایگاه علمی و فعّالیّت‌های آموزشی ایشان در جامعه را اینگونه توصیف می‌کند:

«روزگاری که امیرالمؤمنین (ع) در کوفه بود، زینب (س) در خانه‌اش مجلسی داشت که برای زنان قرآن را تفسیر و معنا می‌کرد. روزی «کهیعص» را تفسیر می‌نمود که امیرالمؤمنین (ع) به خانة او آمد و فرمود: ای نور و روشنی دو چشمان! شنیدم برای ز‌نان «کهیعص» را تفسیر می‌نمایی. زینب (س) گفت: آری.

امیرالمؤ منین (ع) فرمود: این رمز و نشانه‌ای است برای مصیبت و اندوهی که به شما عترت و فرزندان رسول خدا (ص) روی می‌آورد. پس از آن مصایب و اندوه‌ها را شرح داد» (مکارم شیرازی، 1361، ج 13: 7؛ عروسی حویزی، 1415ق.، ج 3: 319 و جزایری،1379: 60).

لذا هر کس بنا به ظرفیّت خود از اسرار و تأویل آیات قرآن آگاه می‌گردد و آنان که علم ایشان از علم بی‌پایان پروردگار سرچشمه می‌گیرد، طبعاً به همة اسرار و تأویل‌های قرآن آشنا هستند. امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «مَن فَهِمَ القرآنَ فَسَّرَ جُمَل العِلم: هر کس قرآن را بفهمد، همة علوم را جملگی تفسیر می‌کند» (فیض کاشانی، 1416ق.، ج1: 36). با توجّه به این سخن، تسلّط حضرت زینب (س) بر علوم دیگر، علاوه بر علم به فهم و تفسیر قرآن اثبات می‌شود.

در روایتی دیگر آمده است: «حضرت زینب (س) در محضر دو برادر خود، حسنین (ع)، نشسته بود و آنها دربارة گفتار رسول خدا (ص) با هم گفت‌وگو می‌کردند. زینب (س) عرض کرد: شنیدم می‌گفتید رسول خدا (ص) فرمود: بعضی از امور حلال آشکار است و بعضی حرام آشکار، ولی بعضی شبهه‌ناک است که بسیاری از مردم حکم آن را تشخیص نمی‌دهند... آنگاه زینب (س) چنین شرح داد: هر کس از امور مشتبه پرهیز کند، دین و آبرویش را از انحراف حفظ می‌کند و هر کس که مرتکب امور شبهه‌ناک شد، پایش به سوی حرام می‌لغزد؛ مانند چوپانی که گوسفندانش را در نزدیک پرتگاهی عبور می‌دهد، قطعاً احتمال سقوط آن گوسفندان از آن پرتگاه بسیار است. بدان که هر چیزی پرتگاهی دارد. اموری را که خداوند حرام کرده، همان پرتگاه هستند. ارتکاب امور شبهه‌ناک، نزدیک به آن پرتگاه خواهد بود که موجب سقوط خواهند شد. در هر انسانی عضوی وجود دارد که اگر صالح شود، موجب صالح شدن سایر اعضاست و اگر فاسد شود، باعث فاسد شدن سایر اعضا می‌گردد. آن عضو، قلب است. ای برادرانم! (حسن و حسین) آیا از پیامبر (ص) که به تأدیب الهی ادب شده، شنیده‌اید که فرمود: خداوند مرا تأدیب نمود و نیکو ادب کرد؟!» (مجلسی،1403ق.، ج16: 210 و ج68: 382 و محمّدی ری‌شهری،1367، ج 1: 78). حلال آن است که خداوند آن را حلال نموده، قرآن آن را بیان کرده است و پیامبر (ص) آن را توضیح داده است؛ مانند: حلال بودن خرید و فروش، اقامة نماز در وقت خود، ادای زکات، انجام روزة ماه رمضان و حج برای مستطیع، ترک دروغ، نفاق و خیانت و نیز مانند امر به معروف و نهی از منکر. به این ترتیب، عبارتی را که از جدّ بزرگوار خود شنیده بود، به خوبی برای برادران خود تفسیر و تحلیل کرد (ر.ک؛ عزیزی، بی‌تا: 2؛ میرزایی، 1386: 223 و محمّدی اشتهاردی، 1379: 76ـ74). جدول زیر سخنان حضرت (س) (در کوفه و شام) و میزان تطبیق آنها با آیات قرآنی را نشان می‌دهد (برای مطالعة خطبه به صورت کامل، ر.ک؛ مدرسی، محمّدتقی. (1416ق.). الصّدیقة زینب شقیقة الحسین(ع). تهران: بی‌نا. صفحة20):

والسلام مرتضوی

برچسب ها:

  • ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)x
  • شخصیت حضرت زینب (علیها السلام)x
  • فضیلت های حضرت زینب (علیها السلام)x
  • ویژگی های حضرت زینب (س) علم لدنّی و علم بلایا و منایاx
  • القاب حضرت زینب (س) عقیله محدّثه مفسّره معلّمهx
  • زینب (س) وارث علم و حکمت نبوی و فصاحت علویx
  • اخلاق زینبی خلقیات علوی و فاطمیx
  • زینب کیست؟! تو چه می‌دانی که زینب کیست؟x
  • مقام معلّمی زینب (س)x
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۹ ، ۱۹:۱۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

فرهنگ دینی و آموزه‌های آن چیست؟

وقتی چنین واژه ای گفته می شود برای کسانی که کمتر با معارف دینی سر و کار دارند می پرسند فرهنگ دینی و آموزه‌ های آن چیست؟ و از چه ویژگی هایی برخوردار است که این همه آوازه آن به گوش می رسد.

برای آشنایی این عزیزان در نوشتارها آمده است:

سخنان حکیمانه در آموزه‌های دینی

آموزه‌ های دینی، سخنان حکیمانه ای، هستند که عقل انسان را افزایش می‌ دهند. 

از این رو می بینیم گاهی یک جمله از این آموزه‌ ها ۶۰ سال و بیشتر زندگی انسان را گرم نگاه می‌ دارد!

در طنزها آمده:

فردی به پیر فرزانه‌ای گفت مرا نصیحتی کن. پیر گفت: « پیش از آنکه بر تو قرآن بخوانند، برو قرآن بخوان ! قبل از اینکه بر تو نماز بخوانند، برو نماز بخوان ! و قبل از آنکه تجربه دیگران شوی، از تجربه دیگران بهره ببر!».

اگر خوب دقت شود. این جمله، ۶۰ سال انسان را گرم نگه می‌دارد؛ به‌ خصوص در سختی‌ها و سردی‌ ها و حوادث گرم، که به انسان امید می‌دهد.

شاید سؤال شود: « چگونه و با چه سوژه ای؟»

پاسخ این سؤال؛ جوابی است که برای چیزهای آرامش دهنده به انسان آمد.!

در کلمات بسیار زیبا و کاربردی بزرگان دین که «نقشه راه» و «فانوس زندگی» است. و چراغ روشنگر فردا و فردا ها را برای ما روشن می کند راهکارهای بسیاری آمده است از جمله کوتاهی که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده.

اشتباه گیری هدف

در رابطه با « قناعت» حضرت فرموده : « مردم به دنبال چند چیز در زندگی هستند؛ هر چه می‌ دوند، پیدا نمی‌ کنند؛ چون هدف را اشتباه گرفته‌اند». 

برای مثال همه مردم به دنبال «توانگری و ثروت» هستند، ولی هر چه می‌دوند، پیدا نمی‌ کنند!

انسان هر اندازه هم که مال و ثروت داشته باشد، باز بیشتر به آن میل دارد.

گاهی انسان فکر می‌ کند اگر ثروت داشته باشد، به آرامش می‌رسد، اما واقعیت این جمله زیباست:

«بله شما ثروتمند هستید، ولی من بی‌نیاز هستم. ثروتمند کسی است که بیشتر نمی‌ خواهد!».

در خاطرات بزرگان آمده است:

آیت الله بهاءالدینی فرمودند: « امروز ثروتمند ترین شخص در کره زمین، آیت‌الله بهجت است.

ایشان یک تکه زمین در فومن داشتند، آن را هم فروختند و پولش را مصرف کردند».

توانگری به قناعت است، نه به ثروت

بر اساس برخی روایات همه مردم به دنبال توانگری و ثروت هستند. هر چه می‌ دوند، باز احساس می‌ کنند توانگر و ثروتمند نیستند؛ در حالی که توانگری به قناعت است، نه به ثروت.

قناعت، پادشاهی در زندگی است.

در روایات آمده است اگر کسی «قانع» باشد و قسم بخورد، مالک تمام دنیاست.

اما معنای قانع چیست؟ 

قانع بودن، یعنی انتخاب آگاهانه زندگی و اکتفا کردن به آن چیزی که دارد و عدم حرص و آز.

خدا نکند انسان در مسائل زندگی حریص شود. وقتی خواسته‌های انسان شدت بگیرد، هیچ وقت روی آرامش را نمی‌ بیند.

کسانی که در زندگی رقابت و چشم و هم‌ چشمی دارند و زیرآب دیگران را می‌زنند تا وضع‌شان خوب شود، هر چه به دست بیاورند، به آرامش نمی‌ رسند.

آیه شریفه «العاقِبةُ لِاَهلِ التَّقوی وَ الیقین» به آخرت اختصاص ندارد؛ بلکه شامل این دنیا نیز می‌ شود.

گاهی انسان کسانی را می‌ بیند یا توصیف آنها را می‌ شنود و دوست دارد مانند آن ها باشد؛ اما وقتی وضعیت حالشان را در نظر بگیرد، می‌ بیند که غرق در غرقاب دنیایند و تمام ابعاد زندگی‌شان لبریز از مسائل مادی و حرص و آز ثروت است.

بنا بر فرمایش امام، «توانگری به قناعت است، نه به مال و ثروت».  

اقتباس از ره توشه تبلیغ.

برچسب ها:

  • معنای قانع چیست؟x
  • فرهنگ دینی و آموزه‌های آن چیست؟x
  • برو قرآن بخوان!x
  • پیش از آنکه بر تو قرآن بخوانندx
  • خاطرات بزرگانx
  • سخنی از آیت الله بهاءالدینیx
  • زهد آیت‌ الله بهجتx
  • توانگری به قناعت استx
  • نه به ثروتx
  • رقابت و چشم و هم‌چشمیx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۱۰:۱۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

به نام خدا

نکته قابل توجه اینکه: دانستنی های پیامبر خاتم حضرت محمدبن عبدالله (ص) را به گونه های مختلفی می توان مطالعه کرد

1 – نگاه خبری راجع به این که حضرت محمد (ص) که بوده  و ...

2 – نگاه کاربردی که خوب پیامبری با آن همه ویژگى آمده:

الف : تا چه شود یعنی هدف از رسالتش چه بوده؟

ب : ما که پیرو آن حضرت هستیم چگونه می توانیم حضرت را الگو برای خود قرار دهیم؟ تا از این الگوها خوب استفاده کرده باشیم.!

و هم او در این باره (علم نافع) فرمود :

خَیْرَ الْعِلْمِ مَا نَفَع‏ گلچین صدوق    ج‏2    145    174

بهترین علم، علمى است که سود ببخشد.

ج : این الگوها در چه مواردی می توانند به ما کمک کنند؟

و هم او در این باره (علم و پرسش) فرمود :

الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مِفْتَاحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ یُؤْجِرُ أَرْبَعَةً السَّائِلَ وَ الْمُعَلِّمَ وَ الْمُسْتَمِعَ وَ الْمُحِبَّ لَهُم‏

بحار الأنوار الجامعة     ج‏1    197   

فرمود: علم گنجینه‏ هائى است که کلیدهاى آن پرسش است.

سؤال کنید، خدا شما را رحمت کند که چهار نفر در پرسش شما اجر مى ‏برند:

1- سئوال‏ کننده. 2- معلم. 3- شنونده. 4- دوستدار آن ها

د : برای راهکار گرفتن از این عزیزان چگونه زندگی نامه آنان را مطالعه کنیم تا خود بتوانیم مثل آنها عمل کرده و به دیگران نیز بیاموزیم.

بنابر این باید زندگی نامه بزرگان را با نگاه های مختلف مطالعه کرد.

ما در این مختصر فقط اشاره داریم به بعضی از عنوان ها (چرا که بحمد الله این امکان برای همه فراهم شده که مردم با اندک تلاش و کمترین هزینه بتوانند به دانستنی های تاریخی و ... برسند) و تیتر ها همراه با بعض روایت آن حضرت. تا ضمن خسته کننده نبودن مطالب برای عزیزان. سوژه تحقیقی در اختیارشان قرار داده باشیم تا بتوانند به حد نیاز شخصی از آن مطالب استفاده کنند.

یاد آور می شود: جا دارد، همیشه سه کتاب، دم دست عزیزان باشد

1 - اصل کتاب یا فایل منتهی الآمال: که زندگانی 14 معصوم (ع)، را بطور منظم در هفت بخش آورده.

از جمله ولادت و ... مراحل زندگانی آنان ، فرزندان و زنان ، اصحاب و یاران ، خلفای عصر آنان، اتفاقات و حوادث از قبیل جنگ و ... وفات و شهادت و نیز حکایت ها و کلمات  و معجزات و کرامات آنان.

2 – اصل کتاب یا فایل فروغ ابدیت که تاریخ جامعی است و خلاصه شده در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام.

3 - کتاب وقایع الأیام که اطلاعات تاریخی قمری ارائه می کند.

از باب نمونه در مناسبت ماه ربیع الاول آمده:

روز : 12 بقول (شیخ کلینى ) و (مسعودى ) و (آقا رضى قزوینى ) و مشهور بین عامه ، روز ولادت با سعادت حضرت رسول - صلى الله علیه وآله - است و مستحب است در این روز دو رکعت نماز، در رکعت اول بعد از (حمد) سه مرتبه (جحد) و در دوم ، سه مرتبه (توحید).

و در این روز نیز آن حضرت به (مدینه) ورود فرمود و روایت است که در وقت ورود آن جناب به (مدینه ) زنان و صبیان انصار خوشحالى می کردند و مى گفتند:

طلع البدر علینا من ثنیات الوداع

وجب الشکر علینا مادعالله داع

ایها المبعوث فینا جئت بالامر المطاع

شب : 17 ربیع الول : شب تولد حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و شب بسیار مبارکى است و (سید) نقل کرده که در مثل چنین شب نیز معراج آن حضرت بوده .

بدانکه آیات و اخبار متواتره از طرق خاصه و عامه دلالت دارد بر آنکه عروج فرمود رسول خدا (ص ) در یکشب به همان جسد شریف از مکه معظمه به بیت المقدس و از آنجا تا به آسمان ها، تا به (سدرة المنتهى ) رسید و عجایب ملکوت اعلى و پیغمبران و ملائکه آسمان ها را مشاهده کرد و انکار معراج یا تاءویل آن به عروج روحانى یا به حال منام ، ناشى از قلت تدین و ضعف یقین و عدم تتبع در آثار ائمه طاهرین صلوات الله علیهم - اجمعین است .

فعن الصادق (ع ) لیس من شیعتنا من انکر اربعة اشیاء المعراج و المسائلة فى القبر و خلق الجنة و النار و الشفاعة

روز : 17 ربیع الاول بنا بر مشهور بین علماى امامیه ، روز ولادت حضرت خاتم الانبیاء، محمد بن عبدالله صلى الله علیه وآله است و معروف آن است .

ولادت باسعادت در مکه معظمه، در خانه خود آن حضرت واقع شد در روز جمعه در وقت طلوع فجر در سال عام الفیل  سال 571 میلادی

در ایام سلطنت انوشیروان و عام الفیل ، همان سالى است که کفار (حبشه ) فیل آوردند براى خراب کردن کعبه معظمه و به (حجاره سجیل ) معذب و هلاک شدند.  

حکایت اصحاب فیل

الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل .

الم یجعل کیدهم فى تضلیل .  (سوره فیل : 1)

نجاشى پادشاه حبشه در راه تبلیغ دین مسیح به فعالیت زد و به وسائل مختلف کوشید تا دین مسیح را به صورت اول برگرداند و نیروى از دست رفته اش را تجدید کند.

وقتى دید از همه کشورها مردم براى حج به سوى مکه مى روند، به اندیشه فرو رفت که کارى کند تا توجه مردم را از مکه و کعبه برگرداند و این تاج سیادت را از قریش و اهل مکه بر باید و دلهاى مردم را به کشور خود متوجه نماید.

بدین جهت کلیساى مجللى در صنعاء (یکى از شهرهاى یمن ) بنا نهاد و در ساختمان آن منتهاى دقت را بکار برد و پس از پایان ، آن را به بهترین زینتها تزئین کرد و عالى ترین فرش ها و پرده ها را در آن فراهم نمود به طوری که زیبائى آن چشم را خیره و بیننده را مبهوت مى ساخت .

او تصور مى کرد با بودن چنین کلیساى معظمى دیگر کسى به سوى مکه نخواهد رفت و همه مردم حتى قریش و اهل مکه به آن کلیسا خواهند آمد.

اما بر خلاف تصور او، نه تنها اهل مکه به آنجا توجه نکردند بلکه اهالى یمن و حبشه هم مکه را فراموش نکردند و باز براى حج ، به سوى مکه رفتند.

اینجا دیگر کارى از نجاشى ساخته نبود. زیرا تصرف در دلهاى مردم با زور سر نیزه محال است و عقیده ، قابل تحمیل نیست .

اتفاقا یک کاروان تجارتى از مکه به حبشه آمد، کاروانیان همه عرب و براى تجارت به آن کشور آمده بودند.

چندین تن از کاروانیان عرب ، در یکى از اطاق هاى آن کلیسا منزل کردند و چون هوا سرد بود آتش افروختند. ولى وقت رفتن ، فراموش کردند آتش را خاموش کنند. آتش به آن کلیسا رخنه کرد و حریق مدهشى بوجود آورد. وقتى خبر سوختن کلیسا و علت پیدایش آن را به اطلاع نجاشى رساندند، سخت غضبناک شد و با خود گفت عرب ها از راه دشمنى کلیساى ما را آتش ‍ زده اند و قسم یاد کرد که کعبه را ویران کند و آن را نابود سازد.

بدین جهت فرمانده سپاه خود ((ابرهه)) را طلبید و با لشگرى مجهز به انواع تجهیزات، از اسب و فیل و سواره و پیاده به سوى مکه فرستاد.

ابرهه با آن سپاه عظیم ، مانند سیل بنیان کن به محل ماموریت خود رهسپار شد. در بین راه غارتگرى ها کرد و هر کجا گوسفند و گاو و شتر دید آن را تصرف نمود. در بیابان حجاز، شبانى را با دویست شتر ملاقات کرد. شترها از عبدالمطلب و شبان هم شبان او بود، ابرهه شترهاى عبدالمطلب را گرفت و به راه خود ادامه داد تا در بیرون شهر مکه منزل نمود.

ابرهه در خیمه خود روى تخت نشسته و سران سپاه در اطرافش ایستاده بودند که دربان او وارد شد و گفت: اینک عبدالمطلب رئیس مکه و سرور قریش بیرون خیمه است و اذن ورود مى خواهد. ابرهه اجازه داد و پس از لحظه اى عبدالمطلب وارد شد.

آثار بزرگى و عظمت در چهره او نمایان بود. ابرهه وقتى او را دید بى اختیار از جا پرید و چند قدم او را استقبال کرد و کنار خود روى تخت نشانید و مراسم احترام را به عمل آورد. سپس به مترجم خود گفت : از عبدالمطلب بپرس براى چه اینجا آمده اى ؟

گفت: به من خبر رسیده که سپاهیان تو شتران مرا گرفته اند. آمده ام درخواست کنم شتران مرا به من برگردانید.

ابرهه گفت: عجبا! من براى خراب کردن کعبه و ویران کردن اساس عظمت این مرد آمده ام ، او به فکر شتران خویش است . به خدا قسم اگر این مرد از من درخواست مى کرد از همین جا برگردم و کعبه را خراب نکنم ، من به احترام او بر مى گشتم .

عبدالمطلب گفت: من صاحب شترها هستم و این خانه هم صاحبى دارد، من باید شتران خود را حفظ کنم و صاحب این خانه هم ، خانه خود را.

ابرهه دستور داد شتران عبدالمطلب را رد کردند و آنگاه با سپاه خود به عزم ویران ساختن کعبه به سوى شهر حرکت کرد ولى هنوز قدم در شهر مکه نگذاشته بود که پرندگانى کوچک به نام ((ابابیل)) بر فراز آسمان مکه نمایان شدند و کم کم خود را بالاى سر سپاه ابرهه رساندند. آن پرندگان، حامل سنگریزه هائى به نام ((سجیل )) بودند که فرق سپاهیان را هدف مى گرفتند و سنگریزه بر سر آنها مى کوبیدند و هر سنگ ریزه اى یک تن از سپاه ابرهه را هلاک کرد.

هنوز چیزى نگذشته بود که تمام سپاه ابرهه ، به جز یک نفر هلاک شدند و آن یک نفر به شتاب خود را به حبشه رسانید و به حضور نجاشى آمد و جریان کشته شدن سپاه را به عرض رسانید. نجاشى با بهت و حیرت پرسید: آن پرندگان به چه صورت بودند که سپاه مرا نابود کردند؟

در آن حال یکى از همان پرندگان در هوا پیدا شد، آن مرد گفت : اعلی حضرتا! این یکى از همان پرندگان خطرناک است که لشکر ما را هلاک کردند.

سخن آن مرد به پایان رسید و در همان حال ، سنگ ریزه اى بوسیله همان پرنده بر سر او فرود آمد و در حضور نجاشى جان داد.

این حادثه در سال ولادت خاتم انبیاء پیغمبر عالى مقام اسلام (ص ) واقع شد.

عنوان دیگری که آموزنده است و می توان با مطالعه از آنها استفاده برد، عبارتند از:

حوادث شب ولادت حضرت محمد (ص)

به این رخدادها را «ارهاصات» می گویند.

ممنوعیت بالا رفتن ابلیس به آسمان های هفتگانه:

سرنگونی بت ها:

شکسته شدن ایوان کسری:

خاموش شدن آتشکده فارس:

اطلاع یافتن یهودیان

آن شب بر شیطان چه گذشت

زمان ولادت پیامبر (ص)

حکایت دوران حمل

نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است.

هجرت رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدینه

رمز عظمت و ماندگارى شخصیت ِ فردى که به مکتب نرفت و خط ننوشت و مسأله ‏آموز صد مدرس شد ، چیست؟

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به دست پروردگار عالمیان پرورش یافت و در مدت رسالت و پیامبرى به پیروزى‏هاى بزرگى دست ‏یافت که بخشى از آن عبارتند از:

- لغو امتیاز خواهى و برترى ‏جویى سفید بر سیاه.

- مبارزه با نظام قبیلگى و قوم محورى.

- رهانیدن ستمدیدگان از دست ظلم ستمگران و طاغوت‏.

- تثبیت و احیاى حقوق از دست رفته‏ ى زنان.

- فراخوانى مردم به کسب علم و دانش و دورى از فساد و فحشا.

- پى ریزى پایه و شالوده‏ ی حکومت‏ بر اساس عقل ، منطق و درایت ‏به جاى احساس و عاطفه.

و در یک کلام، او توانست مردمان خشن ، بى‏عاطفه و بى احساس شبه جزیره ی عربستان را پس از قرن‏ها فلاکت و بدبختى به عزت و سربلندى و نام ‏آورى برساند و گستره‏ ی حکومت اسلامى را از آن سرزمین خشک و سوزان تا عمق آفریقا و اروپاى سر سبز و پردامنه امتداد بخشد .

نمونه ویژگی های پیامبر (ص)

الف : نرم ‏خویى پیامبر

خداوند متعال در سوره‏ ی مبارکه ی آل عمران ، آیه 159 چنین مى‏ فرماید :

« فیما رَحمة مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّا غَلیظَ القَلبِ لا نَفَضُّوا مِن حَولِکَ فَاعْفُ عَنهُم وَ اسْتَغفِرْ لَهُم وَشاوِرهُم فِی الاَمرِ فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَکَلْ عَلی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُ المُتَوکِلینَ.

در این آیه رمز جذب و گرایش مردم نسبت به پیامبرصلى ‏الله علیه و آله ، نرم ‏خویى ، خوش‏رویى و ملایمت آن حضرت در رفتار با مردم شمرده شده است

و تأکید مى‏ کند که : " اگر چنین نبودی ، مردم از اطراف تو پراکنده مى‏شدند و این موهبتى الهى است."

ب : همکارى در کارهاى گروهى

روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به همراه کاروان در سفر بودند ، پیامبر فرمود: « گوسفندى براى غذا آماده شود.» یکى از صحابه گفت: ذبح آن با من ، دیگرى گفت :  پوست کردن و سلاخى آن نیز با من ، دیگرى گفت: پختن آن هم با من ، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: « جمع آورى هیزم و چوب نیز به عهده من ‏»، اصحاب گفتند: یا رسول ‏الله ، با بودن ما شما زحمت نکشید. فرمود: « مى‏ دانم شما کارها را انجام مى ‏دهید ولیکن من دوست ندارم که بر شما امتیازى داشته باشم و خداوند نیز از امتیاز داشتن بنده ‏اش در میان اصحاب خود خشنود نیست‏ ». آن گاه برخاست و به جمع ‏آورى هیزم پرداخت. . مکارم الاخلاق، ج 1، ص 536، ح 187.

 ج : رفاقت و دوستى با یاران

در کتاب شریف کافى حدیثی ‏بسیار جالب و خواندنى ، در موضوع رفاقت رسول خدا صلى الله علیه و آله با صحابه نقل شده که متن آن چنین است:

« رسول خدا صلى الله علیه و آله براى انجام غسل از منزل خارج شده و به سوى چاه رفتند . حذیفة بن‏ یمان با پارچه‏اى حایل ایجاد کرد تا پیامبر غسل کرد. آن گاه حذیفه براى غسل نشست ، پیامبر صلى الله علیه و آله پارچه‏ اى را برداشت تا براى او حایلى درست کند. حذیفه ابا کرد و گفت: پدر و مادرم به فدایت اى رسول خدا ، این کار را نکنید. پیامبر صلى الله علیه و آله نپذیرفت و پارچه را نگه داشت تا حذیفه غسل کرد و فرمود: « هر گاه دو نفر با هم دوست ‏شدند ، محبوب‏ترین آن‏ها نزد خداوند کسى است که با دوستش بیشتر رفاقت و همکارى کند.»  کافى، ج 2، ص 491.

ادامه عنوان ها:

اوج مهر ورزى رسول خدا صلى الله علیه و آله

حلم و بردبارى رسول خدا (ص)

ولادت پیامبر در کتاب یهودیان:

همه می دانستند محمد (ص) می آید

نام مقدس حضرت محمد (ص) پیش از رسول اکرم با نام مقدس ((محمد غیر از سه نفر نامیده نشده بود پدران آن سه نفر به طمع رسیدن فرزندانشان بمقام نبوت آنها را محمد نامیدند، آنها عبارتند از: محمد بن سفیان مجاشعى جد جد فرزدق ، محمد بن احیحة بن حلاج برادر مادرى جناب عبدالمطلب ، محمد بن حمران بن ربیعه پدران این سه نفر مهمان پادشاهى شدند که از کتاب اول اطلاع داشت ، وى از نام و بعثت رسول اکرم به ایشان صحبت کرد، موقع مسافرت این سه نفر همسران آنها حامله بودند، آنها در دل خود نذر کردند که اگر فرزندشان پسر باشد نامش را محمد بگذارند، لذابه نذر خود عمل کرده و نام پسران خود را ((محمد )) گذاشتند.

مدرک : وفیات الاعیان ج 5 ص 148.

ولادت پیامبر در کتب اهل سنت:

تولد پیامبر در کتاب های تاریخی و روایات غیر اسلامی: و مقدس ‏ترین کتاب‌ها مانند تورات و انجیل.

معجزاتی امثال‏ «شق‏ القمر»

مى خواستند جسد پیامبر (ص ) را بدزدند

حقیقت عید میلاد پیامبر (ص) و آداب آن‏

محبت پیامبر (ص) به مادر رضاعى

حلیمه سعدیه ، پیامبر(ص ) را در کودکى به بادیه خود برد و شیر داد و چند سال از او سرپرستى کرد، بعدها که پیامبر(ص ) بزرگ شد و با خدیجه (س ) ازدواج کرد، حلیمه به مکه به حضور پیامبر(ص ) آمد و از قحطى و خشکسالى و هلاکت گوسفندان و چهارپایان شکایت کرد، پیامبر(ص ) به او محبت سرشار نمود، و با خدیجه (س ) در مورد کمک به او صحبت کرد، خدیجه (س ) چهل گوسفند و شتر به حلیمه داد، و او آنها را برداشت و به سوى بادیه بازگشت ، و پس از ظهور اسلام ، با شوهرش به حضور پیامبر(ص ) آمدند و قبول اسلام کردند.   

سیره عبادى پیامبر (ص)

عبادت پیامبر (ص)

برجسته‏ ترین سیماى حضرت که بستر رسیدن به کمالات دیگرش بود، بندگى و عبودیت او بود.

اگر معراج رفت چون عبد خدا بود. «اسرى بعبده» «1»

اگر رسول شد چون عبد او بود. «واشهد ان محمداً عبده و رسوله»

اگر به او وحى مى‏شد، چون بنده او بود. «فاوحى الى عبده» «2»َ

و هم او در این باره (برترین عبادت) فرمود :

 أَعْظَمُ الْعِبَادَةِ أَجْراً أَخْفَاهَا

 قرب الاسناد ص 84. بحار الأنوار     ج‏67    251   

عبادت هر چه مخفى‏ تر و پنهان‏ تر باشد اجر و ثوابش بیشتر است.

 اعمال روز ولادت پیامبر (ص)

روز ولادت حضرت، روز بسیار شریفى است و از براى آن چند عمل است :

1 - غسل .

2 - روزه و از براى آن ، فضیلت بسیار است و روایت شده که هر که این روز را روزه بدارد، ثواب روزه یکسال براى او، خدا بنویسد و امروز یکى از چهار روز است که در تمام سال بفضیلت روزه ، ممتاز است .

3 - زیارت رسول خدا (ص ) نزدیک و دور و علماء گفته اند که اگر در غیر مدینه طبیه باشى و خواهى زیارت کنى آنحضرت را، غسل بکن و بایست و دل خود را متوجه آنحضرت گردان و بگو: اشهدان لا اله الا الله،الخ .

4 - زیارت امیرالمؤ منین (ع) بهمان زیارتی که حضرت صادق (ع ) کرده و تعلیم (محمد بن مسلم ) فرموده و این دو زیارت در (زادالمعاد) و دیگر کتب موجود است .

5 - در وقتی که روز بلند شود، دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از (حمد) ده مرتبه (اناانزلناه ) و ده مرتبه (توحید) بخواند و بعد از سلام در مصلاى خود بنشیند و این دعا بخواند اللهم انت حلى لا یموت، الخ .

6 - آنکه مسلمانان اینروز را تعظیم بدارند و تصدق و خیرات بنمایند و مؤ منین را مسرور کنند و بزیارت مشاهد مشرفه روند.

سیره رفتاری پیامبر (ص)

زهد پیامبر صلى الله علیه و آله‏

بى‏ تکلّفى پیامبر صلى الله علیه و آله‏

غمخوار و همدردی پیامبر صلى الله علیه و آله‏

مشورت پیامبر صلى الله علیه و آله‏ با مردم

وفاى پیامبر صلى الله علیه و آله‏

صداقت پیامبر صلى الله علیه و آله‏

پیشگام بودن پیامبر (ص) در مبارزه‏

همسردارى پیامبر صلى الله علیه و آله‏

مهمان‏ نوازى پیامبر صلى الله علیه و آله‏

رفتار پیامبر صلى الله علیه و آله‏ با مخالفان‏

برخورد یکسان پیامبر (ص) با غنى و فقیر

سیره اخلاقی اعتقادی پیامبر (ص)

تدبیر پیامبر صلى الله علیه و آله‏

قاطعیّت پیامبر صلى الله علیه و آله‏

عدّه‏ اى خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند: ما به تو ایمان مى‏آوریم به شرط اینکه:  1- بت‏ها را عبادت کنیم. 2- نماز نخوانیم.

امّا پیامبر صلى الله علیه و آله نپذیرفت، زیرا حاضر نبود گوشه‏ اى از مکتب آسیب ببیند گرچه به قیمت زیاد شدن پیروان باشد.

سیره بهداشتی پیامبر (ص)

نظافت‏ پیامبر (ص)‏

پیامبر به نظافت بسیار اهمیت‏ مى‏داد. گاهى مسواک خود را پشت گوش مى‏ گذاشت که در دسترس باشد.

آراستگی پیامبر (ص)‏

خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. این نکته که مضمون احادیث مکرر است.(1) در شکل ظاهری و هیئت آشکار انسان های مسلمان هم تجلّی می یابد و خداوند زیبایی و آراستگی را برای بندگان و در مؤمنان هم می پسندند و ژولیدگی و در هم ریختگی را برآنان روا نمی دارد.

خوشبویی پیامبر (ص)‏

از نشانه های دیگر آراستگی، استفاده از عطریات و مواد خوشبو کننده است، که هم عامل نشاط و روحیه خود شخص معطر است و هم به دیگران نشاط و مسرّت می بخشد.

بهداشت بدن پیامبر (ص)‏

استحمام کردن، شستشو، نظافت بدن و زدودن موهای آن از عوامل تأمین سلامتی و نظافت و از نشانه های آراستگی است. گرفتن ناخن، چیدن موی شارب، زدودن موهای زیر بغل نیز از همین نمونه هاست.

پیامبر اکرم جمعه به جمعه موهای زائد بدن را می زدود، ناخن هایش را می گرفت شاربش را کوتاه می کرد.

مسواک زدن پیامبر (ص)‏

رسول خدا صلی الله علیه و آله اهمیت فراوانی به مسواک می داد.دندان هایش پیوسته برّاق و سفید بود و امت خویش را هم به مسواک زدن دستور می داد. هر گاه می خوابید، مسواک را بالای سر خود می گذاشت. قبل از خواب مسواک می زد.

وقتی از خواب بیدار می شد مسواک می زد.(1) این نکته بهداشتی توصیه خدا به آن حضرت بود.

سیره فردى پیامبر (ص)

مرحوم علامه طباطبایى در جلد ششم تفسیر المیزان، صفحه 321 به بعد، در مورد سیره پیامبر بحث مفصّلى دارند که بخشى از آن را در اینجا مى ‏آوریم.

پیامبر، نعمت‏ هاى الهى را گرچه ظریف و کم بود، بزرگ مى‏ شمرد و هرگز مذمّت نمى‏ کرد.

براى مسایل مادى و دنیوى عصبانى نمى‏ شد.

خنده او تبسّم بود، نه قهقهه.

بزرگ هر قومى را احترام مى‏ کرد.

هنگامى که وارد جمعیتى مى‏ شد محل نشستن خود را آخرین نقطه مجلس قرار مى ‏داد (نه از روى دوش مردم پا برمى ‏داشت و نه مردم را آزار مى‏ داد).

طورى برخورد مى کرد که هرکسى خیال مى‏ کرد محبوب‏ترین فرد نزد پیامبر، خود اوست.

و هم او در این باره (دیدار دوستان) فرمود :

 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الزِّیَارَةُ تُنْبِتُ الْمَوَدَّة

بحار الأنوار الجامعة     ج‏71    355   

فرمود (ص): نوبت به نوبت دیدار کن تا دوستى را فزون کنى.

هر کس از او حاجتى مى‏ خواست، یا آن را انجام مى‏داد و یا با زبان خوش او را رد مى‏ کرد.

براى مردم پدر بود و همه نزد او مساوى بودند.

مجلس او مجلس حلم و حیا و صدق و امانت بود و در آن مجلس صداها بلند نمى ‏شد.

پیران را احترام مى‏ کرد و کودکان را مورد محبت و ترحم قرار مى ‏داد.

گشاده رو، نرمخو و خوش برخورد بود.

خشونت، نارواگویى، عیبجویى و ستایشگرى نابجا او نبود.

هرچه را میل نداشت، به جاى انتقاد، نسبت به آن تغافل مى‏ کرد.

کسى را از خودش مأیوس نمى ‏کرد.

اهل جدال، چانه زنى و سرگرم شدن به حرف هاى بیهوده نبود.

از کسى مذمّت نمى‏ کرد.

مانند بردگان، روى زمین مى ‏نشست.

با دست خود کفش خود را وصله مى‏ کرد.

بر الاغ بدون جهاز سوار مى‏ شد و پشت خود نیز کسى را سوار مى‏ کرد.

از خوف خداوند، اشک فراوان داشت.

به ذکر الهى بسیار مشغول بود.

هر روز هفتاد مرتبه استغفار مى ‏کرد.

سخى‏ترین، راستگوترین، باوفاترین و نرم‏خوترین مردم بود.

َ و هم او در این باره (صدقه) فرمود :

 أَکْثِرُوا مِنَ الصَّدَقَةِ تُرْزَقُوا

إرشاد القلوب إلى الصواب    ج‏1    45  

صدقه بسیار بدهید تا روزى شما فراوان شود

با فقرا مى‏ نشست و با مساکین غذا مى‏ خورد و نسبت به فرهیختگان عنایت داشت.

نسبت به فامیل صله رحم مى‏ کرد ولى آنها را بر کسانى که افضل بودند، به خاطر فامیلى ترجیح نمى ‏داد.

و هم او در این باره (صله رحم) فرمود :

سِرْ سَنَةً صِلْ رَحِمَک‏  بحار الأنوار الجامعة     ج‏71    21 

یک سال سفر کن براى صله رحم،

عذر مقصرین را مى‏ پذیرفت.

در خوراک و لباس با بردگانش یکسان بود.

لحظه‏ اى وقت خود را تلف نمى‏ کرد.

و هم او در این باره (مذاکره و سخن گفتن) فرمود :

فَإِنَّ الْحَدِیثَ جِلَاءُ الْقُلُوب‏ بحار الأنوار   ج‏2    152   

سخن گفتن دل ها را صیقل مى‏ دهد

(هنگام خستگى) به باغ هاى اصحاب خود روانه مى‏ شد.

نه کسى را بخاطر فقرش تحقیر مى‏ کرد و نه کسى را بخاطر قدرتش تکریم مى‏ نمود.

دیر عصبانى مى‏ شد ولى زود راضى مى‏ گشت.

به همه سلام مى‏ کرد و مى‏ فرمود تا آخر عمر سلام کردن به کودکان را رها نمى‏ کنم تا این عادت بعد از من بماند.

و هم او در این باره (سلام) فرمود :

البادى‏ء بالسّلام برى من الکبر. پیام پیامبر    متن‏ عربى    760  

آغازگر سلام، از کبر برکنار است.

در مجلس، پاى خود را دراز نمى‏ کرد.

در انتخاب میان دو کار، سخت‏ ترین آنها را مى‏ پذیرفت.

در حال تکیه دادن، غذا نمى‏ خورد.

به بوى خوش معروف بود.

در سفره دست خود را به اطراف دراز نمى‏ کرد و از پیش خود غذا بر مى‏ داشت.

آب آشامیدنى را به سه نفس میل مى‏ کرد.

به همه مردم یکسان مى‏ نگریست و گاهى مزاح مى‏ فرمود ولى جز حرف حق نمى‏ زد.

یک روز مرد عربى هدیه‏ اى نزد حضرت آورد. سپس از حضرت خواست که قیمت هدیه را به او بدهد! پیامبر خندید و از آن پس هرگاه پیامبر محزون مى‏ شد مى‏ فرمود: اى کاش آن مرد عرب مى‏ آمد.

در نشستن رو به قبله مى‏ نشست.

هنگامى که سوار مرکب بود، اجازه نمى‏ داد پیاده‏ اى همراه او راه برود، یا او را سوار مى‏ کرد و یا مى‏ فرمود: تو حرکت کن و در فلان مکان همدیگر را خواهیم دید.

هرگز از کسى انتقام نگرفت، بلکه او را مى‏ بخشید.

اگر سه روز یارانش را نمى‏ دید، سراغشان را مى‏ گرفت، اگر مسافر بود در حقش دعا مى‏ کرد و اگر مریض بود از او عیادت مى‏ نمود و اگر سالم بود به دیدارش مى‏ رفت.

و هم او در این باره (دعا) فرمود :

أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الدُّعَاء ارشاد القلوب-ترجمه سلگى    ج‏1    399

بهترین عبادت ها دعا کردن است‏

انس مى‏ گوید: نُه سال خادم پیامبر بودم، یاد ندارم حتى براى یک بار به من گفته باشد:

چرا چنین یا چنان کردى! حتى اگر زنان حضرت مرا بر کارى ملامت مى‏ کردند، مى‏ فرمود:

او را رها کنید، مقدّر چنین بوده است.

بعد از طلوع خورشید براى کار از خانه خارج مى‏ شد.

شارب و ناخن خود را کوتاه و آن را دفن مى‏ کرد.

براى روز جمعه لباس مخصوص داشت. عمامه بر سر مى‏ گذاشت و انگشتر در دست راست مى‏ کرد.

به هنگام مهمان شدن، حتى دعوت بردگان را مى‏ پذیرفت.

اگر در سفره خرما بود، غذاى خود را با خرما آغاز مى‏ کرد.

بین هر دو لقمه خدا را شکر خدا مى‏ کرد.

بعد از غذا خوردن خلال مى‏ کرد.

به هنگام نوشیدن آب «بسم اللّه» مى‏ گفت.

در آب فوت نمى‏ کرد.

براى خوردن غذا، دست خود را به خوبى مى‏ شست.

از غذاى داغ پرهیز مى‏ کرد.

(قبل از ملاقات با مردم،) سیر و پیاز میل نمى‏ کرد.

به تنهائى غذا نمى‏ خورد (و دیگران را مهمان مى‏ کرد).

روز عید قربان، دو حیوان مى‏ کشت: یکى از جانب خود و یکى براى آن دسته از امّتش که امکان قربانى نداشتند.

به هنگام تشییع جنازه غمناک و کم حرف بود.

با مقدار بسیار کمى آب (ده سیر) وضو مى‏ گرفت و با حدود سه کیلو آب غسل مى‏ کرد.

مسواک پیامبر همیشه همراه و حتى زیر متکایش بود.

نمازهاى مستحبى پیامبر دو برابر نمازهاى واجبش بود.

هنگامى که براى نماز شب بیدار مى‏ شد، ابتدا به اطراف آسمان نگاه مى‏ کرد و آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت مى‏ کرد.

به نمازهاى مستحبّى خود در ماه رمضان مى‏ افزود.

سیره تبلیغى پیامبر (ص)

هنگامى که آیه 214 سوره شعراء نازل شد که «انذر عشیرتک الاقربین»، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بستگانش را به مهمانى فرا خواند و پس از پذیرائى سخن خود را آغاز و آنان را از شرک و بت پرستى نهى فرمود. «1»

سیره عملى پیامبر (ص)

برپایی شعائر الهی

اولین اقدام حضرت در مدینه ساختن مسجد بود.

مرکز عبادت، وحدت، مشورت و خدمت و قضاوت، تصمیم‏گیرى‏هاى کلان، محوریّت مسجد و نماز در سیره تمام انبیا به چشم مى‏خورد.

خداوند اولین نقطه خشکى را کعبه و سپس زمین را از زیر آن گسترش داد.

احترام پیامبر (ص)‏ به واردین مردم داری

جاذبه شخصیتی هر کس، تا حدّ زیادی مرهون رفتار محبّت آمیز او با مردم و ارزش قائل شدن به انسان هاست.

کسی که در غم و شادی و راحت و رنج، همراه باشد و خود را از آنان جدا نداند و جدا نکند، قلعه دل ها را فتح می کند.

خنده رویی پیامبر (ص)‏

لبخند، محبت می آورد و کدورت را می زداید. از این شیوه محبّت آور، رسول خدا فراوان استفاده می کرد. اغلب خندان و متبسّم بود، مگر آنگاه که قرآن فرود می آمد، یا در حال وعظ و پند دادن بود.

و هم او در این باره فرمود :

الْخُلُقُ الْحَسَنُ نِصْفُ الدِّین‏ بحار الأنوار    ج‏68    385  

اخلاق خوب نصف دین است (عمده دستورات دینى راجع باخلاق است)

برخورد پیامبر (ص)‏ با افراد

حالت و گفتار هر کس در اوّلین لحظه برخوردش با مخاطبان آینه ای است که درون را نشان می دهد.

سلام گفتن و دست دادن و مصافحه کردن، نشان ادب، تواضع و حسن خلق است.

تفقّد و احوالپرسی پیامبر (ص)

آگاهی «پیشوا» از حال و وضع «پیروان» و خبرگیری از مشکلاتشان و سر زدن به خانه هایشان نیز از اسباب نفوذ در دلهاست.

رسول خدا صلی الله علیه و آله از یاران خود غافل نمی ماند و رابطه ها را همچنان زنده و قوی نگاه می داشت.

مردمی زیستن پیامبر (ص)‏

آنچه آن حضرت را به مردم نزدیک می ساخت و با او احساس «خودی» می کردند، رفتار مردمی و اخلاق متواضعانه و دور از تکلّف او بود. با آنکه از نظر فکر، علم، عصمت، پاکی و فضایل روحی و معنوی، در سطحی بالاتر از مردم بود و افراد عادی باافق معنویّت و کمال وجودی او فاصله های بسیار داشتند، اما نحوه معاشرت و برخورد رسول خدا صلی الله علیه و آله مردمی بود، هم در حرف زدن در سطح مردم سخن می فرمود، هم در معاشرت، با توده خلق الله، خود را هم افق می ساخت:

مراعات حال دیگران توسط پیامبر (ص)‏

رسول خدا صلی الله علیه و آله مظهر رأفت الهی و نسبت به مؤمنان «رؤوف و رحیم» بود، این رأفت و رحمت، در موارد بسیاری از رفتار و سیره اش متجلّی بود، حتّی در نماز و خطبه و سخنرانی.

روحیّه بزرگواری پیامبر (ص)‏

این که انسان، از خطای دیگران در گذرد، عذرخواهی افراد را بپذیرد، کسی را بر لغزش هایش سرزنش و ملامت نکند، خواسته کسی را ردّ نکند، به سخن چینی و ذکر معایبدیگران گوش ندهد، دست و دل باز و اهل جود و کرم باشد و ... همه نشانه هایی از روح با عظمت و اخلاقی کریمانه و بزرگوارانه است و همه آنچه یاد شد، در رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوه گر بود و درباره آنها احادیث متعدّدی نقل شده است.

و هم او در این باره (حیا) فرمود :

الحیاء هو الدّین کلّه. نهج الفصاحة 453   

حیا تمام دین است.

صبوری و تحمّل پیامبر (ص)‏

در مدیریت اجتماعی و اخلاق معاشرت، صبر بر جفاها و تندی ها و صبوری در برابر ناملایمات و حرف های خشن دیگران، از عوامل عمده موفّقیّت است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله این خصلت ها را در اوج خود دارا بود.

یاد خدا بودن پیامبر (ص)‏

عبودیت و بندگی، ایجاب می کند که عبد، هرگز از ذکر خدا و یاد مولایش غافل نشود، چه ذکرِ زبانی، چه یاد قلبی و چه نحوه عمل که گویای توجّه به خداوند است. و رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین بود:

و هم او در این باره (خدامحوری) فرمود :

أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّه‏

بحار الأنوار الجامعة     ج‏66    252  

بهترین کارها دوستى و دشمنى در راه خداست.

بی تکلّف بودن پیامبر (ص)‏

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مجالس، جای خاصّی را برای خویش تعیین نمی کرد. هر جا که جا بود می نشست و یاران را نیز به همین مسأله فرمان می داد. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد:

جلوس مؤدّبانه پیامبر (ص)‏

نحوه نشستن در حضور دیگران، فرهنگ و تربیت انسان را نشان می دهد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بیش از همه ادباجتماعی را مراعات می کرد. هرگز دیده نشد که پای خود را در حضور دیگران، دراز کند:

پیامبر (ص)‏ و حفظ حریم ها

گاهی بیان کاستی ها و زشتی ها و عیوب دیگران نُقل مجالس است و به انتقاد از این و آن سپری می شود و حریم ها مراعات نمی گردد.

و هم او در این باره (عشق و دوستی) فرمود :

حُبُّکَ لِلشَّیْ‏ءِ یُعْمِی وَ یُصِم‏ بحار الأنوار الجامعة     ج‏74    167 

چون چیزى را دوست بدارى، تو را کور و کر مى‏کند

پیامبر (ص)‏ و رسیدگی به مشکلات

محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله جلسه طرح نیازها از سوی مردم و پاسخگویی و اجابت از سوی آن حضرت بود.

پیامبر (ص)‏ و احترام به دیگران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سعی می کرد در حضور او حرمت اشخاص حفظ شود و احساس کرامت و عزّت کنند.

همدلی و همزبانی پیامبر (ص)‏ با مردم

از جلوه های دیگر مردم داری و مردمی زیستن آن حضرت آن بود که در جلسات با مردم به سخن می پرداخت و از همان سخنان می گفت که آنان می گفتند، در طرح مشکلات اجتماعی و مسائل روز مرّه و گرفتاری های زندگی، یا طرح موضوعات دینی و دنیوی و اخروی با آنان هم آوا و هم سخن می شد، نه آنکه خویش را جدا از مردم به حساب آورد و در گفتگوها با مردم محشور و مخلوط نشود.

َ و هم او در این باره (همکاری در سفر) فرمود :

 قَالَ ص سَیِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ فِی السَّفَر

بحار الأنوار الجامعة     ج‏73    273   

آقا آنکه خدمت کند به هم سفرانش‏.

داستان همراهی پیامبر با همسفران

روایت است از پیغمبر (ص) که در سفرى بیارانش فرمود: گوسفندى کشتند، یکى گفت سر بریدنش با من و دیگرى گفت: پوست کندنش با من و دیگرى که تیکه کردنش با من و دیگر پختنش با من و رسول خدا (ص) فرمود: من هم هیزمش را فراهم کنم، گفتند: یا رسول الله بپدران و مادرانمان قسم که خود را برنج نیفکن، ما تو را بس باشیم، فرمود میدانم ولى خدا عز و جل بد دارد بنده‏اى که از میان یارانش تک باشد و برخاست براشان هیزم فراهم کرد

آداب و سنن-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار         174 

پیامبر (ص)‏ و کنترل زبان در حال خشم

حضرت رسول صلی الله علیه و آله دیرتر از همه خشمگین و عصبانی می شد و زودتر از همه هم عفو می کرد و در می گذشت. و در حال خشم و رضا یکسان سخن می گفت. یعنی نه رضا و خرسندی، او را به گزافه گویی و تملّق می کشاند و نه عصبانیت او را از مرز حق بیرون می برد. این میزان تقوا و اراده قوی است که انسان در حال غضب، حق و باطل را به هم نیامیزد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حال رضا و غضب، چیزی جز حق نمی گفت:

و هم او در این باره فرمود :

أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه‏ بحار الأنوار    ج‏74    114   

شجاعترین مردم کسى است که بر هوایش پیروز شده،

پیامبر (ص)‏ و توجه به لباس و پوشش

لباس، برای پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگی و مایه آبرو و آراستگی انسان است، نه وسیله تفاخر و تجمل. «ساده پوشی» به عنوان یکی از مظاهر ساده زیستی و رهایی از تعلّقات مادی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این گونه به زندگی و دنیا می نگریست و این گونه نیز می زیست و هرگز ارزش را در «لباس» نمی دید. سعدی گوید:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

عوارض اندازه و کیفیت لباس

جامه ای که انسان را مغرور کند یا متکبر و خود برتر بینی آورد، ناپسند است. مقید بودن به نوع خاصّی از جامه حتی از حلالش نیز اسارت آور است تا چه رسد به حرام.

و هم او در این باره (ترک حرام ) فرمود :

أَزْهَدُ النَّاسِ مَنِ اجْتَنَبَ الْحَرَام‏ أمالی الصدوق         20 

زاهدترین مردم کسى است که از حرام برکنار شود

ساده پوشی پیامبر (ص)‏

ساده زیستی رسول خدا صلی الله علیه و آله و وابسته نبودن به جلوه هایفریبنده دنیا و به ناز و نعمت آن دل نبستن و به جلوه های مادی دل خوش نداشتن در همه شؤون زندگی وی متجلی بود، از جمله در کیفیّت و نوع لباس و فرش و زیرانداز ....

گاهی آن حضرت، روی حصیر می خوابید، بی آنکه جز آن چیزی زیرش باشد.

خوردن و آشامیدن پیامبر (ص)‏

سنت نبوی و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد خوردنی ها و آشامیدنی ها و نحوه خوردن و آشامیدن و نوع غذا و ادب سفره و طعام از نکات آموزنده است. 

پیامبر (ص)‏ و تکریم نعمت

همه خوردنی ها و آشامیدنی ها و میوه ها و غذاها «نعمت خدا» است و احترامش لازم است. بدگویی از یک نوع غذا ناسپاسی است. رسول خدا هرگز از غذایی بد نمی گفت، نعمت الهی را نیز هر چند که کم و ناچیز بود بزرگ می داشت.

روش متواضعانه پیامبر (ص)‏

فروتنی و تواضع در آداب غذا خوردن، در نوع غذا، جای غذا، کیفیت خوردن و افراد هم غذا و هم سفره روشن می شود. رسول خدا با محرومان و بینوایان هم غذا می شد، حتی با دست خود به آنان غذا می داد.

بر سفره های جمعی پیامبر (ص)‏

مهمان دوستی و علاقه به حضور دیگران بر سر سفره از خصلت های جوانمردان و سخاوتمندان است.

آب نوشیدن پیامبر (ص)‏

رسول خدا صلی الله علیه و آله چه در غذا خوردن و چه در آب نوشیدن «بسم اللَّه» و «الحمدللَّه» در آغاز و پایان می گفت. هر گاه آب می نوشید، آب را به صورت مکیدن می نوشید نه با یک نفس و به صورت بلعیدن و می فرمود: درد کبد از بلعیدن آب به یک نفس پدید می آید:

سنن گوناگون پیامبر (ص)‏

روش و منش و خلق و خوی نبوی، در زمینه های دیگر نیز الگوی رفتاری ماست.

بر گرفته از کتاب اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و ...

برچسب ها:

  • حکایت اصحاب فیلx
  • نمونه ویژگی های پیامبر (ص)x
  • سیره عبادى پیامبر (ص)x
  • اعمال روز ولادت پیامبر (ص)x
  • سیره رفتاری پیامبر (ص)x
  • سیره اخلاقی اعتقادی پیامبر (ص)x
  • سیره بهداشتی پیامبر (ص)x
  • سیره فردى پیامبر (ص)x
  • سیره تبلیغى پیامبر (ص)x
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۹ ، ۱۷:۳۳
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ضمن عرض تبریک سال روز شروع امامت حضرت حجة بن الحسن امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به همه موحدان عالم.

اهمیت سخن گفتن از امام مهدی (عج)

برترین موضوع قابل توجه مسئله امام زمان (ع) است چنانچه در زبان و سخن بزرگانی چون پرفسور هانری (فیلسوف فرانسوی) آمده. ایشان می نویسد:

این جانب پس از مطالعه تطبیقی ادیان و مکاتب مختلف، تشیع را به دلیل عقیده به حضرت مهدی علیه السلام به عنوان امام زنده در این زمان، تنها مذهب زنده و بر پا در این روزگار می دانم.

پرفسور هانری (فیسوف فرانسوی) به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی 79/8/21

نمونه ای از دانستنی های معصومان (علیهم السلام)

از جمله دانستنی های معصومان (علیهم السلام) آشنایی با پاسخ چرا هایی که در باره آنان بوده و هست به مناسب سالروز شروع امامت حضرت حجة بن الحسن امام زمان (عج) به نکته ای راجع به حضرت مهدی سلام الله علیه تقدیم دوستان می گردد.

چرا این همه سخن از مهدی علیه السلام

چرا از حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف آن همه سخن به میان آمده است؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمّه علیهم السلام در فرصت هایِ مختلف از آن حضرت سخن گفته اند، حتّی به جزئیات و شمایل و خصوصیات مربوط به آن حضرت تصریح نموده که درباره هیچ یک از ائمّه علیهم السلام چنین کاری نکرده اند.

این همه توجّه پیامبر و ائمه علیهم السلام به حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف و ذکر ویژگی های شخصی آن حضرت و قیام او... به چند جهت است:

1- این که مردم در طول زمان، خود را آماده ظهور آن حضرت نموده و با داشتن هدف مشخص، دنبال حکومت آن حضرت را بگیرند تا حکومت جهانی از دست استکبار جهانی بیرون آید و در دستِ صالحان قرار گیرد که این کار با نهضت هایِ اسلامی عمیق و پی گیر قابلِ اجرا است.

2- ذکرِ خصوصیات آن حضرت برایِ آن است که افراد دروغگو که از معتقداتِ مذهبی مردم سوء استفاده کرده و در طول تاریخ خود را همان مهدی موعود خوانده اند، شناخته شوند و رسوا گردند.

3- اهمیتِ سخن گفتن از مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف و انقلابَش که امیدِ همه مردم جهان در تاریخ است، عاملی است تا قلب ها و روح ها به نامِ نامیِ آن حضرت سرشار از امید و توجّه به آینده گردد، و مؤمنان و مستضعفان بدانند که خداوند آنها را به خودشان واگذار نکرده؛ بلکه به وسیله حجّت بر حق خود که رهبری معصوم است، پشتیبانِ آنهاست و با چنین پشتیبانی ای از هیچ چیز و هیچ کس نهراسند و تحتِ رهبریِ او به پیش روند و دریابند که در طولِ زمانِ غیبت، با توجّه به اوصافِ او، که چه کسی می تواند به نیابت عام آن حضرت، زمامِ امور و رهبری را به دست گیرد. رهبری که باید نزدیک ترین فرد به این خصوصیات و اوصاف بوده و به عنوان ولایت فقیه مردم را رهبری کند.

حال اگر این خصوصیات ذکر نمی شد و این همه اهمیت به آن داده نمی شد، مردم در بسیاری از امور سیاسی و اجتماعی و معنوی، راه را گم می کردند و از صراط مستقیم به سویِ شرق و غرب پناه می بردند.

جایگاه حضرت مهدی (ع) نزد خدا و پیامبر و دیگر معصومان (ع)

امام محمّد باقرعلیه السلام می فرمایند: «امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام وقتی که از جنگ نهروان به کوفه برگشتند برایِ مردم خطبه ای خواندند... در آن خطبه نخست خدا را سپاس گفتند و درود به روان پیامبرصلی الله علیه وآله فرستادند و نعمت هایی را که خداوند به رسولش و بر خود آن حضرت عنایت کرده را یکی یکی شمرده، سپس فرمودند: از جمله نعمت های خداوند بر من، آن است که مهدیّ این امّت از فرزندان من است».   معانی الهبار جلد 1 ص 138

بشارت پیامبر اکرم (ص) به نعمت حجة باقی مانده الهی

روزی پیامبرصلی الله علیه وآله به دختر گرامی اش فاطمه علیها السلام رو کرد و فرمود: «بهترین پیامبران پدرت است، و از ما است بهترین اوصیاء که شوهرت علی علیه السلام است و از ما است بهترین شهدا که عمویِ من حمزه است و از ماست آن کس که دو بال دارد و با آن دو بال، هر جای بهشت که بخواهد به پرواز در می آید، و او پسر عموی پدرت، جعفر است و از ماست دو سبط این امّت، دو آقایِ جوانان اهل بهشت، حسن و حسین علیهما السلام فرزندانِ تو و از ماست مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف و او از فرزندانِ تو است».

کتاب المجالس السنیه سید محسن جبل عاملی ص 5

فضیلت گوئی امام زمان (عج)

امشب تو را بخوبی؛ نسبت به ماه کردم

تو خوب تر ز ماهی، من اشتباه کردم

فروغی بسطامی

معرفی حضرت مهدی (عج) توسط پدر

امام عسکری علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند! به زودی پسری خواهم داشت که زمین را پر از عدل و داد می کند».

کتاب غیبت شیخ طوسی ره ص 123

اتفاقات قبل از ولادت حضرت مهدی (ع)

 تحتِ نظر بودنِ مادرِ امام - عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف

مورّخان نوشته اند: «نرجس خاتون» مادرِ گرامیِ امام مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف همواره تحت نظر بود تا این که حوادث گوناگونی حکّام عباسی را به خود مشغول کرد و از آن بانو در جهت دستیابی به حضرت دست کشیدند. آن حوادث از این قرار است: درگیری با یعقوب بن لیث صفاری، خروج معتمد و متوکّل از سامرّا و سفر به بغداد به خاطر غائله یعقوب لیث، مرگِ عبیداللَّه بن یحیی بن خاقان، وزیرِ معتمد در سالِ 263 هجری قمری، مرگِ قاضی القضاه، حسین بن ابی شوراب در سالِ 261 هجری قمری که او مأمورِ کنترلِ نرجس خاتون و دیگر زنان بود، ادامه قیام «صاحب زنج» یا «زنگیان» که مشکلات زیادی برای عبّاسیان به وجود آورد.

قضیه ولادتِ پنهانی حضرت مهدی (ع)

در دورانِ امامت عسکریین علیهما السلام در میانِ حاکمانِ «بنی عبّاس» نگرانیِ عمیقی به وجود آمده بود، این نگرانی مربوط به اخبار و احادیث فراوانی بود که توسّطِ پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمّه علیهم السلام بشارت به تولّدِ فرزندی از امام حسنِ عسکری علیه السلام می داد که دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد.(1) از این رو، آن دو بزرگوار به ویژه امام حسن عسکری علیه السلام سخت تحت نظر بود و دستگاه خلافت تلاش می کرد تا از تولّدِ چنین فرزندی جلوگیری کند.

1 - کمال الدین جد 2 ص 476

قضیه تلاش حکومتِ عباسی برای یافتن امام - عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف و ... را در اصل کتاب هزار و یک نکته پیرامون امام زمان (ع) مطالعه بفرمائید.

اقتباس از کتاب هزار و یک نکته پیرامون امام زمان استاد محمد رحمتی شهرضایی

مهدى عج در تفکر امیرالمؤ منین علیه السلام

به حضور امیرالمؤ منین (ع) رسیدم دیدم حضرت در حالى که غرق در فکر است با سر چوبى خاک زمین را به هم مى زند. عرض کردم : یا امیرالمؤ منین علیه السلام ! چرا در فکر غوطه ورید و چرا خاک زمین را بهم مى زنید؟ آیا به این زمین علاقمند شده اید؟

فرمود: نه ! به خدا سوگند! یک روز هم نشده که نه به زمین و نه به دنیا رغبت پیدا کنم .

 لکن درباره دوازدهمین فرزندى که از نسل من به وجود خواهد آمد فکر مى کنم . اسم او ((مهدى )) است جهان را پر از عدل و داد مى کند چنانکه پر از ظلم و ستم باشد. عرض کردم : اینها را که فرمودید پیش مى آید؟ فرمود: آرى ! آنچه گفتم واقع مى شود.(1) و دوازدهمین فرزندم پس از آن که دنیا پر از ظلم و جور شد ظهور مى کند و جهان را پر از عدل و داد مى کند.      

1-  بحار: ج 51، ص 118.

خبر از غائب شدن حضرت مهدی (عج) توسط جد بزرگوارش

امام هادی علیه السلام فرمودند: «جانشینِ من، پسرم حسن علیه السلام است ولی چگونه خواهید بود با جانشین او؟ عرض شد: جانمان فدایت باد! منظور شما چیست؟ فرمود: چون او را نمی بینید.

کتاب غیبت شیخ طوسی ره ص 122

خبر از غیبت و ظهور امام زمان در بیان امام على علیه السلام

امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید: خداوند در آخرالزمان و روزگار سخت مردى را مى انگیزد و او را به وسیله فرشتگان خود تاءیید کرده ، یاران وى را حفظ مى کند و با آیات و معجزات خودش او را یارى نموده و بر کره زمین مسلط مى گرداند تا آنجا که عده اى از مردم با میل و گروهى به اجبار به دین خداوند مى گروند. او زمین را پس از آن که پر از ظلم و ستم مى گردد، پر از عدل و داد و نور و برهان مى کند. تمام مردم جهان در برابر وى مطیع مى شوند. هیچ کافرى نمى ماند، مگر این که مؤ من مى شود، هیچ تبهکارى نمى ماند مگر این که اصلاح مى گردد. در دوران سلطنت او درندگان در حال آشتى و صلح زندگى مى کنند و زمینیان خود را رشد مى دهند و آسمان برکاتش را فرو مى ریزد، گنجها براى او آشکار مى شود، مدت چهل سال بر شرق و غرب حکومت خواهد کرد. خوشا به حال آن کسى که روزگار او را درک کند و سخنان وى را بشنود.

-  بحار: ج 44، ص 20 و ج 52، ص 280.

گریه امام صادق (ع ) بر غیبت امام زمان (عج )

سدیر صیرفى مى گوید: من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسیدیم ، دیدیم آن بزرگوار بر روى خاک نشسته و مانند فرزند مرده جگر سوخته گریه مى کرد. آثار حزن و اندوه از چهره اش نمایان است و اشک ، کاسه چشمهایش را پر کرده بود و چنین مى فرمود: سرور من غیبت (دورى ) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامشم را از دلم ربوده . آقاى من غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهاى دردناک ابدى پیوسته است . گفتم : خدا دیدگانت را نگریاند اى فرزند بهترین مخلوق ! براى چه این چنین گریانى و از دیده اشک مى بارى ؟ چه پیش آمدى رخ داده که این گونه اشک مى ریزى ؟ حضرت آه دردناکى کشید و با تعجب فرمود: واى بر شما، سحرگاه امروز به کتاب ((جفر)) نگاه مى کردم و آن کتابى است که علم منایا و بلایا و آنچه تا روز قیامت واقع شده و مى شود در آن نوشته شده ، درباره تولد غائب ما و غیبت و طول عمر او دقت کردم . و همچنین دقت کردم در گرفتارى مؤ منان آن زمان و شک و تردیدها که به خاطر طول غیبت او که در دلهایشان پیدا مى شود و در نتیجه بیشتر آن ها از دین خارج مى شوند و ریسمان اسلام را از گردن برمى دارند.... اینها باعث گریه من شده است .

-  بحار: ج 51، ص 219؛ روایت تلخیص شده است .

هشدار امام موسى کاظم علیه السلام به شیعیان

امام موسى کاظم علیه السلام مى فرماید: هنگامى که پنجمین فرزندم (امام زمان ) غایب شد، مواظب دینتان باشید مبادا کسى دینتان را برباید و از دین خارج شوید. فرزندم ناگزیر غیبتى خواهد داشت ، به گونه اى که عده اى از مؤ منان از عقیده خود بر مى گردند و غیبت امتحانى است که خداوند بندگانش را به وسیله آن آزمایش مى کند. على بن جعفر (برادر امام کاظم ) مى گوید: عرض کردم : آقا پنجمین فرزند شما کیست ؟ امام علیه السلام فرمود: قضیه مهم است ، عقلهایتان از درک آن عاجز و سینه هایتان از تحمل آن تنگ است ولى اگر زنده بمانید، او را خواهید دید. -  بحار: ج 51، ص 150.

حکومت امام زمان (عج)

از امام صادق علیه السلام روایت شده است : هنگامى که امام زمان قیام نمود، به عدالت حکم مى کند و در حکومت او ظلم و ستم از بین مى رود و راهها امن مى گردد، برکات زمین آشکار مى شود، هر حقى به صاحبش مى رسد، پیروان هیچ مذهبى نمى ماند مگر اینکه مسلمان شده و مؤمن شناخته مى شوند و خداوند مى فرماید: هر کس در زمین و آسمان از روى میل و رغبت تسلیم او مى شوند...

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: حکومت ما آخرین حکومت ها خواهد بود پیش از ما گروه ها حکومت خواهند کرد (خداوند به همه قدرت مى دهد روى زمین حکومت کنند ولى نتوانند حق را به طور شایسته پیاده کنند).

آنگاه که روش حکومت ما را دیدند، نگویند اگر حکومت به دست ما هم مى افتاد، مى توانستیم مانند اینها (حکومت امام زمان ) حکومت کنیم .

برگرفته از داستان های بحار الانوار جلد 5

علت نامگذاری آن حضرت به قائم ؟

الإمامُ الباقرُ (ع) و قد سَألهُ الثُّمالیُّ عن عِلّةِ تَسْمِیةِ القائمِ قائما : لَمّا قُتِلَ جَدّی الحسینُ صلَّی اللّه ُ علَیهِ ضَجّتِ المَلائکةُ إلَی اللّه ِ عزّ و جلّ بالبُکاءِ و النَّحیبِ ، و قالُوا : إلهَنا و سیّدنَا، أ تَغْفُلُ عَمَّن قَتلَ صَفْوتَکَ و ابنَ صَفْوتِکَ ، و خِیَرتَکَ مِن خَلْقِکَ ؟!

فأوحَی اللّه ُ عزّ و جلّ إلَیهِم : قَرّوا مَلائکتی ، فَوَ عِزّتی و جلالی لَأنتقِمَنَّ مِنهُم و لو بعدَ حینٍ. ثُمّ کَشفَ اللّه ُ عزّ و جلّ عَنِ الأئمّةِ مِن وُلدِ الحسینِ (ع) للملائکةِ ، فسُرَّتِ الملائکةُ بذلکَ ، فإذا أحدُهُم قائمٌ یُصلّی ، فقالَ اللّه ُ عزّ و جلّ : بذلکَ القائمِ أنتَقِمُ مِنهُم . 

بحار الأنوار : 51 / 28 / 1 .

امام باقر (ع) در پاسخ به پرسش ثمالی از علت نامگذاری آن حضرت به قائم فرمود : چون جدّم حسین (ع) کشته شد فرشتگان با گریه و فغان به درگاه خداوند عزّ و جلّ فریاد برآوردند که: ای خدای و سرور ما! آیا از کسانی که برگزیده تو و فرزند برگزیده تو و بهترین آفریده تو را می کشند چشم می پوشی؟

خداوند عزّ و جلّ به آنان وحی فرمود که : فرشتگان من ! آرام گیرید ؛ به عزّت و جلالم سوگند از آنان انتقام خواهم گرفت گر چه به طول انجامد. آن گاه خداوند عزّ و جلّ امامانِ نسل حسین (ع) را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شادمان گشتند. در میان آنان یکی ایستاده بود و نماز می خواند. خداوند فرمود: با این قائم (ایستاده) از آنان انتقام می کشم!

در دعای ندبه می‌خوانیم: أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِیاءِ؟

أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَ افْتَرى؛

کجاست جوینده‌ی خون پیامبران و فرزندان؟ کجاست جوینده‌ی خون شهید کربلا؟ کجاست آن کسی که بر متجاوزان و فاسقان پیروز است؟

العجل، ای صاحب محراب و منبر، العجل

العجل، ای حامی دین پیمبر، العجل

العجل، ای باعث ایجاد عالم، العجل

العجل، ای وارث شمشیر حیدر، العجل

شهسوارا، زودتر بشتاب که از انبوه کفر

کشور ایمان شده یک سر مسخَّر، العجل

تا به کی ما را بماند بر سر راه وصال                        چشم حسرت روز و شب حلقه بر در، العجل

مهدی اخر زمان، ای پادشاه انس و جان 

خیز می کُن دفع دجال بد اختر، العجل

(سوگنامه آل محمد، ص 160- 159)

انتفاع به حجت در زمان غیبت

 بدانکه فائدة وجود امام منحصر به جواب دادن سؤالهای مردم نیست بلکه موجودات و کمالات وجودیه آنها بسته به وجود او هستند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او مستمر است.

از لسان قائم آل محمّد (ص) در حل این معما گوش دل باز کن و از احتجاج طبرسی در توقیع ثانی وکلای اربعه محمّد بن عثمان عمری در جواب اسحق به یعقوب فهم کن:

و أما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشّمس اذا غیّبها عن الابصار السّحاب.

و همین بیان را امام صادق (ع) به سلیمان به مهران اعمش فرمود:

قال سلیمان فقلت للصادق (ع) : فکیف ینتفع الناس بالحجّة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشّمس اذا سترها السّحاب .

بلکه همین بیان را خاتم الانبیاء به جابر انصاری در غیبت خاتم الائمه (ع) داشته فرمود، آری:

آن شاخ‌گل ارچه هست پنهان زچمن

از فیض وجود اوست عالم گلشن

خورشید اگر چه هست در ابر نهان

از نور ویست باز عالم روشن

علاوه اینکه باید دید که آیا خلیفة الله غائب است یا ما حاضر نیستیم و در حجابیم و اسم خود را بر سرّ آن شاهد هر جایی می‌گذاریم.

غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور

پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

فروغی بسطامی

امداد رسانی امام زمان (عج)

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت

در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

الناز اسفند فر

مناجات با امام مهدی (عج)

آتش از برق نگاهت ریختی بر جان من

خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی

مهدی سهیلی

انتظارات امام زمان علیه السلام

از انتظارات امام زمان علیه السلام از شیعیانش این است که بر محور فرامین یکی از راه های زمینه سازی برای ظهور، دعاهای دلسوزانه و مشتاقانه است؛ آن هم دعا برای فرج و ظهور مهدی علیه السلام که باعث تلقین و تقویت روح انتظار می شود.

 درد و دل با حضرت مهدی (عج)

یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم

از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم

عشق ورزی نسبت به امام زمان (عج)

هر جا نقش پای تو بر خاک مانده است

عشقت مرا به خاک همانجا کشانده است

بهادر یگانه

عرض ارادت به امام زمان (عج)

جز کوی توام نیست به سر فکر مقامی

تا عمر به پایان برسد منزلم این است

گلشن کردستانی

تقاضایی تکرار توجه امام زمان (عج)

تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید

دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

مهدی اخوان ثالث

دعا بر ظهور امام زمان (عج)

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی   حافظ

وداع موقت با امام غائب (عج)

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

 جانم بسوختی و به دل دوست دارمت حافظ

منتظر امام مهدی (ع)

گر چه می دانم نمیای ولی هر دم ز شوق

سوی در می آیم و هر سو نگاهی می کنم

هدایت طبرستانی

برچسب ها :

  • اهمیت سخن گفتن از امام مهدی (عج)x
  • نمونه ای از دانستنی های معصومان (علیهم السلام)x
  • چرا این همه سخن از مهدی علیه السلامx
  • جایگاه حضرت مهدی (ع) نزد خدا و پیامبر و دیگر معصومان (ع)x
  • اتفاقات قبل از ولادت حضرت مهدی (ع)x
  • قضیه ولادتِ پنهانی حضرت مهدی (ع)x
  • خبر از غیبت و ظهور امام زمان در بیان امام على علیه السلامx
  • هشدار امام موسى کاظم علیه السلام به شیعیانx
  • حکومت امام زمان (عج)x
  • علت نامگذاری آن حضرت به قائم ؟x
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۹ ، ۰۹:۰۶
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ضمن عرض تسلیت وفات و شهادت پیامبر خاتم (ص) و دو امام غریب و مظلوم حضرت امام حسن مجتبی (ع) و امام رؤف حضرت علی بن موسی الرضا (ع) جهت قدر دانی و یاد آوری زحمات این عزیزان تقدیم می گردد.

در این زمان که کرونا کولاک می کند و تا کنون هیچ قدرتی نتوانسته آن را نابود کند. جهت امیدوار کردن مردم جهان و توجه دادن همگان به ( کمی توانائی و قدرت انسان «انتم الفقراء الی الله » و نیازمندی انسان به خدا؛ چرا که خدا از بالاترین قدرت «انه علی کل شیء قدیر» برخوردار است ) ، جا دارد یادی داشته باشیم از این قدرت نمائی خدا در نجات فرد، « آگاه ، بصیر ، مخلص ، عابد» که دعا کرد و و از پروردگار کمک طلبید و خداوند او را نجات داد.

انشاء الله خدا این توفیق (با خدا بودن و امیدوار بودن به لطف و کرم او ) را به همه ما عنایت فرماید و رفع مشکلات و گرفتاری از همه مردم جهان بویژه موحدان عالم بنماید و با ظهور حضرت مهدی (عج) آرامش حقیقی بر عالم حاکم گرداند. آمین یا رب العالمین.

اهمیت آگاهی بخشی و تقویت باورهای دینی

در این زمان که دشمنان خدا و دین در تلاش هستند که با انواع و اقسام طرفند ها، باورهای دینی مردم را کم رنگ جلوه دهند. و توجه مردم را سوق به مادیات دهند «یزین لهم الشهوات » با یاد آوری نمونه ای از کار آمدی آموزه های دینی به تقویت باورهای دینی خود و دیگران بپردازیم؛ تا خود و مؤمنان در مواقع سختی و گرفتاری بهتر از قبل بتوانیم با فرهنگی دینی؛ایستادگی و مقاومت در دین داری داشته باشیم و نیز الگو برای دیگران باشیم.

البته ارائه این « راهکار» به دیگران. با شیوه های مختلف امکان پذیر است در اینجا فقط به یکی از این شیوه ها یعنی آموزش با شیوه داستان و حکایت های آموزنده اشاره می کنیم. در نوشتار ذیل به نمونه ای از این حکایت ها؛ که بر گرفته از کتاب جامع التمثیل است توجه فرمائید:

نجات گرفتار، پس از رسیدن بلا های پی در پی

آورده‌اند که در بنی اسرائیل مردی بود که او را ابوصالح حمیری می گفتند مردی بود متقی و پرهیزکار و زنی صالحه داشت و با عصمت و عابده او را عفیفه نام بود و آن زن در نهایت حسن و ملاحت و نهایت عصمت و عفت بود ابوصالح را آرزوی حرم محترم که عبار تست از «ان اول بیت وضع للناس» پدید آمد و شوق طواف آن مطاف که اشارتست به آن خانه «و من دخل کان آمنا» از زاویة دلش به ظهور آمد عزیمت احرام حرم را مصمم گردیده قصد کعبة معظمه نمود ابوصالح را برادری بود نزد خود طلبید سفارش و الحاح کرد که ای برادر آن چه نفقه و ضروریات و لوازم خانه بود برای عیال مهیا کرده‌ام ایشان را و تو را به خدا سپردم که از روی رحمت و شفقت برادری رعایت خاطر عیال من نمائی که از خاندان عصمت است تا امروز خدایتعالی او را از آفت خیانت و تهمت نگاهداشت بعد از آن نیز نگاهدارندة او است آن گاه برادر را وداع نمود و روانه حج شد روزی چند از این مقدمه و معنی گذشت برادرش چون حسن و جمال و لطافت زن برادر را شنیده بود و می خواست که او را ببیند هر روز بدر خانة برادر می رفت آن صالحه به تلاوت قرآن مشغول بود و در خانه را بسته می دید تا روزی آمد در خانه را گشوده دید بی اذن و دستور به درونه خانه رفت آن نیک زن را در درون خانه مشغول تلاوت قرآن دید آن ناکس ناپاک مشاهدة جمال او می کرد کنیزک فریاد کرد تو چه کسی آن عفیفه در حال چادر بر سر کشید و رفت تو چه کسی که بی اذن به خانة ما درآمدی و از خدا شرم نداری آن نامرد تیر عشق خورده گفت ای خاتون من برادر شوهر توام و اظهار عشق خود کرد و گفت دست از تو برنمی دارم سر من در راه تواست تضرع و زاری می نمود که ای خاتون مدتی شد که آوازة حسن و جمال تو می شنیدم الان تو را عیان دیدم من را محروم و ناامید مکن که ایمان خود را بر باد داده‌ام تا تو را دیدم زن گفت بدبخت بی حیا این چه سخن است که تو می گوئی از خدا شرم نداری و از رسول آزرم نمی کنی تو بجای برادر منی زودتر از این خانه بیرون رو و کنیزان فریاد و شور برآوردند آن مرد از خانه بیرون شد کنیزک در را محکم کرده باز وقت شام آمد و حلقه بر در زد و هر چه فریاد کرد کسی جواب نداد تا چند روز این عمل می کرد آخر آن مزن پاکدامن به عقب در آمد و به نرمی و ملایمت گفت:

اندیشة باطل و فکر فاسد

ای برادر من بجای خواهر توام تو از این اندیشة باطل و فکر فاسد که وسوسة شیطانست درگذر و از خدا بترس آن مرد همان تضرع و زاری می کرد و نصیحت آن نیک زن درگیر نشد باز شام دیگر به عقب درآمد همان تضرع و زاری می کرد باز آن نیک زن به عقب درآمد و گفت ای برادر مرا از خود مرنجان و به حال خود باش که این کار زشت هرگز نخواهد شد و من هرگز دامن خود را به دست تو ناپاک ملوث نگردانم از خدا بترس فردا جواب برادرت را چه خواهی داد آن ناپاک جزع و فزع می کرد و می گفت من تو را دیده‌ام و گرفتار تو شده‌ام تا مرادم را حاصل نکنی نخواهم رفت زن گفت ای بدبخت شقی:

یک قطره از آب چشم و یک ذره حیا

در چشم و دلت خدای داناست که نیست

از این قصد و اندیشه بگذر که چشمة صاف زندگی خود را به غبار ظلمانی تو تیره نگردانم آن بدبخت گفت اگر به مراد من نباشی قصد جان تو کنم و تو را رسوا و هلاک سازم آن زن گفت:

من خود را بخدا می سپارم

من ترک جان خود می کنم تو هر چه خواهی بکنم من خود را بخدا می سپارم پس آن نابکار از آنکار محروم گشت کینة آن زن را در دل گرفت و به خانة خود رفت آن شب همه شب در فکر مکر و فساد بود چون صبح شد برخاست و به خانه قاضی شهر رفت و گفت برادرم به حج رفته و اهل و عیال خود را به من سپرده و زن بدکار مکارة دارد و به زنا افتاده قاضی گفت من برادرت را نیکو می شناسم و آوازة زن او را شنیده‌ام که صورت صالحه‌ای ست و زن او از این باب نیست تو تهمت و دروغ می گوئی، آن بدفعل مبالغه می نمود که راست می گویم قاضی گفت که در این باب چهار شاهد. عادل می باید که گواهی دهند آن مرد گفت چهار گواه دارم حاضر می کنم آن بدبخت از آنجا بیرون آمد و تردد بسیار کرد تا آن که چهار کس از پیران کهن سال بهم رسانید و مبلغی کلی رشوه بایشان داد که گواهی بدهند روز دیگر گواهان را به حضور قاضی آورده و گواهان گواه دروغ را دادند که ما دیدیم که او زنا داده قاضی برآشفت و گفت حاشا که این راست باشد چرا که آوازة عفت آن زن را شنیده بود قاضی قبول نکرد آن مرد به در خانة حاکم رفت و حال باز گفت و رشوة بسیار داد قبول نمود حاکم کس فرستاد باز به اعوان که به درخانه حاکم بودند رشوه داد پیش قاضی آمدند و گفتند که ما تحقیق کرده‌ایم این راست است و نیز حاکم ما را فرستاد که ما این را قبول کرده‌ایم شما هم قبول کنید که سخن این مرد راست است آخر قاضی لاعلاج شد حکم به رجم آن زن کرد آن گاه جمعی از ملازمان حاکم و قاضی به در خانة آن زن مظلومه آمدند و در خانه را شکستند آن بدبخت به درون خانه رفت و گفت حالا تن درده و مراد حاصل کن والا تو را سنگساران خواهند کرد زن گفت هر چه خواهی بکن آن نامرد پیشرفت و دست دراز کرد و موی گیسوی آن بیچاره را گرفته کشان کشان از خانه بیرون آورد و گفت تو را به صحرا برده سنگسار خواهیم کرد حالا چه می‌گوئی و راضی می شوی یا نه باز زن گفت ای بدبخت آن چه گفتم همان می گویم من خود را به خدای زبردست کریم سپردم تو هر چه خواهی بکن هر چه کنی بخود کنی من از گفتة خود برنگردم و تن بقضا و دل برضا داده‌ام آن ناپاک او را می کشید و می برد آن مظلومه شکر خدای می کرد

گرفتار شدن بی گناه

چون آن زن را از شهر بیرون آوردند گودی کندند و آن عفیفة بیچاره را تا کمر در خاک کرده سنگسار نمودند چنانچه در زیر سنگ پنهان شد آن وقت همه رفتند

کار آمدی اخلاص و صدق

چون عفیفة مظلومه از روی اخلاص و صدق درست توکل به خدا کرده بود و پناه باو برده و خود را به او سپرده بود

رسیدن امدادگران الهی

خدا او را در حفظ خود نگاهداشت و آسیبی باو نرسید حق سبحانه و تعالی فرشتة فرستاد موکل او کرد که هیچ ضرری به او نرسد .

برکات تلاوت قرآن

تا نزدیک شام شد عفیفه در میان سنگ ها مانده با آواز نرم قرآن می خواند اتفاقاً مرد اعرابی صالح پرهیزکار رحیم دل از آن جا می رفت چون آواز قرآن شنید در ساعت از شتر فرود آمده گوش داشت که این آیة کریمه شنید که «امن یجیب المضطر اذا دعاه» و گاهی مناجات می کرد که الهی تو دانا و بینائی که آن چه کردم به رضای تو کردم و امیدوار به لطف و کرم تو بودم و غیر از تو دستگیر ندارم و من فرمان تو بجا آورده‌ام چون اعرابی شنیده بود در آن روز زنی را به تهمت سنگسار کرده‌اند با خود گفت همین است که حق سبحانه و تعالی او را در حفظ خود و امان خویش نگاهداشته که از تهمت مبرا است اعرابی پیشرفت و آن سنگ ها را دور کرد زنی دید نشسته و تلاوت قرآن می کند اعرابی سلام کرد آن عفیفه جواب سلام او را به آواز بلند داد اعرابی گفت ای خواهر همانا که به تهمتی گرفتار شده‌ای و راستی کردی و رضای حق به جای آوردی که حضرت حق سبحانه و تعالی تو را در این بلا و آفت نگاهداشت، اعرابی ردای خود را به او داد تا پوشید و گفت ای خواهر بیا تو را بخانة خود برم بر این استر سوار شو آن زن او را دعا کرد بر شتر سوار شد آن اعرابی مهار شتر را گرفته و خود پیاده می رفت تا بخانه خود رسید مرد اعرابی عیالمند بود آن عفیفه با اهل بیت او ملاقات کرد و با هم خوش برآمدند پس اعرابی برای عفیفه جای علی حده تعیین کرد عفیفه شب و روز مشغول عبادت بود اعرابی و زنش بر عصمت عفیفه مطلع گشته گفتند ای خواهر تو بخاطر جمع بکار خود مشغول باش تا آمدن شوهرت و دل فارغ دار.

اتفاق دوم

آن اعرابی را اتفاقاً غلامی بود که خدمت خانه می کرد وقتی به صحن خانه آمد عفیفه وضو می ساخت ناگاه چشمش بر عفیفه افتاد عاشق او شد و دل را درباخت و تیر عشق او بر دلش کارکرد که خدمت خانه از یادش رفت و بی قرار گردید روزی چند به عقب درمی آمد و اظهار عشق خود می کرد آن زن می گفت تو بجای برادر منی بحال خود باش و از این خیال فاسد در گذر که نخواهد شد غلام گفت که اگر مراد من ندهی من تو را رسوا کنم زن گفت من خود را بخدا سپردم تو هر چه خواهی بکن پس اعرابی را کودکی بود شیر خوار شبی غلام به عقب در آمد و گفت امشب اگر مراد من حاصل نکنی تو را رسوا می کنم گفت برو بحال خود باش و بیهوده مگوی از آن جا برگشت و به جای خود رفت و نصف شب برخاست و بدرون خانه رفت و سر آن طفل را جدا کرده و بر سینه طفل گذاشت و کارد خون آلوده را آهسته آورده نزدیک بالین عفیفه انداخت و او به عبادت مشعول بود مادر در وقت شیر دادن طفل برخاست که طفل را شیر بدهد سر فرزند خود راه از تن جدا دید فریاد برآورد اعرابی از خواب برخواست و آن حال را مشاهده نمود و عورتش از درد دوری فرزند ناله می کرد غلام دوید و کارد خون آلود را از زیر بالین عفیفه بیرون آورد و گفت من دیدم این زن این کار کرد اگرچه زن و شوهر بر پاکدامنی عفیفه اعتقاد داشتند اما مادر کودک بی اختیار بسوی عفیفه دوید و مشتی چند به سر عفیفه زد عفیفه گفت از اینکار من خبر ندارم تا روز شد اعرابی گفت ای خواهر ما می دانیم که این غلام بر تو تهمت زده و اینکار تو نیست اما بگو این چه سر است عفیفه حقیقت اراده غلام باز گفت اعرابی خاموش گشت و چون طفل را دفن کردند 

همراهی با مصیبت دیده

عفیفه به اعرابی گفت ای برادر دیگر بودن من در این جا مناسب نیست و تو در حق من نیکی کرده حقتعالی تو را اجر بدهد اگر چه بی گناهی من بر شما ظاهر شده اما هر گاه مادر طفل را بر من نظر افتد فرزند به خاطرش می رسد که بواسطة من اینکار شده جگرش می سوزد اعرابی را این سخن قبول افتاد گفت چنین است ای نیک زن آن زن ایشان را وداع کرده از آنجا بیرون آمد و راه بیابان در پیش گرفته می رفت اعرابی صد درهم از مال خود زکوة جدا کرده بود و در خانه داشت با خود فت این زن مستحق می باشد این را به او باید رسانید زر را بخریطه کرده و به عقب عفیفه رفت تا باو رسید چادری از پشم شتر با خریطه درهم زر تسلیم او کرد و گفت مرا از دعا فراموش مکن

اتفاق سوم

عفیفه زر را بگرفت او را دعا کرد و می رفت تا آنکه بدهی رسید جمعی کثیر در بیرون ده دید که جمع گشته و پیرزنی در آنجا بود ناله و زاری می کرد و جزع و فزع می نمود از یکی پرسید که کثرت جمعیت از برای چیست گفتند از برای خراج حاکم این ده فرموده که پسر این زن را بر دار کشند تا رعیت تنبیه شوند عفیفه گفت که مبلغ چند است گفتند صد درهم عفیفه گفت سبحان الله صد درهم مرد اعرابی باعث خلاصی این مرد مسلمان بوده و این زر نیز مال منست که همراه دارم پس عفیفه پیرزن را پیش خود طلبید و آن را بوی داد پیرزن زن را گرفته او را دعا کرد و آن زر را پیش حاکم برد و پسر خود را خلاص کرد و عفیفه براه خود برفت پسر پیرزن خلاص گشته از مادر پرسید مرا که خلاص کرد و جان مرا که خرید پیرزن گفت زنی ناگاه پیدا شد زر داد و ترا خلاص کرد نشان از مادر پرسید که کجا رفت و چه قسم زنی بود که مرا خلاص کرد گفت زنی ست چادری از پشم شتر پوشیده راه بیابان پیش گرفت و رفت.

ترحم بر پنگ تیز دندان

آن جوان سر در پی او نهاده و از عقبش روانشد تا باو رسید آن جوان سلام کرد و بدست و پای عفیفه افتاد و گفت تو جان مرا خریده‌ای و من خلاص کردة توام عفیفه گفت ای برادر تو را خدای خلاص کرد برو به خدمت مادر خود باش آن جوان گفت ای نیک زن من بکجا روم که زندة کردة توام و مرا از کشتن خلاص کرده‌ای الحال بندة توام زن گفت از برای رضای خدا تو را آزاد کردم براه خود برو هر چند عفیفه گفت فایده نکرد باز از عقب او می رفت تا آخر روز به دهی رسیدند مسجدی در آن ده بود عفیفه به درون مسجد رفت و آن جوان بر در مسجد خوابید عفیفه آن شب در آن مسجد ماند بعد از نماز صبح روانه شد باز آن مرد همراه او روانه شد عفیفه هر چند منع او کرد درگیر نشد تا بکنار آبی رسیدند

حجاب و تیر عشق

عفیفه خواست که وضو بسازد ناگاه بادی برآمد و چادر از سر عفیفه برداشت نظر آن جوان بر رخسار عفیفه افتاد تیر عشق او در سینه‌اش کار کرد آن جوان به عجز و زاری درآمد و اظهار عشق نمود آن نیک زن گفت ای بدبخت این چه سخنست که می گوئی من تو را از پای دار و کشتن خلاص کردم برو و دل از این اندیشة باطل بر کن که این خیال محالست در این گفتگو بودند که بکنار دجله رسیدند جمعی سوداگران می خواستند که بکشتی نشسته به بصره روند آن زن بگوشة نشست آن نامرد پیش بازرگانی رفت و گفت مرا کنیزکی هست صاحب جمال که اطاعت من نمی کند و سر بمن فرود نمی آورد او را بشما می‌فروشم بازرگانی که صاحب کشتی بود گفت بیا به من بنما پس او را همراه گرفته پیش عفیفه آورد و او به نماز مشغول بود آن بازرگان چادر از سر عفیف کشید زن صاحب جمالی دید میل به او کرد و دست تعدی باو دراز کرد و گفت من تو را از صاحب تو خریده‌ام او را پیش خومد کشید عفیفه گفت این مرد دروغ می گوید من کنیز نیستم و بر من تهمت بسته بازرگان به حرف او التفات نکرد صدا بلند شد تا همه سوداگران جمع گشتند و بر سر عفیفه هجوم آوردند عفیفه گفت ای مسلمانان من زنی هستم که شوهرم به راه حج رفته و کنیز نیستم و این مرد را من از پای دار خلاص کردم و زر دادم هیچ کس متوجه به حرف او نشد هر کس که روی او می دید شیفته و حیران می گردید و هر کس چیزی به قیمت می‌افزود تا آخر بازرگانی قیمت هزار دینار کرده او را خرید و آن نامرد زر را گرفته بدر رفت و بازرگان عفیف را نزور بالای کشتی برد و تمام اهل کشتی گرفتار عشق او شده و قصد او می کردند

اتفاق چهارم (صبر در بلاها)

در آن وقت آن زن بدرگاه باریتعالی بنالید که الهی من بفرمان تو در همه بلاها صبر کردم و تو تا حال مرا از لوث خیانت نگاهداشتی که دست خیانت به من نرسد حالا در این کشتی راه گریزی نیست و گریزگاه من پناه تست و این جا نگاهدارندة من توئی و خواست که خود را به دریا اندازد ناگاه آوازی از عالم غیب شنید که ای زن صبر کن که نگاهدارنده تو را نگاه می دارد چون عفیفه این ندا بشنید صبر کرد و گفت شاید در این حکمت ها باشد و ما نمی دانیم شکر خدای به جای آورد عفیفه تا آن وقت ناله و زاری نکرده بود چون بالای کشتی کار بر او تنگ شد گفت بار خدایا مرا از دست این ظالمان نگاهدار ای دستگیر درماندگان و ای فریاد رس بیچارگان و ای پناه مظلومان تو قادری به همه چیزها قادر پاکدامن تو را می خوانم و تو را می دانم و رضای تو می جویم به از آوازی شنید که ای عفیفه دعای تو مستجابست هر چه می‌خواهی بخواه که تو به رضای پروردگار خود بودی و در بلای او صبر کردی و به نعمت‌های او شکر بجا آوردی چون این ندا بشنید اندکی تسلی خاطرش شد پس آن بازرگان که زر داده بود و او را خریده بود قصد او کرد

نمونه امدادهای غیبی

و خواست دستی باو دراز کند که ناگاه دستی از هوا نمودار شد و او را در ربود و به دریا انداخته غرق گردید به نحوی که غیر از عفیفه کسی دیگر ندید عفیفه شکر خدای بجای آورده

گرفتاری فراگیر (بد آوری پی در پی )

پس هر که از اهل کشتی که عفیفه را دیده بود یامی دید فریفته می‌شد و قصد او می‌کردند عفیفه دست بخدا برداشتی حق سبحانه و تعالی بلا و علتی بر اهل کشتی گماست که همه چون دیوانگان خود را به دریا می‌انداختند تا آن که کسی درکشتی نماند الا دو سه کنیزی که از سوداگران بودند آن شب کشتی از جای خود حرکت نکرد چون صبح شد دست به دعا برداشت و باد مراد برخاست حقتعالی باد مراد را به مراد او فرستاد و در یک شبانه روز کشتی بی ملاح بقدرت باریتعالی به بصره رسید و به حکم خدا بکنار ساحل ایستاد بی ملاح و بادبان قرار گرفت چون صبح شد خلق بسیار از برای تماشا بکار ساحل آمدند و این واقعه را دیدند خبر به خلیفه بردند که کشتی عظیمی بی ملاح و پاسبان بکنار ساحل آمده قرار گرفته خلیفه فرمود تا زورقی به پای کشتی رود و خبری بیاورد عفیف بالای کشتی با آن دو سه کنیز نشسته بود و با خود فکر می‌کرد که مبادا بلای دیگرش بر سر آید پس لباسی عربانه پوشیده و دستاری بروش عرب بر سر بست ناگاه دید زورقی به پای کشتی آمد ایشان که آمدند شخصی دیدند در بالای کشتس نشسته سلام کردند و گفتند ما را پادشاه فرموده که از شما خبری ببریم که از کجا آمده‌اید و از خدمتگزاران و ملاحان کسی را در کشتی نمی‌بینیم این چه سر است عفیفه گفت سری و حرفی مخفی است به غیر از خلیفه دیگری محرم نخواهد بود

نمونه مستجاب الدعوه ها

پس این خبر را به خلیفه رسانیدند خلیفه تعجب نمود که در این چه سریست که کشتی بی ملاح و پاسبان از این دریای بیکران بحکم خدای به کنار ساحل آمده شاید که در این کشتی بزرگی مستجاب الدعوه بوده باشد خلیفه بسیار عادل بود و عاقل و خداترس گفت دیدن چنین کسی لازم است آنگاه فرمود تا زورقی حاضر کردند و با خدمتگداران دیگر بزورق نشسته بپای کشتی آمدند خلیفه جوان عربی را دید که در بالای کشتی نشسته سلام کرد رخصت خواست تعظیم و تکریم خلیفه را بجای آورد عفیف برقعی بروانداخته بود خلیفه کیفیت پرسید عفیفه حال خود را از اول تا آخر بیان کرد

فراهم شدن مقدمه نجات

چون حقیقت حال بر خلیفه ظاهر شد که آن زن بسیار صالحه است دعای او پیش حقتعالی رد نمی شود از او مراد خواست بعد از آن عفیفه گفت این کشتی پر از مالست همه تعلق بتو دارد بفرمائید تا همه را فرود آوردندم و حاجت من آنست که در این کنار دریا صومعه‌ای بسازند تا من بعبادت مشغول شوم خلیفه فرمود تا در کنار دریا صومعه و خانقاعی بنا کنند عفیفه از بالای کشتی فرود آمده و بزورق نشسته بساحل رسید خیمه بر سر پا کردند عفیفه داخل سرا پرده شد و قرار گرفت خلیفه فرمد تا اسباب و مال از کشتی فرود آوردند و در آن نزدیکی عمارتی بود همة مال را در آن عمارت جمع کردند و خلیفه یک دینار از آن مال تصرف نکرد و همه را در آنجا گداشته مهر کردند و صومعه و خانقاه بنا نمودند خلیفه هر روز یکنوبت میرفت و سرکاری میکرد تمام شد عفیفه در آنجا رفت و در پی پرده عصمت به عبادت حق مشغول گردید

پند و موعظه

و پادشاه هر روزه در پس پرده می آمد و از عفیفه پند و موعظه می شنید و شکر خدا بجا می آورد که چنان زنی را خدایتعالی در ملکش فرستاد که دعای او در نزد خدا رد نمی شود و هر مریضی و دردمندی که می آمدند به دعای عفیفه صحت می یافتند

نمونه سبب سازی خدا

تا باندک وقتی مشهور و معروف گردید که چنین زنی مستجاب الدهوه در کنار ساحل بهم رسیده که دعای او رد نمی شود و هر مریض صاحب علتی که پیش او می رود شفا می یابد و تیر دعای او از هدف اجابت رد نمی شود این آوازه به اطراف و اکناف پهن گردید؛

رسیدن به مراد

پس این را در اینجا بگذار و چند کلمه از ابوصالح شوهر عفیفه بشنو ـ که چون بعد از یک سال ابوصالح از حج برگشت و بخانه خود آمد خانه خود را خراب و خالی و بی کدبانو دید احوال برادر پرسید گفتند او نابینا شده و نصف بدن او خشک شده و حرکت نمی تواند کردات و به علت های بد گرفتار است و زن مظلومة شما را به تهمت سنگسار کردند روز سوم به آن علت ها گرفتار شد.

پس دو سه کنیزی که مانده بود به خدمت خواجة خود حاضر شدند و حال بی‌بی را تقریر کردند پس ابوصالح صبر کرد و شکر بجای آورد و جزع و زاری نکرده .

عاقبت و کیفر خلاف کاران

عزم دیدن برادر را کرد و چون به خانه او رسید او را دید نابینا گشته و نصف بدنش خشک شده آن شقی آن چه تهمت کرده بود باز گفت که زنت به زنا افتاده بود او را سنگسار کردم.

رسوایی خلاف کاران

ابوصالح گفت ای بدبخت شقی آن زن چنین نبود که تو می گوئی در آن وقت قاضی و اعیان شهر به دیدن ابوصالح آمدند و آن واقعه را قاضی تقریر کرد و به عقب گواهان فرستاد هر چهار نفر نیز به همین علت گرفتار شده بودند همه نابینا گشته و نصف بدنشان خشک شده که حرکت نتوانستند کرد بر همه کس معلوم شد که تهمت در حق زن گفته‌اند و گواهان دروغ گفته‌اند پس ابوصالح گفت ای بدبخت شقی تو و گواهان تو همه به دعای آن زن به یک علت گرفتار شده‌اید.

کمک به خطا کار عوض انتقام

پس از چند روز آوازة زن مستجاب الدعوه را شنید که در کنار ساحل به هم رسیده و تیر دعایش از نشانة اجابت رد نمی شود گمانی برد و از برای امتحان برادر نیم مرده را بر پشت خری بست و رو به کنار ساحل گداشته روانه شد آن چهار گواه که گواهی دروغ داده و به همین علت گرفتار شده بودند اقوام ایشان که این خبر شنیدند ایشان را بر (پشت حیوانی بسته) به کنار ساحل روانه شدند و آن غلام اعرابی که تهمت در حق عفیفه گفته بود بعد از سه روز به همین علت و مرض گرفتار شده بود چون خواجه این خبر بشنید او را خلاص کرده و آخر عفیفه را به بازرگان فروخته بود چون به خانه آمد بعد از سه روز دگر او هم به همین مرض گرفتار و پیرزن مادرش چون آوازه زن مستجاب الدعوه شنیده بود که در کنار ساحل به هم رسیده که تیر دعایش خطا نمی شود او هم پسر خود را بر خر بسته روانه ساحل شد و در راه همه رفیق شدند تا به کنار ساحل رسیدند.

از آن جانب خلیفه امر کرده بود و جمعی از نویسندگان را تعیین نموده که بر دو صومعه عفیفه حاضر باشند تا هر مریض و بیماری که بیاوردند نام و نشان ایشان را نوشته عفیفه را خبر دهند تا او را دعا کرده شفا یابد چون نویسندگان نام بیمار را نوشتند

سپاس خدا پس از امداد الهی

و به عفیفه معلوم کردند دانست که شوهرش از حج آمده و برادرش با گواهان که همه به یک علت گرفتارند آمده‌اند شکر خدای به جای آورد و در پی پرده خلیفه را طلبید

فراهم سازی مقدمه آمرزش و اجابت دعا

و گفت یا امیر معلوم شما باشد که شوهر از بیت‌الحرام آمده و برادرش را آورده و گواهان را که به یک همه بلا گرفتار شده‌اند و آن کسانی که در حق من تعدی و ظلم نموده‌اند همه به یک علت گرفتارند بفرما تا منادی ندا کند که هر مریضی و بیماری و صاحب علتی که در حال صحت بر کسی ظلم و تهمت کرده باشد به گناه خود اقرار کند و راست بگوید تا حق سبحانه و تعالی او را شفا دهد پس فرمود تا این چنین منادی ندا کرد بیماران که این منادی شنیدند اندیشه کردند و با خود می گفتند که ما چگونه اقرار کنیم و این ستمی که در حق آن زن کرده‌ایم چگونه بگوئیم در این اندیشه بودند که منادی ندا در داد که باید در شب جمعه همه حاضر شوند و اقرار بگناهی که کرده‌اند بکنند و هر کس اقرار نکند حقتعالی او را شفا ندهد چون شب جمعه رسید همه حاضر شدند و عفیفه در پس پرده به آواز بلند گفت ای یاران هر کس که از خدای تعالی صحت خواهد باید آنچه کرده خود اقرار کند و راست بگوید تا حق سبحانه و تعالی او را شفا دهد

نتیجه لجاجت و امتناع از اقرار به گناه

پادشاه اول مرتبه ابوصالح را با برادر مریضش طلبید و حاضر شدند خلیفه از او پرسید که چه خیانت کرده‌ای و چه ظلم نموده‌ای راست بگو که چرا به این بلا گرفتار شده‌ای آن بدبخت شقی منکر شد هر چند کردند اقرار نکرد و در آن بلا ماند تا آخر به جهنم واصل شد.

شفا گرفتن اقرار کنندکان به گناه

بعد غلام اعرابی را پیش آوردند خلیفه از او پرسید راست بگو که چه خیانت کرده و ظلم نموده‌ای که به این بلا گرفتار شده‌ای آن غلام هر چه کرده بود اقرار کرد که به زن صالحه‌ای این تهمت بستم و چنین و چنان کردم خدایتعالی مرا باین علت گرفتار کرد و او را هم به کنار بردند .

پس چهار گواه را آوردند که هر چهار به یک علت و مرض گرفتار بودند خلیفه از ایشان پرسید که چه ظلم و ستم کرده‌اید بگوئید ایشان گفتند که ما گواهی دروغ در حق زن گفتیم و این ناپاک برادر ابوصالح به ما مبلغ ها داد و به جهت زر چنان تهمتی در حق آن صالحه بستیم خدای تعالی ما را به این بلا گرفتار کرد همه اقرار بگناه خود کردند .

دعا بر آمرزش و شفای خلاف کاران

پس عفیفه دست به دعا برداشت که :

«اللهم قد اریتهم ذل معصیتک فارهم عزطاعتک»

بار خدایا ذل معصیت به ایشان نمودی عز صبر و طاعت نیز بایشان بنمای الهی شربتی از شربتخانة فضل و رحمت خود بحلق این بیچارگان چکان الهی مرحمی از داروخانة خاص خود بر الم این محنت زدگان رسان الهی گناه این بندگان را به زلال مرحمت خود پاک گردان «یا اله العالمین و یا خیر الناصرین و یا امان الخائفین و یا احکم الحاکمین و یا ارحم الراحمین و یا دلیل المتحرین» تو می دانی یا کریم.

«نمونه مناجات»

با سوختگان بجز تو سودا نکنند *** جز تو نظری بر دل شیدام که کند

گر لطف توام دست نگیرد امروز *** فردا بمن سوخته سودا چه کند

عفیفه هنوز از دعا ومناجات فارغ نشده بود که به قدرت حقتعالی آن جماعت که اقرار به گناه خود آورده بودند شفا یافتند و از آن علت روی نجات دیدند سوای برادر ابوصالح که منکر شده اقرار نکرد و همچنان بیماران کور و شل می آمدند و به دعای عفیفه شفا می افتند آنگاه عفیفه ابوصالح و خلیفه را در پشت پرده طلبید و گفت ای ابوصالح تو هم سیرگذشت خود را بیان کن پس ابوصالح آن چه که بر سرش گذشته بود همه را باز گفت پس عفیفه گفت ای ابوصالح اگر زن خود را به بینی می شناسی گفت چرا نشناسم و آواز تو درست به آواز او می‌ماند پس آنگاه عفیفه خلیفه را رخصت داد و نقاب از روی برداشت و گفت زن تو منم که خدایتعالی از راستی و درستی من را از همة بلاها نگاهداشت و دست خیانت به دامن عصمت من نرسید ابوصالح را که بعد از مدتی چشم روی زن خود افتاد گفت الحمد الله رب العالمین و به سجده افتاد و شکر حقتعالی بجای آورد پس هر دو بگریستند و حقیقت حال خود را به عفیفه بیان کرد عفیفه گفت ای مرد بدان که مال بسیار در آن کشتی بود خلیفه همه را در جائی کرده و مهر نموده خود یک دینار تصرف ننموده الحال همه در راه خدا صرف کن و من به عبادت مشغول می شوم پس ابوصالح آن زرها را همه در راه خدا صرف نمود و خود هم ترک دنیا کرده روی به عبادت آورد و چندین پل و رباط و مدرسه و مسجد و خانقاه ساخت و آن زن عفیفة صالحة پاک دامن در آن صومعه به عبادت حق سبحانه و تعالی مشغول گشت.

پس ای مؤمن بدان که این تمثیل برای آنست که مرد عاقل مؤمن باید زن از خاندان عصمت و عفت بخواهد اگر چه مرد را بی زن نباید اما هر زنی را هم مرد نشاید، و زنان هم بدانند که پاکدامنی کردن و خود را از خیانت نگاهداشتن و به قضای الهی راضی شدن و با خدای خود صدق و اخلاص ورزیدن چنین نتیجة دارد.

پیام های این داستان:

استجابت دعای مظلوم

برکات تلاوت قرآن

روزی رسانی خدا

برکات پاکدامنی

نقش حجاب و پوشش زنان در آرامش جامعه

همراهی با مصیبت دیده

سختی قضاوت

عاقبت رشوه گیری و رشوه پردازی

عاقبت ترحم نا بجا (ترحم بر پلنگ تیز دندان)

کیفر خیانت کنندگان

امنیت: حفظ و نگهداری خدا (گر نگهدار من آن است که من می دانم!)

جبران خدمت

تکرار گرفتاری

نتیجه صبر و شکیبایی

برکات پرهیزکاری

سختی مدیریت جامعه

کیفر گواهی دروغ دادن.

توبه حقیقی

عاقبت تهمت زنی به پاکان و ...

برچسب ها:

  • اهمیت آگاهی بخشی با تقویت باورهای دینیx
  • برکات تلاوت قرآنx
  • همراهی با مصیبت دیدهx
  • ترحم بر پنگ تیز دندانx
  • نمونه امدادهای غیبیx
  • نمونه مستجاب الدعوه هاx
  • عاقبت و کیفر خلافکاریx
  • «نمونه مناجات ها»x
  • نوسوسة های شیطانی
  • نتیجه صدق و اخلاص ورزیدنx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۹ ، ۰۸:۰۱
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

السلام علیک یا اباعبد الله یا حسین بن علی (ع)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۵۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

پس از توفیق الهی و راهنمایی های دوستان محقق؛ مؤلف و استاد راهنمای حوزه و دانشگاه. مبنی بر تهیه 14 فرهنگ نامه « هزار موضوعی» با «طرح های متعدد و مختلف از نظر نگارشی و نموداری؛جهت بهره وری مخاطب های خاص» این مجموعه همسو؛ از این قابلیت برخوردار است؛ که اگر برای رفع مشکل نگارشی آن هزینه شود؛ بتواند آرشیوه مناسبی باشد برای بخش های مختلف صدا سیما؛ اعم از معارفی و هنری؛ مسابقه ای و ... حتی بخش معارفی سینما و تمامی ارگان ها و مؤسسات فرهنگی و بلاخره تمام افرادی که در فرهنگ سازی کشور نقش دارند و به توسعه فرهنگ دینی فکر می کنند.

اکنون به خواست و یاری خدا می توانیم این ادعا را داشته باشیم که به کمک فیش های تهیه شده، پس از آموزش (افرادی که استعداد شرکت در کلاس های آموزشی را دارند) به شیوه ای که خلاقیتی در وجود این افراد لایق ایجاد شود که بتوانند، علاوه بر موارد موجود، خود از منابع مختلف مصداق هایی در ظرفیت های پیش رو تهیه کرده و پس از آمادکی لازم به انجام کارهای فرهنگی، هنری، مسابقه ای. بپردازند و با رقیبان خود به رقابت پرداخته تا بدینوسیله نیازمندی های فرهنگی هنری؛ کشور و دیگر نقاط دنیا؛شناسایی شده و پس از تهیه خوراک لازم مناسب با شیوه کاربردی نیازمندان فرهنگی امداد رسانی شوند.

والسلام مرتضوی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۹ ، ۱۴:۴۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

قرآن و معصومان (ع) تنها پاسخگویان به تمامی نیازهای بشر

توجه به نیازهای گوناگون انسان از نظر ابعاد زندگی و موارد آن در زمان ها و مکان های مختلف، اقتضای پاسخگویی قدرتمند، آگاه و توانمند است که بتواند راهنمای کامل انسان ها باشد، بطور حتم و یقین، جز پروردگار عالم، خالق هستی کسی نیست و نیز کتابی قابل تر از قرآن، و نیز گفتار، کلمات و سیره معصومان علیهم السلام وجود ندارد، چرا که در آیه شریفه قرآن، فرمود: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ء» و نیز آمده «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ‏» و معصوم جز کلام خدا سخنی نمی گوید «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى‏» از این رو به استناد این دو منبع اصلی، می توان، ده ها، بلکه اگر نگوییم هزاران، صدها کتاب می توان نوشت و هزاران نکته را یاد آور کرد، و داشتن چنین دین و آئین بویژه بر کتاب آسمانی آن بر دیگر آئین های غیر معقول دنیا، افتخار کرد.

آنچه در ذیل ملاحظه می فرمائید اسامی نمونه کتاب های رنگارنگی است که علاوه بر اصل «المعجم الموضوعی المفهرس للقرآن المجید» و ترجمه شده آن، که با عنوان «فرهنگ موضوعی قرآن»، محموعه ای که: « هزار موضوع» قرآنی را در خود جای داده و آن ها به صورت الفبایی تنظیم شده و در چهار صورت نگارشی، بنا است به چاپ برسد، البته عناوین آیات این قابلیت را دارد که، پس از چک کامل، به چند زبان زنده دنیا نیز ترجمه شود .،

نمونه کاربردهای آشنایی با قرآن

عناوین ذیل، نیز در این مؤسسه، به عنوان کاربرد آشنایی با قرآن تهیه شده تا پس از بررسی های نهایی به دوستان فرهنگ قرآنی عرضه شود.

1 نگاهی به مهارت های زندگی در آیات قرآن.

2 سبک زندگی دینی قرآنی.

3 روانشناسی و جامعه شناسی قرآنی.

4 داستان های مستند قرآنی.

5 لطیفه ها، طنز ها و گعده های قرآنی.

6 دانشنامه تعلیم و تربیت قرآنی.

7 - تمثیلات بر گرفته از آیات و روایات، جهت بستر سازی، بیان آموزه های دینی.

8 مستندات قرآنی، شعرها، مثل ها و سخنان دانشمندان، ایران و جهان.

9 - کاربرد فرهنگ موضوعی قرآن انجام «مسابقات موضوعی قرآن» برای گروه های مختلف سنی.

گفتنی است : این مجموعه برداشت های قرآنی، شیوه ای است جدید که می تواند در تمامی اموری آموزشی و مدیریتی نیز کار برد داشته باشد.

در پایان به عرض شریف دوست داران فرهنگ قرآنی، می رسانیم همان گونه که در ابتدا اشاره شد، عرضه فیش های تحقیقی به صورت کتاب، فرهنگنامه و مقاله و حتی تهیه خوراک برای فضای مجازی، چنانکه بر اهلش روشن است، بایسته های دارد، «در عرصه های مختلف: اعم از آموزشی، مسابقه و حتی کارهای هنری،»که همکاری عزیزان متخصص آن رشته را می طلبد، از این رو بدینوسیله از « بزرگوارانی که اهل قلم و بیان هستند تجربه کافی در عرصه خاص یا عرصه های مختلف دارند و از ویژگی علاقه مندی به همکاری در این گونه امور خیر برخوردارند، و نیز کسانی که از توان مالی خوبی برخوردارند و دوست دارند پرداخت هزینه، تکمیل، چاپ و نشر، و ارسال به فضای مجاری، این گونه کار های فرهنگی، را به عهده بگیرند» دعوت به عمل می آید، تا با شرکت خود در این وظیفه کفائی شریک شده و از ثواب عرضه این خدمات به جامعه توحیدی و دستگیری از یتیمان آل محمد (ص) برخوردار گردند، تا پس از رفع نواقص، کتاب ها چاپ شود، و علاوه بر نشر آن به صورت کتاب، قسمتی از آن ها، که مناسب فضای مجازی است، را با تزیینات لازم، آمده و در مکان های خاص، ارسال شود، تا هرچه زیباتر و گویاتر، در اختیار عموم استفاده کنندگان، قرار بگیرد. پیشاپیش دعاگوی این عزیزان خواهیم بود، ضمنا شما عزیز، هم اکنون می توانید اهمیت این گونه خدمات را در حکایت دانشمند غیر مسلمانی که دنیا، روی آن حساب می کند در ذیل گفتار، مطالعه بفرمائید.

 والسلام مرتضوی

برچسب ها:

  • المعجم الموضوعی المفهرس للقرآن المجیدx
  • تمثیلات بر گرفته از آیات و روایاتx
  • ثقلین پاسخگوی به تمامی نیازهای بشرx
  • خدمات هنری بر گرفته از قرآنx
  • دانشنامه تعلیم و تربیت قرآنیx
  • دستگیری از یتیمان آل محمد (ص)x
  • روانشناسی قرآنیx
  • مسابقات موضوعی قرآنx
  • مهارت و سبک زندگی دینی قرآنیx
  • نمونه کاربردهای آشنایی با قرآنx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

🔰بنام خدا 🔰

 

👈شناخت معصومان علیهم السلام و آشنائی با و آن بزرگواران از وظائف دینی ما است، برای مختصر آشنایی  آنان فعلاً از دو شیوه استفاده شده.
. 1️⃣ ویژگی های مشترک آنان که در همین کانال بارگزاری خواهد شد
. 2️⃣ ویژگی خاص هر کدام که کانل خاصی برای همه بزرگواران در نظر گرفته شده انشاء الله بار گذاری خواهد شد.
فعلا ویژه نامه ها با مختصر مطالب از این بزرگواران به صورت خلاصه سرویس دهی می گردد که با استفاده لینگ های ذیل مطالعه بفرمائید.

👈برای آشنائی با معصومان علیم السلام اینجا  کلیک کنید.!

👈ویژگی های مشترک آنان
✅ آفریده شدن معصومان (ع)
https://eitaa.com/masuman/80

✅موضوع امامت و ولایت
https://eitaa.com/masuman/147

✅ ویژگی های مشترک معصومان (ع)
https://eitaa.com/masuman/158

✅ فضائل اهل بیت پیامبر (علیهم السلام)
https://eitaa.com/masuman/86

✅ ضرورت ارتباط با معصومان علیهم السلام
https://eitaa.com/masuman/141

✅ معرفت امام راه معرفت خداست
https://eitaa.com/masuman/150

✅ لزوم توسل و یاری خواستن از معصومان (ع)
https://eitaa.com/masuman/154

✅ راهنمای کانال های ویژه تک تک معصومان (ع)
https://eitaa.com/masuman/159
 

  • آفریده شدن معصومان (ع)x
  • موضوع امامت و ولایتx
  • ویژگی های مشترک معصومان (ع)x
  • فضائل اهل بیت پیامبر (علیهم السلام)x
  • ضرورت ارتباط با معصومان علیهم السلامx
  • توسل و یاری خواستن از معصومان (ع)x
  • معرفت امام راه معرفت خداستx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۳ ، ۱۱:۱۶
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا


👈با مشغله های گوناگون زندگی های ملال‌آور انسان،
مردم نیازمندند، که هر از گاهی جان خود را شست و شو داده و گرد ملال و خستگی را از جان هاشان بزدایند و این قضیه نیازمند است و یکی از راه‌ های، شاداب نمودن روان انسان ها، جستجوی و سخنان شگفت انگیز بزرگان و بهره مند گشتن از آنها است.
نمونه این سخنان را
اینجا فهرست موضوعی سخنان بزرگان مطالعه بفرمائید.!

👈گاهی برخی سخنان و جملات حکمت آموز کوتاه آنقدر عمیق و دلنشین اند که از صدها مقاله و نوشتار طولانی، گویاتر است و انسان را به تفکر و اندیشه ای عمیق وا می دارد.
این سخنان، علاوه بر این که به خاطر کوتاهی و موجز بودن آن ها، خاطر انسان‌ها را نیز نمی آزارد، به راحتی نیز در ذهن می ماند، برای ارباب بصیرت و دانش، بسی بینش آفرین و روح افزا است. چون افزایش شادی روح در چکیده‌ای برترین اندیشه های بزرگان جهان است از این رو دل به تنگی نگراید.
👈از این رو امیرمومنان علی(ع) می فرمایند:‌
این دل ها همانند تن ها، خسته مى شوند. براى رفع آن به سخنان حکمت آمیز و زیبا رو بیاورید.
إن هذه القلوب تمل کما تمل الأبدان، فابتغوا لها طرائف الحکم
📗نهج البلاغه حکمت ۱۹۷
🌷🌷برکات آشنائی با این سخنان🌷🌷
👈گاهی برخی سخنان و جملات حکمت آموز کوتاه آنقدر عمیق و دلنشین اند که از صدها مقاله و نوشتار طولانی، گویاتر است و انسان را به تفکر و اندیشه ای عمیق وا می دارد.
📚تلخیص مقدمه کتاب بهشت اندیشه ها محمد غلامی
👈یاد آور می شود ایشان در پایان کتاب، در مورد شخصیت‌های یاد شده در کتاب، دست‌کم از یک سطر راجب به تاریخ تولد، وفات، تخصص و دانش آنان مطالبی ذکر کرده است.
👈گفتنی است یکی، از شیوه های بیان منابع اصلی دینی، استفاده از لغت و سخنان و دقت در رفتار بزرگان است که این شیوه در هم بکار گرفته شده و بعضاً حتی در ادبیات رایج شده.
https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi/76
🌷چرا که با کمک این داشته ها می توانیم، به بیان معارف اسلامی پرداخت.
👈از این رو مؤسسه اقدام به راه اندازی کانال ویژه ای نموده برای این ارزش ها کرده تا ضمن اشاره به نمونه ای از داشته ها آموزش با این را به دیگران بیاموزد. توضیح : برای آموختن آموزه های دینی شیوه های مختلفی وجود دارد از جمله قالب سخن بزرگانی بیشتر سخنانشان بر گرفته از قرآن و عترت است
👈از این رو، کانال ویژه ای برای نقل این سخنان حکیمانه ترتیب داده شد تا هم نقل نمونه کلمات شود و نیز آموزش چگونگی برداشت و بیان معارف اسلامی آموزش داده شود.

این برنامه یکی از خدمات مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج) است برای آشنائی با خدمات اینجا👇مراجعه فرمائید.
https://eitaa.com/manabe_eslami/7


والسلام مرتضوی
  • سخنان بزرگان ایران و جهانx
  • سخنان شگفت انگیز بزرگانx
  • فرهنگ سخن بزرگانx
  • فرهنگ سخن دانشمندانx
  • نکته های حکیمانهx
  • فرهنگ موضوعی سخن بزرگانx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۳ ، ۱۱:۲۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

با تو پس از علم چه گویم

علم چو آید به تو گوید چکن

« تمثیل» یکی از منابع بسیار مهم است که و می توان گفت در بین شیوه های آموزشی کاربرد خوبی دارد و راه گشاتر خواهد بوده، چون از ویژگی ماندگاری در ذهن انسان برخوردار است. و دارای اقسام و انواع گوناگون بوده و کتاب های بسیاری در باره ی آن نوشته شده، لیکن متأسفانه بصورت نا منظم انتشار یافته و جا داشت به صورت فرهنگ نامه موضوعی و الفبائی تنظیم گردد، که بحمد الله مقدماتش فراهم شده انشاء الله به دعای ادب دوستان عزیز منتشر خواهد شد. اکنون فقط به دو نمونه ای از این تمثیلات توجه فرمائید:

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۱۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

اهمیت قرآن از زبان دیگران؛ ناپلئون از قرآن مى گوید

ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه و چهره معروف عالم سیاست درعرصه بین الملل، روزى در مورد اسلام و مسلمانان فکر  مى کرد و این که چطور مى شود، بر کشورهاى اسلام تسلط یافت، و مسلمانان را تحت سیطره فرانسه درآورد. از مشاورین خود سؤال کرد : مرکز  مسلمین کجاست ؟ مصر را معرفى کردند. او به سوى مصر حرکت کرد؛ پس از ورود به کتابخانه مهم آن شهر  رفته و به مترجم گفت : یکى از  مهمترین کتاب هاى این ها را برایم بخوان، او قرآن را باز  کرده و در  اول صفحه، این آیه را مشاهده کرد : اِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِى لِلَّتى هِىَ اَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُالْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْلَمُونَ الصّالِحاتِ اَنَّ لَهُمْ اَجْراً کَبیراً. (1) این قرآن، به راهى که استوارترین راه هاست، هدایت مى کند، و به مؤمنانى که اعمال صالح انجام مى دهند، بشارت مى دهد که براى آن ها پاداش بزرگى است .

 مترجم، آیه را براى ناپلئون خواند و ترجمه کرد. از کتابخانه بیرون آمدند، شب را تا صبح، ناپلئون به این آیه و پیام آن فکر مى کرد. صبح بیدار شده، دو مرتبه به کتابخانه آمدند؛ از مترجم خواست، همان کتاب دیروزى را دوباره براى او بخواند و معنى کند و او هم آیاتى را خوانده و ترجمه نمود. شب را باز در فکر و اندیشه قرآن و مفاهیم عالى آن به سحر رساند. روز سوم هم، مثل دو روز قبل، آیاتى خوانده و براى ناپلئون ترجمه شد. بعد از این که از کتابخانه بیرون آمدند سؤال کرد : این کتاب چه جایگاهى، در بین ملت مسلمان دارد و چقدر به آن اهمیت مى دهند؟ مترجم گفت : آن ها معتقدند که این قرآن کتاب آسمانى است و بر پیامبر اسلام نازل شده، همه اش کلام خداست.

 ناپلئون دو جمله گفت، یکى به نفع مسلمانان و دیگرى به ضرر آنان. او گفت : آن چه من از این کتاب فهمیدم : اگر مسلمانان فرامین و احکام جامع این کتاب را فراگیرند و به آن عمل کنند، دیگر روى ذلّت نخواهند دید. و اضافه کرد : تا زمانی که، این قرآن در بین مسلمین حکومت کند، در پرتو تعالیم برنامه هاى آن، مسلمانان تسلیم ما نخواهند شد؛ مگر این که بین این کتاب و آنان فاصله ایجاد شود.

-1  سراء / 9. -2 برگرفته از راهنماى سعادت، ص 479.

فضه خادمه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما و پاسخ های قرآنی
نقل است از شیخ عبدالله مبارک که گفت وقتی به مکه معظمه می رفتم وقت نماز صبح از راه بیرون شدم تا به امر حق مشغول شوم از طرفی صدای ناله بگوشم رسید، پیش رفتم زنی را دیدم چادری از پشم بر سر کشیده گوش دادم که چه می گوید: این آیه را می خواند.
 
«امن یجیب المضطر اذا دعاه»
من بگوشه رفتم و نماز گذاردم پس پیش رفتم و گفتم السلام علیک ـ از آیه قرآن جواب داد «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین ـ سلام علیکم کتب ربکم علی نفسه الرحمه»
پرسیدم ای خواهر از کجا میآئی؟ باز از آیه قرآن جواب داد
«یخرج من بین الصلب و الترائب» یعنی از پشت پدر و رحم مادر پرسیدم بکجا میروی و چه اراده داری؟ جوابداد:
«منها خلقناکم و فیها نهعیدکم و منها نخرجکم تارة اخری» گفتم ای عجوزه ازکدام شهر و دیاری و از کدام باد میآئی؟ گفت «من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارم کنا حولاه» دانستم از بیت‌المقدس میآید ـ گفتم: الحال بکجا میروی، گفت: «والمله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا»
دانستم به طواف کعبه می رود با خود گفتم ای عبدالله تو خود را از مردان روزگار می دانی باش تا زنان درگاه را به بینی.
گفتم که مگر تو را هواخواه منم
در بادیة عشق تو گمراه منم
اکنون چو همی بنگرم ای جان جهان
در خرمن عاشقان یکی کاه منم
پرسیدم در این بیابان کسی را با تو همراه نمی‌بینم که تو را رهبری کند بی دلیل و همراه در این راه چون می روی؟ جواب داد «الله نور السموات و الارض و الله معکم اینما کنتم» راهنمائی بنده خداست همه جا رهبر و همراه اوست و همه جان ها بفرمان اوست هر کرا خواهد راه نماید.
«من یهدی الله فهو المهتدی و من یضلل فلن تجد له ولیاً مرشداً»
گفتم: ای مادر زاد و راحله همراهت نمی‌بینم، همه کس را از خوردنی
و آشامیدنی ضرور است؟ گفت «و فی السمآء رزقکم و ما توعدون» یعنی روزی دهنده خدا است و رزق از آسمان می رسد هر جا که باشم ـ گفتم: اکنون ترا به طعام میل و خواهش است؟ گفت:
«و ما جعلناهم جسداً لا یأکلون الطعام» همه کس را بطعام حاجتست پس توشه را که همراه داشتم از بالای شتر فرود آوردم و نزد او بردم و بخورد ـ گفتم به آب احتیاج هست؟ گفت:
«و جعلنا من المآء کل شیء حی افلا یؤمنون»
مقداری آب حاضر کردم آب خورد پس گفتم بر شتر سوار می شوی تا بقافله برسیم؟ گفت «ان احسنتم احسنتم لانفسکم» هر که نیکوئی کند بخود کند ـ شتر پیش آوردم سوار شود چادر بر خود پیچید برخاسته گفت؛ «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم» چشم پوشیدم تا سوار شد ـ پس گفت:
«سبحان الله الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین»
شکر مر خدائی را که چنین جانور را مسخر بندگان گردانید ـ
پرسیدم ترا چه نام است، گفت ارجعی الی ربک راضیة مرضیة دانستم (راضیه) نام دارد ـ مرا رقتی دست داد با خود گفتم «بیت»
تا بکی در راه دین با دیو انبازی کنم
همچو نامردان در این درگاه جان بازی کنم
پرسیدم ای راضیه این علم و زهد را از که آموختی؟ گفت
(انا وجدتا آبائنا کذلک یفعلون» از پدر و مادر خود
گفتم: ای راضیه مرا ببرادری خود قبول داری، گفت انما المؤمنون اخوه ـ پرسیدم چند روز است از قافله جدا شده‌ای؟ جواب داد:
«فی ستة ایام سواء للسائلین» شش روز است .
پرسیدم: ترا هیچ فرزند هست؟ جواب داد:
«سیقولون ثلاثة» دانستم سه پسر دارد ـ پرسیدم نام آنها را گفت «واتخذالله ابراهیم و خلیلا و وهبنا له اسحق و یعقوب» دانستم نام پسران او ابراهیم و اسحاق و یعقوب است گفتم در این راه بی‌جاده و بی‌نشان بی‌رفیق شب ها چون می رفتی؟ جواب داد و بالنجم هم یهتدون ستارگان همه نشان راهند و رفیق خداست.
چون قدری راه رفتیم بر سر دو راهی رسیدیم گفتم بکدام راه باید رفت؟ گفت اصحاب الیمین بدست راست ـ پس پارة راه که رفتیم بقافلة رسیدیم چون چشمش بقافله افتاد این آیه را خواند.
انما اموالکم و اولادکم فتنه ـ دانستم او را در این قافله مال و اولاد هست ـ راضیه از شتر فرود آمد و مرا گفت بسم الله مجریها و مرسیها، و روان شد ـ سه جوان به استقبال او از قافله بیرون آمدند. پسران خود را دید و شکر خدای رای بجای آورده گفت:
الحمدالله الذی اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور الذی احلنا دارالمقامة من فضله ـ آن جوانان پیش آمده در خاک قدم او افتاده و خدمت بجای آوردند؛ به خیمه درآمد و بنشست و جوانان بخدمت مادر بپای ایستادند ـ راضیه رو به آنها کرذد گفت تزودوا فان خیر الراد التقوی یعنی توشة آخرت تقوی و پرهیزکاری است ـ پس روی به من کرد و گفت «اخلوها بسلام آمنین» ـ من داخل خیمه شده و نشستم راضیه دو رکعت نماز شکرانه بجای آورده بعد طعام حاضر کردند، راضیه بمن گفت «کلوا واشربوا» چون بطعام خوردن مشغول شدیم راضیه دست کشید، گفتم ای راضیه از راه دور آمدة چرا طعام کم میل کردی؟ گفت «و لا تسرفوا» یعنی اسراف نمی‌کنم.
جوانان همچنان در خدمت ما ایستاده بودند، من برخاستم و راضیه را وداع کردم و بیرونم آمدم، آن جوانان به مشایعت من آمدند از ایشان پرسیدم مادر شما چند روز است از قافله جدا شده و بی زاد و توشه مانده؟ گفتند شش روز است خبر از او نداریم و خدا از او آگاه بود.
گفتم مادر شما سخن نمی گوید الا از قرآن؟
گفتند آری، وقتی در مسجد قرآن می خواند چون بدین آیه رسید:
«لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلکم یتفکرون»
بیهوش شد بعد از لحظة بخود آمد ما در عقب او نشسته بودیم روی بما کرد و گفت حقتعالی در این آیه مثل زده و بیان فرموده که اگر این قرآن را بر کوه می خواندند هر آینه از ترس و خوب پاره و شق می‌شد و از هم می ریخت و بجای خود نمی ماند پس دل های مردمان از سنگ سخت‌تر است و در این مثل فکر و اندیشه نمی کند که چه در پیش است؟ پس اگر بگوئیم پیروی این مثال می کنیم دروغ گفته باشیم و حق تعالی خبر داده است.
«لیسئلن الصادقین عن صدقهم» در آن روز که از راستگویان راستی رسند وای بر دروغگویان! پس مادر ما از آن روز سخن نگفت الا از قرآن مجید.
عبدالله گفت چون این سخن شنیدم بر سر خود زدم که آه، واویلا! تا از این زن این ها را ندیده بودم بر مردی و مسلمانی خود می نازیدم پس از جملة دروغگویان باشم.
فرهنگ لطیفه های قرآنی بنقل از جامع التماثیل
در دهر نیست چو من نابکارتر
در عرصه کس ندیده چو من خوار و زارتر
دعوی کنم که نیست در اسلام همچو من
نی نی ز کافران فرنگیم خوار تر

والسلام خادم موحدان عالم مرتضوی

برچسب ها :

  • امداد و راهنمایی الهیx
  • برکات آیه امن یجیب المضطر اذا دعاهx
  • برکت آشنایی با قرآنx
  • زن های نمونهx
  • مردی و مسلمانی؟x
  • نعمت های الهیx
  • نمونه مکالمه قرآنیx
  • پدر و مادرx
  • پرسش و پاسخ قرآنیx
  • فضه خادمه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما و پاسخ های قرآنیx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۹ ، ۰۶:۵۷
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)
خبر نوف از امام علی (ع)
محمد بن علی ربعی که از همراهان مهتدی و مردی خوش محضر بود، می گوید: شبی مهتدی به من گفت: «خبر نوف را که از علی بن ابی طالب نقل کرده، می دانی؟ گفتم: بله، ای امیر مؤمنان! نوف می گوید:
شبی امام علی رضوان الله علیه را دیدم که بارها بیرون می آمد و آسمان را می نگریست و آن گاه به من گفت: ای نوف آیا خفته ای؟ گفتم:
ای امیر مؤمنان! از اول شب، چشمم باز است.
فرمود: ای نوف! خوشا آن ها که به دنیا بی رغبت و به آخرت راغبند!
آن ها کسانی هستند که زمین خدا را فرش، خاک را خوابگاه، آب را زینت، کتاب او را شعار و دعا را روپوش خود کرده اند و آن گاه به روش عیسی بن مریم علیه السلام از دنیا بریده اند.
ای نوف! خدای تعالی به بندة خود عیسی علیه السلام وحی کرد به بنی اسرائیل بگو:
با دل های مطیع، دیدگان بیم ناک و دستان پاک، به خانه های من درآیند.
 به آن ها بگو که من دعای هیچ کس را که حق یکی از مخلوق پیش او باشد، نمی پذیرم».
. مسعودی، مروج الذهب، ترجمه پاینده، ج 2، ص 594.
مرتبطات : دل مطیع و دیدگان بیم ناک، دستان پاک و خالی از حق الناس 
شعار قرار دادن قرآن، بی رغبتان به دنیا و راغبان به آخرت !، همراه با خوش محضران، نکته های زاهدانه،خاطرات امام علی (ع) و اصحاب،شرط اجابت دعا
والسلام مرتضوی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۱۱:۰۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)
ادب فارسی مستند سازی شده با روایات و آیات قرآن
از جمله منابعی که توجه به نیازهای گوناگون انسان از نظر ابعاد زندگی و موارد آن در زمان ها و مکان های مختلف، دارد و اقتضای پاسخگویی داشته و دارد، ادب فارسی مستند سازی شده با روایات و آیات قرآن است، که به استناد این منبع، نیز می توان اگر نگوییم هزاران، یا صدها کتاب ده ها کتاب، نوشت ، و با آن ها، جامعه فارسی زبان را شاد کرد، چرا که بسیاری از مردم هستند که یک بیت شعر آموزنده بیشتر از منابع دیگر در وجود آنان اثرگزاری داشته .
از این رو، «سخنان و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ حفظ و گسترش زبان فارسی است، شنیدنی است: و مخصوصاً از آن جهت که می‌تواند توجّه جوانان مؤمن و انقلابی را به جایگاه رفیع این زبان جلب کند و دلبستگی به زبان و ادب فارسی را در آنان فزون‌تر سازد،
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان، درخصوص زبان فارسی ابراز نگرانی کردند و گفتند: من راجع به زبان فارسی حقیقتاً نگرانم زیرا در جریان عمومی، زبان فارسی در حال فرسایش است. و نگذارید زبان فارسی دچار فرسودگی و ویرانی شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  فرمودند : زبان فارسی قرن های متمادی است که عمدتاً به ‌وسیله‌ی شاعران بزرگ حفظ شده و این‌گونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است، بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم .
آنچه در ذیل ملاحضه می فرمائید، اسامی کتاب های رنگارنگی است که علاوه بر «اصل «فرهنگ موضوعی شعر فارسی» که اشعار آموزنده را به صورت الفبایی در این مؤسسه جمع آوری و تنظیم شده، عناوین ذیل، نیز با این منبع گرانقدر ، تهیه شده تا پس از بررسی های نهایی به دوستان ادب و فرهنگ دوست عرضه شود.
1 نگاهی به مهارت های زندگی در اشعار فارسی.
2 سبک زندگی دینی در شعر فارسی.
3 روانشناسی و جامعه شناسی در شعر فارسی.
4 دانشنامه تعلیم و تربیت در شعر فارسی.
7 - تمثیلات بر گرفته از شعر فارسی ، جهت بستر سازی، بیان آموزه های دینی.
8 مستندات قرآنی روایی، شعر فارسی.
9 - مشاعره موضوعی مستند قرآنی روایی همراه با ریز موضوع0
گفتنی است :  این مجموعه برداشت ها از شعر فارسی ، شیوه ای است جدید که می تواند در تمامی اموری آموزشی و مدیریتی کار برد داشته باشد.
بحمد الله صدا سیما نیز تا حدودی به این مسئله توجه کرده انشاء، نه چندان دور مسابقه مشاعره موضوعی را نیز در دستورات خود قرار دهد تا به مناسبت های مختلف این مسابقه انجام پذیرد و بتواند با شبکه قرآن و دیگر شبکه ها که اجرای مسابقات دارند از قبیل حفظ موضوعی قرآن و .... به یک همسویی برسند و ما نیز به آرزوی دیرنه خود یعنی مسبقات همسو برسیم.
در پایان به عرض شریف دوست داران فرهنگ  شعر فارسی ، می رسانیم همان گونه که در ابتدا اشاره شد، عرضه فیش های تحقیقی به صورت کتاب، فرهنگنامه و مقاله و حتی تهیه خوراک برای فضای مجازی، چنانکه بر اهلش روشن است، بایسته های دارد، «در عرصه های مختلف: اعم از آموزشی، مسابقه و حتی کارهای هنری، »که همکاری عزیزان متخصص آن رشته را می طلبد، از این رو بدینوسیله از « بزرگوارانی که اهل قلم و بیان هستند تجربه کافی در عرصه خاص یا عرصه های مختلف دارند و از ویژگی علاقه مندی به همکاری در این گونه امور خیر برخوردارند، و نیز کسانی که از توان مالی خوبی برخوردارند و دوست دارند پرداخت هزینه، تکمیل، چاپ و نشر، و ارسال به فضای مجاری، این گونه کار های فرهنگی، را به عهده بگیرند» دعوت به عمل می آید، تا با شرکت خود در این وظیفه کفائی شریک شده و از ثواب عرضه این خدمات به جامعه توحیدی و دستگیری از یتیمان آل محمد (ص) برخوردار گردند، تا پس از رفع نواقص، کتاب ها چاپ شود، و علاوه بر نشر آن به صورت کتاب، قسمتی از آن ها، که مناسب فضای مجازی است، را با تزیینات لازم، آمده و در مکان های خاص، ارسال شود، تا هرچه زیباتر و گویاتر، در اختیار عموم استفاده کنندگان، قرار بگیرد. پیشاپیش دعاگوی این عزیزان خواهیم بود، ضمنا شما عزیز، هم اکنون می توانید اهمیت این گونه خدمات را در حکایت دانشمند غیر مسلمانی که دنیا، روی آن حساب می کند در ذیل گفتار، مطالعه بفرمائید.
 والسلام مرتضوی
برچسب ها:
  • تمثیلات بر گرفته از شعر فارسیx
  • حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و ادبیات فارسیx
  • خدمات هنری فرهنگیx
  • سبک زندگی دینی در شعر فارسیx
  • شعر و شاعریx
  • مسابقات همسوx
  • مشاعره موضوعی مستند قرآنی روایی همراه با ریز موضوعx
  • مهارت های زندگی در اشعار فارسیx
  • ادب فارسی مستند سازی شده با آیات قرآن و روایاتx
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۸ ، ۱۳:۱۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

آموزش راهکارهای تکمیل سازی و کابردی کردن، پژوهش ها و تحقیقات هنری و فرهنگی، پژوهکده ها، مؤسسه ها و کانون های فرهنگی، انجمن های اسلامی و نیز شبکه های اطلاع رسانی، فعال در امور دینی، مذهبی، اجتماعی و ....

پیشاپیش از تحمل سنگینی قلم این نوشتار که مانع از خدمت بیشتر به فرهنگ دوستان شده معذرت خواهی می کنم (ا).

ضمن عرض تشکر و عرض خسته نباشید به همه کسانی که در پست ها و محل های مختلف، در داخل و خارج از کشور، مشغول خدمت به، مردم، کشور و امور فرهنگی دینی هستند.

گفتنی است همه ما یک دقدقه مشترک داریم و آن شیوه سرویس دهی بهینه، تا جزابیت کارمان بیشتر شود، بعضا دنبال آسیب شناسی قضیه نیز هستیم.

به نظر می رسد راز این معمی به قول آیه الله جوادی آملی (حفظه الله) در این است که ما و جامعه از قرآن و روایات دور مانده ایم، چرا که در این دو منبع اصلی اسلام، راه حل همه مشکلات وجود دارد «فیه تبیان لکل شیء» و«لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین»

بعضی از ثقلین بطور کلی فاصله گرفتیم و بعضی هم به یکی اکتفا کردیم، آن هم ناقص، در صورتی که این دو لازم و ملزوم هم هستند.

لیکن اگر کمترین نگاه به اطرافمان، نه چندان دور می بینیم، منابع دینی ما را با سرویس دهی هنری زیبا با نام فرهنگی به میدان آورده تا راه را برای خود، باز نگه دارند و به اهداف شوم خود برسند، از این رو، در نگاه به سایت های تبلیلغاتی، می بینیم، چه زیبا و با حیله های مثبت از ظرفیت های دینی استفاده کرده برای تبلیغ خود و کارشان.

در این موقعیت یاد «فاعتبروایا اولی الابصار» می افتیم و با خود می گوییم چرا ما از این ظرفیت ها در فرصت های فراوانی که پیش رو داریم استفاده نکنیم.

 ضرورت به کار گیری شیوه ها

حدیث شریف معصوم (ع) از ما خواسته اند: ضمن توجه به بعد ظاهری و جسمانی افراد تحت نفوذ خود، به بعد روحانی و معنوی آنان نیز توجه کنیم «قوة الابدان الطعام و قوت الرواح العلم»

 ارائه راه حل

یادمان نرفته که خیلی قبل ها: از کوچک ترین ظرفیت ها برای ارائه معارف اسلامی استفاده می کردیم، الآن هم فرض کنیم در آن زمان هستیم و در مقابل ما شیوه های مختلف برای ارائه مستقیم و غیر مستقیم، معارف دینی وجود دارد پس « فاغتنم الفرسة بین القدمین» . از فرصت ها استفاده بهینه کنیم.

مؤسسه فرهنگی هنری «فرهنگ سازان حجة بن الحسن (عج)» این آمادگی را دارد که در زمان و فرصت های مختلف، فیش های متنوعی را که برای بسیاری از موضوع های معارف اسلامی در منابع مختلف تهیه کرده، را در اختیار شما قرار دهد، شما نیز می توانید ضمن توجه به (2) پس از آماده سازی مقدماتی از آرشیو (3) این مؤسسه استفاده کنید.

(1) همه می دانیم که بیان و قلم سنگین، جلو، جزابیت سخن و نوشته ها را می گیرد، از این رو امید است، اهل قلم و ... به کمک این مؤسسه شتافته و در پاداش آگاهی بخشی و بصیرت افزایی شریک شوند.

نسبت به سطح علمی، ادبی و نگارشی فیش های تهیه شده، لازم است به خاطره ای در این مورد اشاره شود.

جناب محدثی، نویسنده وویرایش گر معروف، سر کلاس ویرایش و نگارش، سخنی داشت نسبت به تحقیقات خوبی که عرضه آن به جامعه سخت است.

خاطره ای نقل می کرد، از کتاب نماز آقای قرائتی، که ایشان تعدادی فیش آورده بودند این ها را تنظیم کنید تا کتابی به نام نماز شود، سؤال شده بود برای چه گروه سنی و... بالاخره وقتی کتاب تألیف شده بود، ضمن تشکر و اظهار رضایت، به شوخی فرموده بود، هیچ کدام از مطالبی که در فیش هایم بود، را اینجا نمی بینم، پاسخ شنیده بود، فیش های پراکنده شما به درد ... نه برای تألیف کتاب، خدا انشاء الله این دو بزرگوار و دیگر محققان و نویسندگان، گویندگان و هنرمندان، مثبت، را حفظ و یاری کند.

(2) فیش ها، با این که تحت عنوان چند فرهنگ نامه، ساماندهی شده، لیکن به علت برخوردار نبودن از دقت های لازم، باید هنگام استفاده، سخن مرحوم شیخ بهائی را در مورد «ذی فن و ذی فنون» در گوشمان داشته باشیم و هنگام بکار گیری آن ها، نسبت به این مواد خام ها، دقت های لازم به عمل آید، از این رو فیش ها، سه عملیات نگارشی بطور کامل لازم دارد.

اولا : چون فیش ها از جاهای مختلف در زمان های مختلف، تایپ و یا کپی شده، به هرحال نیاز باز نگری از نظر منابع دارد.

ثانیا: در موضوع بندی چون کاری شبیه انبوه سازی بوده، لازم است چک عنوانی شود و خلاف ها تصحیح و زیرمجموعه مناسب، جایگزین غیرمناسب شود و نواقص جبران شود انشاء الله.

ثالثا : بعضی عبارت ها و «تعبیرها» از نظر نگارشی به روز نیست از این رو باید بازنویسی و ویرایش شود.

(3) اسامی نمونه ساماندهی هزاران فیش را، که نیمی از آن با توجه به سلیقه های مختلف مردم تهیه شده و نیمی چند منظوره برای بستر سازی، جزاب سازی و پرکردن اوقات فراغت و...جمع آوری گردیده در قالب ذیل مطالعه بفرمائید.

 والسلام مرتضوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۵۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۳۹
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۳۷
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)
هدیه ستایش گونه به جویندگان حق و حقیقت
روایت شده عابدى در تمام عمر در جنگلى مأوا کرده و به عبادت خداوند مشغول بود،
گنج حضرت عیسى علیه السلام
حضرت عیسى علیه السلام با حواریون سیاحت مى کرد، گذرشان به شهرى افتاد، در نزدیکى شهر گنج زیادى پیدا کردند، حواریون از عیسى علیه السلام در خواست نمودند اجازه دهد گنج را جمع آورى کنند تا بیهوده از بین نرود. فرمود: شما مشغول این کار شوید من هم به داخل شهر دنبال گنج خود که سراغ دارم، مى روم.
عیسى علیه السلام داخل شهر شد، به خانه خرابى رسید، وارد خانه شد پیره زنى را آنجا دید به او فرمود: اگر اجازه دهید امشب میهمان شما باشم، پیره زن اجازه داد. حضرت عیسى علیه السلام از زن پرسید غیر از تو کس ‍دیگرى هم در این خانه زندگى مى کند؟ گفت : آرى پسرى دارم که روزها در بیابان خار مى کند و از دسترنج او زندگى مى کنیم .
شبانگاه پسرش آمد. پیره زن گفت : امشب میهمانى داریم که آثار بزرگى و عظمت در چهره او آشکار است. اینک خدمت او را غنیمت شمار و از وجود او استفاده کن. جوان پیش عیسى علیه السلام رفت پاسى که از شب گذشت. آن بزرگوار از وضع زندگى و معاش جوان سؤ ال کرد. از جوابى که داد عیسى علیه السلام پى برد که جوانى هوشیار و بافراست است و قابلیت ترقى درجات کمال را دارد، اما معلوم مى شود پاى بند یک علاقه قلبى است .
به او گفت : جوان گویا دردى در دل دارى که آثارش از سخنانت هویدا است. به من بگو شاید برایت کارى کنم. جوان که خیال مى کرد گفتن مشکلش ‍فایده ندارد چیزى نگفت ولى چون حضرت اصرار کرد، گفت : آرى دردى دارم که جزء خدا کسى نمى تواند آن را دوا نماید.
حضرت علیه السلام فرمود: مشکل خود را براى من بگو. جوان گفت : روزى خار به شهر مى آوردم از کنار قصر دختر پادشاه رد شدم، همین که چشمم به صورت او افتاد چنان شیفته و شیدایش گردیدم که مى دانم چاره اى جز مرگ ندارم، فرمود: اگر تو بخواهى من وسایل ازدواج شما را آماده مى کنم.
جوان سخنان میهمان را به مادرش گفت، پیره زن گفت : از ظاهر این مرد معلوم مى شود دروغگو نیست.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۸ ، ۰۷:۵۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)